رویداد۲۴ یکی از اجزای بسیار مهم رسیدن به هدف در شرکتها و بنگاههای اقتصادی ترسیم اهداف و روشهای دستیابی به اهداف است که اهداف توسط هیاتمدیره و روشهای دستیابی به اهداف توسط مدیرعامل مجموعه ترسیم میشود، این اتفاق در سطح جهانی در حالی رخ میدهد که مدیر مدت زمان عمر فعالیت خود را به صورت کاملاً شفاف میداند و در کنار آن به این نکته توجه دارد که اگر اهداف شرکت و هیاتمدیره در زمان مناسب خود که از قبل تهیه و تدوین شده عملیاتی نشود سریعاً عمر مدیریت آن به انتها میرسد.
از نمونههای بارز این امر میتوان به مدیریت در سطح شرکتهای خودروسازی جهان همچون مرسدس بنز آلمان اشاره کرد که مدیرعامل این شرکت در زمان انتصاب میدانست تا سال ۲۰۱۸ بر سرکار است و باید به چه اهدافی دست پیدا کند.
این موضوع مسیر روشنی را برای مدیران میان رده، کارگران، طراحان و حتی شرکای مستقیم و غیرمستقیم بنز ترسیم کرده بود و همگان میدانستند تا سال ۲۰۱۸ باید چه کارهایی را در مسیر رسیدن به اهداف پشت سر بگذارند.
اما این موضوع تا حدودی در ایران متفاوت است، عمر مدیریتی افراد در شرکتهای خودروساز متغیر و کوتاه است و حتی شرایط به گونهای است که در بهترین حالت بیشترین عمر مدیران به اندازه عمر مدیریتی رییسجمهور است.
به نظر میرسد عمر کوتاه مدیران در صنعت خودروسازی دولتی کشور عاملی شده تا میزان بهرهوری، پویایی تعهد به سیاستگذاریهای کلان که تا حدودی آرمانگرایانه است به شدت کاهش یابد و خودروسازی دولتی کشور راه فوتبال دولتی که تنها نتیجه برای آن مهم است را بپیماید.
این مسائل در حالی رخ میدهد که ایران دارای شرکای تجاری بوده و است و این شرکای تجاری در همکاری باید بدانند که طرف ایرانی تا چه میزان بر تعهدات خود پایبند بوده و چه مسیری را تا انتهای قرارداد طی خواهند کرد که تغییر مدیریتها حتی بر امضای قراردادهای تجاری کشور در صنعت خودروسازی تأثیر بسزایی دارد.
البته ناگفته نماند زمانی که انتصابات دولتی وجود دارد به نظر میرسد در برخی شرایط عزلها مثمر ثمر است زیرا تجربه نشان داده انتصابات دولتی که نگاه سیاسی بر آنها حاکم بوده، علم، تجربه و دانش را نادیده گرفته و خودروسازی را به شدت از مسیر خارج کرده است.
در این رابطه امیرحسن کاکایی-کارشناس صنعت خودروسازی میگوید: «در تعیین مدیران باید زمان خاصی را برای عمر مدیریت آن در نظر گرفت زیرا زمانی که مدیر از مدت زمان مدیریت خود اطلاع ندارد همچون یک بند باز عمل میکند و بیشتر محلی که در آن قرار دارد را موردتوجه قرار میدهد و به انتهای مسیر و آینده پیش رو آنچنان اهمیتی نمیدهد.»
وی ادامه میدهد: «مدیران در این شرایط به فکر گذر از شرایط حال هستند و به صورت روزمره فکر و تصمیمگیری میکنند، این دسته مدیران اصولاً توانایی آیندهنگری نخواهند داشت و نمیتوانند بهسلامت از تلاطمات خارج شوند.»
این کارشناس صنعت خودروسازی با بیا اینکه طولانی بودن مدت زمان مدیریت افراد به معنای قرارگیری در مسیر درست و مناسب نیست، خاطرنشان میکند: «در فضای جهانی امکان این وجود دارد که مدت زمان مدیریت یک فرد کوتاه باشد اما ثبات در مدیران میان رده همواره حاکم است که این موضوع با شرایط مدیریت ایران کاملاً تفاوت دارد و بیثباتی در مدیران میان رده نیز وجود دارد که کاهش بهرهوری، پویایی و نگاه به آینده را به همراه دارد.»
کاکایی تأکید میکند: «در صنعت خودروسازی زمانی که عدم ثبات در مدیران میان رده وجود داشته باشد، نوآوری در محصول به شدت کاهش مییابد و مدیران میان رده با تغییرات بسیار تنها دنبالروی مدیر میشوند.»
وی بیان میکند: «تغییرات مدیریتی بسیار، عاملی میشود که ثبات در میان مدیران تخصصی وجود نداشته باشد و عمر طراحی و تولید یک محصول بسیار طولانی شود، در سالهای گذشته محصولاتی همچون تیبا و رهام درگیر تغییرات مدیریتی شد که عرضه آنها به بازار زمان بسیاری را صرف کرد.»
این کارشناس صنعت خودروسازی میگوید: «مدیرانی که عمر کوتاهی دارند تنها به دنبال دریافت نتایج لحظهای و فوری هستند که این امر برای شرکتهای خودروساز آفت محسوب میشود و تنها تیراژ تولید، درجه کیفیت و سنجش مدیر به حساب میآید و مدیری که به دلیل بررسی و ارتقاء کیفیت تولید، از ادامه فعالیت خط تولیدی جلوگیری میکند به عنوان قهرمان شناخته نمیشود.»
کاکایی میافزاید: «تغییر مدیریتی عاملی خواهد شد تا همکاریهای خارجی شکل نگیرد و اگر هم شکل بگیرد مفاد قراردادها بسیار دقیق و کارشناسی شده نیست و این مفاد به صورت بلندمدت و در راستای دستیابی به داشتههای مهم و اساسی شکل نمیگیرد.»
با این تفاسیر میتوان گفت که مدیران در زمان انتصاب باید از عمر مدیریت خود آگاهی داشته باشند تا برای برنامهریزیهای کوتاه، میان و بلندمدت خود و هیئتمدیره شیوه و روش متناسب با آنها را طراحی کنند، اما این گفته به آن معنا نیست که اگر مدیران بهویژه مدیران عامل خودروسازان دولتی از مسیر اصلی خارج شدند و سیاست زدگیها را در تصمیمات خود دخیل کردند، عزل نشوند.
نکته قابل توجه آن است که به نظر میرسد مدیران جدید با روی کار آمدن باید به اهداف کلی سازمان خود پایبند باشند و تعهداتی که مدیران قبلی ایجاد کردهاند را پاسخ دهند.