رویداد24- در هفتههای اخیر بسیاری از چهرههای سیاسی کشور به تحلیل انتخابات مجلس دهم پرداختهاند و نظرات متفاوتی در این زمینه مطرح کردهاند. در این زمینه با محسن مهرعلیزاده، معاون رئیسجمهوری تاکید کرد که نمایندگان منتخب و بخشهای اجرایی و حاکمیتی باید به پیام رای ملت و انتخاب آنها احترام بگذارند. او درباره ریاست مجلس هم تصریح کرد که میان محمدرضا عارف و علی لاریجانی تفاوتی وجود ندارد.
مهرعلیزاده درباره تغییرات در بدنه دولت هم گفت:« اکنون فضای سیاسی، اجتماعی و اقتصادی کشور نسبت به زمانی که حسن روحانی تازه بر سر کار آمده بود تفاوتهای کاملا محسوسی کرده است. از این رو دولت باید با شرایط جدید خود را تطبیق دهد.» به اعتقاد مهرعلیزاده دولت باید در مدیریت بخشهای اقتصادی، اجتماعی و سیاسی بازنگری کند.
در انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی ترکیب مجلس به صورت محسوسی تغییر کرد و ائتلاف حامیان دولت متشکل از اصلاحطلبان، میانهروها واصولگرایان معتدل توانستند اکثریت نسبی پارلمان را در دست بگیرند؛ روحانی در مدتی که مجلس نهم روی کار بود از نمایندگان آن گلایه داشت و معتقد بود این مجلس بر سر راه دولت سنگاندازی میکند. حالا که ترکیب مجلس تغییر کرده است، دولت یازدهم میتواند کدامیک از وعدههای معطل ماندهاش را عملی کند؟
اگر بخواهیم وعدههای آقای روحانی را دستهبندی کنیم، ایشان دو وعده اصلی داده بودند که یکی از آنها حل مشکلات بینالمللی و ایجاد تعامل با دنیا بود که در این مورد ایشان توانستند این کار را با یک برنامه مداوم دو ساله در قالب برجام انجام دهند. معضل هستهای ایران موجب شده بود که کشور در معرض تهدید و تحریم قرار بگیرد و بسیاری از مشکلات در کنار آن به وجود آمده بود از جمله قطع رابطهها که خود منشأ بسیاری از مشکلات برای کشور بود. در نتیجه آقای روحانی وعده داده بودند که این معضل را حل کنند که میبینیم مرحله اول آن که رسیدن به برجام بود انجام شد و اکنون برای ادامه راه دولت نیاز به همراهی مجلس دارد.
دومین وعده مهمی که آقای روحانی داده بودند مساله معیشت و رونق اقتصادی بود که نوبت آن به بعد از اجرایی شدن برجام موکول شده بود. چون ما در یک تحریم سنگین و همهجانبه بودیم و به خاطر تحریمها امکان توسعه اقتصادی، وعده ناممکنی بود چون حل بسیاری از معضلات و مشکلات اقتصادی به نحوه ارتباط با دنیا ربط دارد. به همین دلیل آقای روحانی این موضوع را در اولویت دوم قرار دادند. در کنار این وعدهها ایشان وعده حل مشکلات اجتماعی، سیاسی و فرهنگی هم داده بودند که اکنون باید به آنها بپردازند.
به عقیده من این لطف خدا بود که در شرایط فعلی اکثریت مجلس در دست اصلاحطلبان که پشتیبان دولتند، افتاد. علاوهبر این اصولگرایانی هم که به مجلس دهم راه یافتند جز تعداد معدودی که تند هستند سایر آنان به مشی دولت ایراد جدی ندارند و قصد همکاری با دولت دارند.
دولت در عرصه اقتصادی و بینالمللی چه اقداماتی میخواست انجام دهد که به عقیده شما مجلس نهم مانع آن بود. اکنون مجلس دهم که در آن اصلاحطلبان و حامیان دولت در اکثریت هستند میتواند به او کمک کند؟
برنامههایی که دولت برای حل مشکلات معیشتی گذاشته بود چندین شاخص را دنبال میکرد. بهعنوان مثال دولت وعده داده بود تولید را بالا ببرد به نحوی که رشد اقتصادی را به چهار تا پنج درصد برساند. گرچه در برنامه توسعه رشد اقتصادی هشت درصد پیشبینی شده بود که البته عملی نبود چراکه ما در سالهای گذشته (در دولت گذشته) رشد منفی داشتیم. سالی که دولت یازدهم روی کار آمد، یک سال رشد اقتصادی به سه درصد رسید ولی این روند ادامه نداشت و سال پیش حدود صفر درصد بود.
امسال نیز براساس آمار جهانی و همچنین پیشبینی اقتصاددانان کشور، رشد اقتصادی بالای چهار درصد خواهیم داشت. رسیدن به این نقطه مستلزم این است که دولت بتواند برنامههای پولی و اقتصادی خود را به نحو مطلوب پیش ببرد که پیشبرد آن نیازمند حمایت، کمک و پشتیبانی مجلس است. اکنون نیاز داریم که فضای امن سرمایهگذاری به وجود آید؛ طبق آمار بیش از 180 هیات که هر کدام حداقل 50 عضو داشتند از کشورهای مختلف در این فاصله چند ماهه به ایران آمده، یادداشت تفاهمهایی امضا کردهاند اما همچنان منتظر فضای امن سرمایهگذاری هستند که آیا میتوانند اعتماد کنند؟ این موضوع فقط برای سرمایهگذاران خارجی صادق نیست، سرمایهگذاران داخلی نیز منتظر ایجاد فضای امن سرمایهگذاری هستند که به نظر میآید نقش مجلس در اینجا بسیار تعیینکننده است.
ما اکنون برجام را داریم و بهعنوان یک سند امضا شده است اما چون شاهد موضعگیریهای منفی در مجلس بودیم و یک فضای فکری بسیار جدی علیه برجام در مجلس نهم حاکم بود، این فضای امن سرمایهگذاری هنوز به وجود نیامده است. خوشبختانه این فضای فکری در مجلس دهم همراه با دولت است.
در مجلس دهم قصد بر این است که در فضای پسابرجام دولت حمایت شود و این نقطه قوتی است که مجلس دهم خواهد داشت. فارغ از اینکه دولت قصد دارد چه لوایحی بیاورد یا مجلس چه طرحهایی ارائه کند، فضای حاکم بر مجلس دهم فضای حمایت از دولت است، فضای پذیرفتن مشیای است که دولت برای تعامل دنیا و جذب سرمایه و رونق اقتصادی در پیش گرفته است.
موضوعی که قبل از انتخابات دهمین دوره مجلس شورای اسلامی هم مطرح میشد موضوع لزوم تغییرات در بدنه کابینه یازدهم بود. زمانی که حسن روحانی وزرای خود را به مجلس معرفی کرد با مجلسی روبهرو بود که اکثریت آن اصولگرایان آن هم اصولگرایان تندرو بودند و شاید بتوان گفت برخی وزرا به دولت تحمیل شدند. اکنون با توجه به شرایط فعلی و تغییر فضای مجلس، به نظر شما لزومی برای تغییر در بدنه دولت هم هست؟
اکنون چه فضای سیاسی، چه اجتماعی و چه اقتصادی کشور تفاوتهای کاملا محسوسی کرده است. شرایط ابتدای دولت یازدهم که آقای روحانی تازه بعد از مشکلاتی که دولتهای نهم و دهم به وجود آورده بودند، با آن روبهرو بود بسیار متفاوت با شرایط فعلی و پسابرجام است.
آن زمان شرایط خاصی حاکم بود. ارتباطات مالی و پولی ما با دنیا قطع بود، از نظر اقتصادی در یک سراشیبی قرار داشتیم، شرایط سیاسی و اجتماعی هم شرایط خاص خودش را داشت که براساس آن دولت کابینه خود را چید، اما اکنون شرایط عوض شده است. حالا اتفاقی که باید بیفتد این است که دولت باید بررسی کند آیا تیمهای اقتصادی، سیاسی و اجتماعی که آن زمان انتخاب کرده بود قابلیت مدیریت فضای پسابرجام را دارند یا خیر و براساس آن اگر نیاز به تغییری هست تغییرات ایجاد کند.
البته این به معنای زیرسوال بردن توانایی این افراد نخواهد بود. چون مدیریت در سطح وزارتخانهها یک مدیریت عام است؛ ممکن است یک فرد مدیر شرایط بحران باشد یا مدیر دوران رونق باشد. هر شرایطی مدیر خاص خود را میطلبد. بنابراین ضرورت تغییر در روشها، نگرشها و سیاستها قطعی است چون شرایط اکنون با شرایطی که دولت در ابتدا با آن مواجه بود فرق میکند. اکنون شرایط پس از برجام است و اینکه مردان اقتصادی، اجتماعی و سیاسی دولت چقدر آمادگی تامین کردن شرایط جدید را دارند باید مورد ارزیابی قرار گیرد.
ارزیابی شما چیست؟ به نظر شما کدامیک از این حوزهها نیازمند تغییر فوری است؟
علیالقاعده باید بیشترین تغییرات در بخش اقتصادی باشد. باید بررسی شود که تیم اقتصادی دولت با شرایط جدید سازگاری دارد یا خیر. شرایط اجتماعی و سیاسی نیز تغییر کرده است و نیازمند بازنگری است. من معتقدم تغییر نگرش در این حوزهها پس از برجام میتواند عواید خوبی برای کشور داشته باشد.
برگردیم به موضوع مجلس دهم. موضوع داغ این روزها، ریاست آقای لاریجانی و عارف است. با توجه به شرایط کشور شما مدیریت کدامیک بر مجلس دهم را موفقتر میدانید؟
ما اداره کردن آقای لاریجانی را دیدهایم ولی اداره کردن آقای عارف را ندیدهایم در نتیجه نمیتوانیم از این نظر مقایسه درستی داشته باشیم و براساس این فاکتور نتیجه درستی بگیریم. اما از نظر تعاملات با نظام، قوا، علما و شخصیتهای مرجع موجود در کشور فکر نمیکنم تفاوتی بین آقای لاریجانی و عارف وجود داشته باشد. بالاخره هر دو کسانی هستند که مورد وثوق نظاماند و چندین سال است در نظام مسئولیت داشتند.
از بالاترین نقطه نظام تا بدنه نظام، قوا و شخصیتهای مرجع این دو فرد را دلسوز و درون نظام و درون حاکمیت میدانند. اما اگر بخواهیم از بعد سیاسی به موضوع نگاه کنیم، فاکتور احترام به رای مردم و پاسخگویی به اعتماد آنان وجود دارد که موضوع بسیار مهمی است. مردمی که در تهران رای دادند بدون اینکه وابسته به حزبی باشند و بدون اینکه فرهنگ حزبی داشته باشند همانند یک حزب عمل کردند. مردم اکثریت لیست 30 نفره اصلاحطلبان را نمیشناختند و تنها با پنج تا 6 نفر آشنایی داشتند، با وجود این به همه 30 نفر رای دادند. این موضوع فقط در تهران حاکم نبود و در بقیه شهرها نیز شاهد آن بودیم. رای مردم، رای به تغییر بود. ما باید به این تغییرخواهی مردم احترام بگذاریم و در جهت احترام به آن عمل کنیم.
در کنار این مسلمات که مردم به تغییر رای دادند این نگرانی وجود دارد که اگر عارف رئیس شود تقابلات بین دو گروه اصولگرا و اصلاحطلب مجلس پررنگ شود و همین موضوع به یک چالش در مجلس دهم بدل شود.
خوشبختانه برای حاکمیت فرق نمیکند که کدام گروه در راس باشد چون همه را بازیگران صحنه میداند، بنابراین در کلان مشکلی وجود ندارد. در بدنه نظام هم فکر میکنم با توجه به اینکه در این انتخابات یک عقلانیتی برنده شد که این عقلانیت هم در بین اصلاحات و طرفداران اعتدال و حتی در غالب اصولگرایان دیده میشود و دارای مشی تعامل و سازنده هستند، بنابراین این نگرانی که القا میکنند نگرانی واقعی نیست. ما بیشتر از اینکه به فکر مصلحتاندیشی باشیم باید به فکر اجرای قانون و احترام به رای مردم باشیم که نتیجه هر چه باشد قطعا نتیجه خوبی خواهد بود.
آیا عارف میتواند ارتباطی را که لاریجانی با حاکمیت برقرار میکند، ایجاد کند؟ آقای عارف این قابلیت را دارد؟
بله. به هر حال هم آقای لاریجانی و هم عارف تقریبا نزدیک به سن انقلاب مشغول همکاری با نظام هستند. هر دو به یک اندازه شناختهشده هستند. به هر حال آقای عارف در پستهایی چون رئیس برنامه و بودجه، معاون رئیسجمهوری و عضو تشخیص مصلحت نظام قرار داشتند و اصولا نباید در ایجاد تعامل و ارتباط با سایر نهادها و دستگاههای مختلف مشکلی داشته باشند.
یعنی شما معتقدید هر دو به یک اندازه مورد قبول حاکمیت هستند؟
بله. حاکمیت همیشه مشیاش این بوده که آنهایی را که برای کشور تلاش و به نظام خدمت میکنند به یک چشم ببیند. منتها در یک مقطعی به تعبیر خود مقام معظم رهبری، علم دست این گروه است و یک زمان علم دست گروه دیگر است. فکر نمیکنم از این نظر مشکلی وجود داشته باشد و آقای عارف به اندازه آقای لاریجانی مورد قبول است.
منبع: روزنامه فرهیختگان