رویداد۲۴ حمیدرضا کشاورز: در سنوات گذشته تقریبا توفیق چشمگیری در اداره صندوق بازنشستگی شهرداری تهران حاصل نشده است. روز گذشته نیز سیدمهدی نادمی با حکم پیروز حناچی به عنوان رئیس جدیدِ سازمان بازنشستگی شهرداری تهران منصوب شد. نادمی از چهرههای نزدیک به محمدرضا عارف است که با حضور محمدعلی نجفی به جمع کارکنان شهرداری تهران اضافه شده بود. حضور نادمی در این جایگاه بهانهای است تا به نحوه مدیریت بر صندوقهای بازنشستگی نگاهی بیاندازیم.
صندوقهای بازنشستگی ورشکسته در کشور یکی از مهمترین پایههای اقتصاد بیمار در ایران هستند و باید برای نجات آنان چارهای اندیشید. صندوقهای بازنشستگی در راستای اجرای قوانین و خدمات بیمهای بوجود آمدند و تلاش شد با راهاندازی بخشهای اقتصادی و ظرفیتهای موجود در سازمانهایی که به آن وابسته بودند، با سرمایهگذاریهای قابل توجه کسب سود شود و سازمانها از این راه ارتزاق کنند و خدمات خود را به بازنشستگان آن سازمان، وزارتخانه و ... گسترش دهند.
هر قدر توانمندی مالی و اقتصادی این صندوقها گسترش یافت، خدمات آنان آنقدر کاهش یافت که صدای قشر آسیبپذیر بازنشسته را در آورد.
عدم شناخت مسئولان ارشد از رویکردهای صندوقهای بازنشستگی باعث شد افرادی به مدیریت این صندوقها گمارده شوند که با جنس مدیریت اقتصادمحور، خوداتکا یا به عبارتی خودکفایی اقتصادی آشنا نبودند و تلاش میکردند اینگونه صندوقها با وجود ماهیت خودشان به نهادی که از آن برآمده بودند، همچنان چون طفل شیرخواری به مادر وابسته بمانند.
اینگونه روش ماندگاری در صندوقهای بازنشستگی و مخالفخوانی با تفکیک از سازمانهای مادر نه تنها به ساختار پویای یک نهاد اقتصادی آسیب جدی وارد میکند بلکه میتواند آن ساختار را تا مرز بیهودگی و زیاندهی سوق دهد. این روشی است که در بسیاری از صندوقهای بازنشستگی کشور در حال اجرااست.
صندوقهایی مانند صندوق بازنشستگان نفت وابسته به وزارت نفت، صندوق بارنشستگان صداوسیما، نهادهای نظامی و حتی صندوق بازنشستگی کشوری هر بک دچار کسری شدید بودجه، عدم وجود اعتبارات پادار، بدهیهای معوق و تراز مالی منفی هستند؛ این در حالی است که وزارتخانهها یا سازمانی متمولی آنها را حمایت میکند.
اما بحث اصلی ما سازمان یا صندوق بازنشستگی شهرداری تهران است که مدت طویلی است دچار سوءمدیریت است. طی بیش از یک دهه گذشته افرادی به سمت مدیریت این صندوق گماشته شدند که کمترین شناختی درباره وجه اقتصاد محور آن نداشتند و در نتیجه هر روز بیشتر از دیروز این صندوق به شهرداری تهران وابسته شد و این وابستگی تا آنجا پیش رفت که پرداخت حقوق بازنشستگان شهرداری تهران منوط به عدم قطع کمکهای نهاد مادر یعنی شهرداری تهران است.
اینکه مسئولان این سازمان چه برنامههایی برای تفکیک قطعی صندوق از شهرداری تهران در دست دارند مشخص نیست. اکنون که قریب به دو سال است که چهرههای اصلاحطلب بر کرسیهای مدیریت شهر جلوس کردهاند، باید این سوالات از آنها پرسیده شود که چه برنامهای در پیش دارند؟ و از آغاز مدیریتشان بر شهر تاکنون چه برنامهای را در پیش گرفتهاند؟
صندوقهای بازنشستگی باید روند اقتصادیسازی در پیش بگیرند و در پروژههای اقتصادی سرمایهگذاری کنند، اما صندوق بازنشستگی شهرداری در ۱۶ سال گذشته همان روندی را داشته که اکنون در پیش گرفته است: تکرار
مدیریت قدیمی که هم اکنون در صندوق بازنشستگی شهرداری تهران حاکم است، ارتباط مستقیم با نوع نگرش حاکم بر مدیریت این سازمان دارد و این موضوع ریشه در عادات پرسنل آن طی ۱۶ سال گذشته دارد.
نیم نگاهی به مدیران گذشته این صندوق این موضوع را شفافتر میکند که هیچ یک از آنان سابقه مدیریت در امور اقتصادی را ندارند. هرچند این این دیدگاهی قطعی نیست، اما ارجح است که وقتی تصمیم به واگذاری مدیریت تخصصی یک نهاد داریم درباره تخصص فردی که مسئولیت میپذیرد تحقیق شود؛ برنامههای آن فرد در کمیسیونی تخصصی ارزیابی شود، سپس در دوران مدیریت، آن برنامهها کنترل و رصد شود تا کمترین انحراف را در اجرای برنامه شاهد باشیم.
متاسفانه در این سازمان و نهاد بالایی یعنی معاونت توسعه منابع انسانی شهرداری تهران چنین ارادهای وجود ندارد. نه مهدی قاسمی زاویه سادات در دوره مدیریت خود چنین ارادهای داشت، نه ابراهیم شیخ به عنوان عضو هیات مدیره کنونی و معاون منابع انسانی شهرداری چنین ارادهای دارد. تکلیف مدیر جدید هنوز معلوم نیست و کسی نمیداند آیا بر اساس برنامه ارائه شده به مدیریت عاملی این مجموعه رسیده است یا ارتباطاتی که با اصلاحطلبان دارد.
بی توجهی و عدم حمایت از موسسات و شرکتهای زیر مجموعه نیز که با اتخاذ سیاست و شعار اقتصادیسازی تشکیل شدند نیز از آسیبهای جدی فعلی سازمان محسوب میشود. هر چقدر این شرکتها جدیتر حمایت شوند، اطلاعات آنها به روزتر و ارزش ریالی آنان بیشتر خواهند شد، در نتیجه میتوانند در وضعیت رکود اقتصادی حاکم، بهتر خود را حفظ کرده و سودآوری خود را به رخ بکشند. با این حال چنانچه صندوق از این حمایتهای بیدریغ دست بردارد شرکتها ابتدا انگیزههای خود را از دست داده و سپس کم کم زمینگیر و ورشکست خواهند شد.
با نگاهی به شرکتها و موسسات زیر مجموعه صندوق بازنشستگی شهرداری تهران متوجه میشویم که در سنوات اخیر دچار کاهش درآمدهای عملیاتی ناشی از رکود حاکم بر جامعه شده و کسب و کار آنان با مشکل مواجه شده است.
اینجا نقش سارمان مادر هم مهم است که تلاشهایی را برای نجات و عدم غرق شدن این شرکتها بردارد، اما تا کنون نه مدیریت سازمان بازنشستگی شهرداری و نه معاونت توسعه منابع انسانی شهرداری تهران نیازی به توجه به این موضوع دیدهاند. جالب آنکه معاونت توسعه منابع انسانی شهرداری در هیات مدیره این شرکت نیز حضور دارد.
ریشه مشکلات از ناکارآمدی است و این ناکارآمدی در معاونت توسعه منابع انسانی به وضوح مشاهده میشود. در عین استفاده از متخصصان آکادمیک میبایست بر استفاده از تجارب گذشته حساب جدی باز کرد. دیر زمانی نیست که محمود احمدی نژاد در شهرداری و دولت از حمید بهبهانی، پروفسور رشته حمل و نقل و استاد خویش در دانشگاه علم و صنعت و نویسنده دهها کتاب دانشگاهی استفاده کرد و او در تجربه هر دو پست (معاونت حمل و نقل و ترافیک) و (وزارت راه) کاملا ناموفق بود؛ آنهم صرفا به دلیل آنکه بهبهانی اهل مشورت و بهرهمندی از تجارب دیگران نبود.
نمود این تفکر نزد معاون فعلی توسعه منابع انسانی شهرداری تهران نیز به وضوح آشکار بود و متاسفانه آنها تصورشان این بود که تنها کسانی هستند که میتوانند به نتایج مثبت برسند.
این تفکرات خودمحور منجر به بروز شایعات گستردهای در محیط سازمانی شهرداری و به ویژه پس از طرح شورای اسلامی شهر تهران در خصوص ادغام برخی معاونتهای شهرداری و تعدیل نیروی مازاد شده است.
پیش از این محمدعلی نجفی شهردار اسبق تهران در گزارشی رسمی اعلام کرده بود برای هر شغل در شهرداری ۵ نفر نیرو داریم. این سخن شهردار پیشین که در تالار همایشهای برج میلاد در مهر ماه سال گذشته عنوان شد همراه این سخن کامل شد که «آقای شیخ مشغول بررسی و برنامه ریزی برای حل و فصل این مشکل هستند.»
اکنون بیش از یکسال از آن سخن گذشته و مشخص شده که معاون توسعه منابع انسانی نه بررسی برای این موضوع انجام داده، نه برنامهای برای حل و فصل این مشکل دارد و حتی شاهد افزایش گسترده این مشکل در دوره شهرداری نجفی و افشانی هستیم تا جایی که صدای اعضای شورا به ویژه کمیسیون منابع انسانی درآمد و تا حد تذکر هم پیش رفت اما واکنش شیخ، توصیه به اعضای شورا مبنی بر عدم رعایت شان شورا در خصوص دخالت در امور اجرایی بود.
مسئولان صندوقهای بازنشستگی میبایست عوامل مهمی شامل زمان (سن) بازنشستگی، خدمات مورد انتطار، میانگین وجود بیماریها به ویژه بیماران صعب العلاج و خاص را در بین کارکنان شاغل و بازنشسته، لزوم ارائه خدمات رفاهی متناسب با سن در بین شاغلان و بازنشستگان، توجه به نرخ تورم و تاثیر آن در ارکان زندگی یک بازنشسته را مورد عنایت قرار دهند تا بر اساس گزارش حسابرس مستقل طرح تحول ۱۰۰ روزه شاهد ورشکستگی صندوق بازنشستگی شهرداری تهران نباشیم.