رویداد۲۴ محمود احمدی نژاد در گفتوگویی درباره وضعیت کنونی انقلاب و مشکلات آن توضیح داده که مشروح آن را در ادامه میخوانید:
آقای احمدی نژاد چند روزی است از جشن چهل سالگی انقلاب گذشته است. فکر میکنید وضعیت مهمترین شاخصهای انقلاب اسلامی نسبت به دوران طاغوت چطور است؟ به طور مشخص در آزادی و عدالت وضعیت چگونه است؟
وضعیت آزادی نسبت به قبل انقلاب را باید در دو وجه بررسی کرد. بخش اول شدت برخورد با آزادی مردمی است و بخش دوم گستره برخورد با آزادی. معتقدم در بخش اول وضعیت ما بهتر شده است. یعنی شدت عمل حکومت علیه مخالفان تخفیف یافته، اما گستره برخورد حکومت با آزادی مردم بدتر شده است. یعنی در مقایسه با قبل، وضع آزادی بدتر شده است.
این حرف یعنی الان مانند زمان طاغوت برخوردها با زندانیان سیاسی آنطور خشن نیست، اما دایره و گستره برخوردها بیشتر شده است. صدها نفر در زندانهای یکی دو شهر بزرگ به خاطر انتقاد از وضع موجود حضور دارند. زندانها پر از مخالفان و منتقدان روسای سه قوه است.
در زمینه تبارسالاری هماکنون با یک حکومت خانوادگی مواجه هستیم. در دوره طاغوت اقتصاد کشور مردمیتر بود اما با انقلاب «بنیادها» به بهانه برخورد با سرمایهداری اموال مردم را از آنها گرفتند و همه چیز در اختیار دولت و نهادها و سازمانها قرار گرفت.
دستگاه قضائی اجازه کمترین نقدی را نمیدهد و اگر علیه علی لاریجانی حرف بزنیم صادق لاریجانی برخورد میکند و اگر علیه رئیس دستگاه قضا نقد کنیم دادستان برخورد میکند و این وضعیت نشان دهنده این است که نه تنها نمیشود به این ساختار اعتماد کرد بلکه با روند موجود امیدی به اصلاح هم نمیتوان داشت.
برخورد قاطع دستگاه قضا با متهمان امنیتی و اقتصادی همواره وجود داشته و مسئله جدیدی نیست. اما شما در زمان ریاست جمهوری در پاسخ به سوال رسانههای خارجی آزادی در ایران را نزدیک به مطلق ارزیابی کردید. آیا این تناقض نیست؟
آن موقع حرف های من را تحریف کردید. من در آن مصاحبه گفتم آزادی در ایران برای نقد دولت من نزدیک به مطلق است. به بقایی و مشائی ظلم شده است.
شما ۸ سال رئیس جمهور کشور بودید و چرا آن زمان نسبت به این امور اعتراض نکردید؟
شما در جریان نیستید. من همان زمان هم معترض بودم. اما دلیلی نمیدیدم که رسانهای کنم.
اما این ادعای آزادی خواهی با مسئولیتهایی که در دولت به امثال آقای مرتضوی دادید چگونه قابل جمع است؟
مسئولیت ایشان با انتخاب مستقیم من نبود. مگر آقای مشائی چه کرده بود که با وی اینطور برخورد کردند؟ آیا پاره کردن حکم قاضی جزایش زندان است؟ چرا نقد ما را به حساب اقدام علیه امنیت ملی میگذارند؟
حرف من این است که اگر رئیس دستگاه قضا عوض شود و یک مجتهد عادل و با تقوی بیاید، خیلی مسائل حل میشود. ولی چرا نگرانید؟ فرض کنید من بگویم اشکال ساختاری است. چرا استقبال نمیکنید؟ مگر غیر این است که کسی بیشتر از من به این انقلاب خدمت نکرده است؟ هیچ کس بیشتر از من به این انقلاب خدمت نکرده است. کسی بیشتر از من به رهبری خدمت نکرده است. هیچکس به اندازه من برای انقلاب فداکاری نکرده است.
رهبر انقلاب در خطبه مشهور نماز جمعه ۲۹ خرداد ۸۸ فرمودند که نظرم به فلانی نزدیکتر است. بعدها از دولت شما نیز حمایت کردند. اما آخرین واکنش نسبت به شما این بود که آمدن شما به انتخابات را به صلاح ندانستند. بعدها علتش را هم گفتند که موجب دوقطبی میشود. به نظرتان شما عوض شدید یا رهبری؟
من تغییر نکردم. البته برخی موضوعات برایم روشنتر شده است. اما این چه سوالی است چرا تفتیش عقائد میکنید؟
آیا شما به عنوان یک سیاستمدار برایتان نباید مهم باشد که نظر دیگران نسبت به شما چگونه است و چرا تغییر کرده است؟
این که در ذهن من چه میگذرد به شما چه کار دارد؟
چرا رهبری نگران بودند که با آمدن شما دوقطبی شود؟ چه چیز در رفتار شما دیدند؟
اتفاقا نظر من این بود که من بیایم دوقطبی رفع میشود. کما اینکه دیدید دو قطبی ایجاد شد. اما اگر من حضور داشتم دوقطبی میشد سه قطبی.
چرا رهبری نگران بودند شما بیاید دوقطبی میشود؟
این تفتیش عقاید است. شما بازجوئید مگر.
شما برایتان مهم نبود که نظر رهبری درباره آمدن یا نیامدن شما چیست؟
نه. اساسا من از ایشان سوال نکردم که بیایم یا خیر. خود رهبر انقلاب در اثنای یک گفتوگو گفتند آمدن شما به صلاح نیست. شما اساسا متوجه نیستید که ولایت فقیه یعنی چی. هرکس مخالف رهبری نظری داشت نباید بگوید؟ من نظرم مخالف ایشان است چه کنم ساکت شوم؟ شما هیچ وقت به رهبری نقد نداشتید؟
تا حالا نقد نداشتیم، اما خود رهبر انقلاب هم فرموده اند: نقد به رهبری جایز است. نقد ما هم به شما این مساله نیست.
نقدتان پس چیست؟
اینکه این تفاوت هر روز دارد بیشتر میشود نگرانتان نمیکند؟ رهبری میگوید به آینده امیدواریم و شما میگوئید در بحرانیم و شرایط بن بست گونه است.
اینها سوالات مردم نیست. من که میگویم شما خبرنگار نیستید یعنی همین. سوالات مردم را بپرسید.
سوال کف جامعه و پایگاههای بسیج و متدینین همین است؛ که احمدینژادی که در سال ۸۴ دیدیم چرا اینقدر متفاوت شده است؟
«کف پایگاه بسیج یا کف جامعه؟» بسیجیها را با میلیونها شبنامه علیه من بدبین کردهاند. من تغییری نکردهام. همان احمدینژاد ۸۴ و همان احمدینژاد ۵۸ هستم. فداکاری که من برای رهبری کردهام هیچکس نکرده است. رفتاری که رهبری با من داشتند با هیچ رئیس جمهوری نداشتند. معاون قرار میدادم بر میداشتند. میخواستم وزیر عزل کنم اجازه نمیدادند؛ و مواردی دیگر.
درباره بحث بیداری اسلامی که به ماجرای سوریه کشیده شد، نظرتان چیست؟
من بیداری اسلامی به این شکل که گفته میشد را قبول نداشتم. معتقد بودم پروژه دیگران است و ما نباید استقبال کنیم. ولی چون نظر رهبری بود حرفی نزدم. ماجرای سوریه هم باید سیاسی حل میشد. هرقدر من تلاش کردم ماجرا به نحو دیگری اصلاح شود نمیگذاشتند. الان هم حل نشده است. همچنان مشکل باقی است. سوالات مردم را بپرسید. مثل اینکه الان وضعیت کشور چگونه است؟ مقصر کیست؟ باید چه کرد؟
شما در نامه به رهبر انقلاب گفتید این دولت برود کنار. با کدام مبنا به این رسیدید که از رای مردم برگردیم؟
الان همه مردم میخواهند
از کجا به این نتیجه رسیدید که نظر مردم برگشته است؟ ضمن اینکه شما برای انتخابات مجدد هم شرط گذاشتید که شورای نگهبان انتخابات را مهندسی نکند، مگر این شورای نگهبان همان شورای نگهبانی نیست که شما را انتخاب کردند؟»
بله. ولی آیا شورای نگهبان نمیتواند تغییر کند؟ آیا در انتخابات گذشته مهندسی نشد؟ دلیلشان برای رد صلاحیت من چه بود؟ چه پاسخی داشتند؟ در تلویزیون آمدند و گفتند نیازی نیست پاسخ بدهیم.
مردم نظرشان درباره این مواضع شما چیست؟
من در گذشته هم همیشه نقد داشتم و گفتهام. اما خصوصی نقد میکردم. الان کار به جائی رسیده است که باید علنی بگویم.
شما معتقدید مجلس ۲۵ درصد رای مردم را دارد. این دولت را هم دیگر مردم قبول ندارند. عدلیه هم امیدی به اصلاحش نیست. به نظرتان این ایستادن مقابل ساختارهای برآمده از رای مردم نیست؟
اگر من احساس خطر کنم نباید حرف بزنم؟ شما باید از حرفهای من استقبال کنید که میگویم این کشتی در حال غرق شدن است. شما نمیخواهید ما حرف بزنیم.