رویداد۲۴ ورود رئیسی به رقابتهای انتخابات ریاستجمهوری سال ۹۶ تصویر دیگری از او به دست داد و مرد ساکت سالهای پیشین را در قامت نماینده مواضع طیف سیاسی اصولگرایان ظاهر کرد.
پس از انتخابات سال ۹۶ با وجود آنکه کمابیش اخباری از حضور رئیسی در محافل سیاسی اصولگرایان منتشر شده؛ اما مواضع او عمدتا متمرکز بر مسائل آستان قدس رضوی بوده است. این روزها که سیدابراهیم رئیسی محتملترین گزینه حضور در رأس قوه قضائیه است، گمانهزنیها درباره رویکرد او در قبال موضوعات روز و جریانات سیاسی در این جایگاه بالا گرفته است. برخی، رویکرد آینده رئیسی را از منظر گفتمان او در انتخابات ریاستجمهوری تحلیل میکنند؛ اما عدهای نیز دیدگاه متفاوتی دارند و براساس تجارب مسئولیتهای پیشین او در دستگاه قضائی، خوشبینانه جلوه دیگری را تصویر میکنند. آیتالله موسویتبریزی، دبیرکل مجمع محققین و مدرسین، ازجمله خوشبینهاست.
او درباره احتمال انتصاب سیدابراهیم رئیسی بهعنوان رئیس قوه قضائیه به سایت انصافنیوز گفته: «من تا الان چیز بدی از آقای رئیسی ندیدهام. رفتارش هم در آن زمان با مردم ملایم بود و اصلا روحیه خشنی نداشت».
او همچنین بر این نکته تأکید کرده که احتمالا وضعیت قوه قضائیه در زمان ریاست ابراهیم رئیسی بهتر خواهد بود. چنانچه علی یونسی، وزیر اسبق اطلاعات نیز چنین نظری دارد. رویکرد سیدابراهیم رئیسی در قبال جریانات فرهنگی، ناشران کتاب، رسانهها و آثار روشنفکران سؤالی است که در چند ماه گذشته به اندازه پررنگشدن نامش برای ریاست قوه، پررنگ شده است. خاطرات عباس معروفی در مواجهه با ابراهیم رئیسی بهعنوان دادستان تهران شاید برای خیلی از اهالی فرهنگ و رسانه تکراری باشد؛ اما با توجه به شایعات این روزها خواندنی است. عباس معروفی، یکی از نویسندگان مشهور کشور و مدیر مجله ادبی «گردون» است که در نخستین سالهای دهه ۷۰ توقیف آن دادستان انقلاب گفت: «خب آقای معروفی، چه میکنید؟»
«رمان مینویسم، کتاب چاپ میکنم، ادیتوری میکنم، هر کار که بشه، چون دفترم بازه، اما شما انتشار گردون رو توقیف کردین»
«خب فکر میکنی چرا توقیف شده؟»
«همکاران شما از من میپرسن چهجوری و با چه پولی این مجله رنگارنگ را منتشر میکنم؟»
«این سؤال من هم هست»
«مجله روی پای خودش ایستاده، ۲۲ هزار تیراژ داره»
«چند سالته؟»
«سیوسه».
«این چیزهای که درباره شما در روزنامهها مینویسن، من فکر کردم بالای ۶۰ سال رو داری».
آنوقت در کامپیوتر پروندهام را نگاه کرد و گفت: «عجیبه! خیلی عجیبه! لک توی پروندهات نیست»
گفتم: «میدونم. من حتی سمپات کسی یا چیزی نبودهام»
با حیرت خیرهام شد: «حتی خانمبازی هم نکرده ای؟»
گفتم: «نه! من زن و سه تا دختر دارم».
به پشتی صندلیاش تکیه داد با لبخند نگاهم کرد. یک لحظه فکر کردم عجب آخوند خوشسیما و خوشتیپی است. گفت: «پریشب در قم منزل یکی از علما، آقای فاضلمیبدی بودم. قسمتی از کتاب «سمفونی مردگان» شما را خوندم، میخواستم ازش بگیرم، دیدم براش امضا کردی، بهم نداد. دلم میخواد بخونمش».
اتفاقا نسخهای از چاپ سوم رمان در کیفم بود. گذاشتم روی میز. دست به جیب برد که پولش را بپردازد، گفتم: «قابلی نداره». گفت: «نه این میز، میز خطرناکیه. میز قضا و قدر!» و خندید: «باید پولشو بپردازم، شما هم باید بگیری». ۳۰۰ تومان را روی میز گذاشت و گفت: «تعجب میکنم! چرا اینقدر راجع به شما بد مینویسن؟ امکانش هست فوری کلیه گردونها رو به من برسونید تا شخصا مطالعه کنم و تصمیم بگیرم؟». گفتم: «با کمال میل. فردا براتون میارم».
گفت: «نه! فردا دیره. همین حالا» و تلفن روی میزش را طرف من گذاشت: «زنگ بزن بیارن فوری» و بعد خواست که ناهار بمانم. تشکر کردم، یک دوره گردون از شماره ۱ تا ۲۰ را به دستش دادم و خداحافظی کردم. حدود یک هفته بعد، پرونده من از دادستانی انقلاب «عدمصلاحیت» خورد و به دادگستری ارجاع داده شد. در این دوره که خاتمی هم در آخرین روزهای وزارت ارشاد، هیئت منصفه را تشکیل داده بود، باعث شد گردون در دادگاه تبرئه شود.
در تاریخ ۱۶۷ ساله مطبوعات ایران، من نخستین مدیر مجلهای بودم که با حضور هیئت منصفه محاکمه و تبرئه شدم. کیهان در تیتر اولش نوشت: «تشکیل هیئتمنصفه برای نجات یک مجله ضد انقلاب».