رویداد۲۴ اصولگرایان اگرچه همچون رقیب خود با دغدغه «عدم احراز صلاحیت» از سوی شورای نگهبان روبهرو نیستند اما، به مراتب با مشکلات بزرگتری دست و پنجه نرم میکنند. مشکلاتی که همواره در انتخابات گذشته گریبان آنها را گرفته بود در چند ماه مانده به انتخابات مجلس یازدهم، بازهم برای چندمین بار به سراغشان آمده است.
با سلسله شکستهای اصولگرایان در انتخابات پیشین، «جمنا» آخرین راه چاره آنان برای مبارزه با کثرتگرایی شد. بزرگان اصولگرا دست به تشکیل جبهه مردمی نیروهای انقلاب زدند تا چند ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری دوازدهم در سال ۹۶ بتوانند برای یکبار هم که شده به آفت چند کاندیدایی در انتخابات پایان دهند. هرچند نتیجه انتخابات به نفع آنان به پایان نرسید، اما کسب ۱۶ میلیون رای نوعی پیروزی برایشان محسوب میشد. با این اتفاق به نظر نمیرسید اصولگرایان به این زودی رمز پیروزی خود را فراموش کنند، اما با شکل گیری سه قطب مخالف در این جریان، دیگر نه نامی از جمنا ماند و نه نشانی.
پیدایش سه قطب مخالف تشکیلاتجبهه پایداری همچنان پرچمدار انشقاق در اردوگاه اصولگرایان است. آنان همچون دورههای قبل به دنبال کاندیدای اصلح میگردند و برای رسیدن به این هدف حاضرند به راحتی از هر فرد و هر تشکیلاتی بگذرند. هرچند اعضای این جبهه فعلا در مورد انتخابات مجلس اظهارنظر نکرده اند، اما از موضعگیری هایشان در مورد انتخابات ۱۴۰۰ معلوم است که رسیدن به وحدت را بر خود حرام کرده اند. آقا تهرانی در جدیدترین اظهارات خود صراحتا اعلام میکند که در حال بررسی و یافتن گزینههای اصلح هستند. او که دبیرکلی این جبهه را برعهده دارد خطاب به هم کیشان خود گفته است «ما کی میخواهیم به خودمان بیاییم؟ ... اگر در انتخابات من کاندیدا شدم و شما هم کاندیدا شدی، و من دیدم که شما اصلح هستید، خودم باید کنار بروم. ما به دنبال اصلح هستیم. نباید از اصلح کوتاه بیاییم و باید پای آن بایستیم.» او با تاکید بر اینکه «دوستانِ ما در جبهه پایداری از حالا به دنبال افراد صالح هستند.» البته حدس اینکه این صحبتها تا چه حد از سوی سایر احزاب اصولگرا قابل اعتنا باشد، چندان سخت نیست.
شورای وحدت قطب دیگری در جریان اصولگرا بود که اسما و عملا جایگزین جمنا شده است. اگرچه این شورا با محوریت قرار دادن ابراهیم رییسی کاندیدای اصولگرایان در دور قبلی انتخابات ریاست جمهوری، در این دوره به سمتی میرفت که میشد برایش شانس پیروزی قائل بود، اما با ریاست او بر قوه قضاییه راه برای افرادی باز شد که به نظر نمیرسد بتوانند سبب وحدت شوند. غلامعلی حداد عادل از جمله گزینه هایی است که گویا قرار است جایگزین رییسی برای حضور در انتخابات شود. چهرهای که غیر از دست یابی به کرسی ریاست مجلس، تاکنون محور وحدت نبوده است معلوم نیست برای انتخابات امسال چه برنامههایی در ذهن خود میپروراند.
اما در این میان تقلاهای جامعه روحانیت مبارز نیز جالب توجه است. در واقع این حزب به دنبال آن بود تا بتوانند در دیگر استانهای کشور هم حضور جدی تری پیدا کنند. از همین رو اعضای جامعه روحانیت مبارز در وهله اول به تغییر پسوند این حزب از تهران به کشور رای دادند و در ادامه نیز با انتخاب مصطفی پورمحمدی به عنوان دبیرکل، کارهای اجرایی را به این نیروی تقریبا جوان سپردند. اقدامی که شاید بتواند آنان را به پیروزی در انتخابات پیش رو برساند.
ورود اصولگرایان بانفوذتنها سه قطب جریان اصولگرایی نیستند که معمار انتخابات پیش رو باشند. چهرههایی از اصولگرایان شناخته شده حضور دارند که بدشان نمیآید برای اولین بار و یا حتی چندمین بار شانس خود را برای سکونت در پاستور امتحان کنند و پیش از آن نیز مهرههای خود را در بهارستان بنشانند. محمدباقر قالیباف یکی از همین چهرههای با نفوذ اصولگرایان است که اگر حکم ریاست بنیاد مستضعفان برای او صادر نشود میتواند با پدیده نواصولگرایی که خود به راه انداخته و حزب پیشرفت و عدالت نیز به خدمت او و برنامه هایش درآمده، اعلام حضور کند. اگر چنین تصمیمی از سوی او نهایی شود قطعا برای اسفندماه امسال بیکار نخواهد نشست.
نفر بعدی سعید جلیلی است. کاندیدای ریاست جمهوری سال ۹۲ که در رقابت با حسن روحانی شکست خورد، اگرچه نامش فعلا در لیست جبهه پایداریها قرار نگرفته، اما از محتملترین کاندیدای این جبهه است که قطعا با حضورش اصولگرایان باید فکری برای رسیدن به وحدت و معرفی یک کاندیدا کنند. چرا که به هیچ روی اعضای این جبهه حاضر به کوتاه آمدن در برابر چهره محبوب خود نیستند. چهره دیگر این جریان محسن رضایی است. او نیز که در جبهه مردمی نیروهای انقلاب حضور داشته و همچنان سودای ریاست جمهوری در سر دارد اگرچه مانند قالیباف در انتظار دستیابی به پستی نیست که او را از ریاست جمهوری باز دارد، اما با بر تن کردن دوباره لباس نظامی به نظر میرسد محتاطتر گام بردارد. اما با اینحال نمیتوان از گزینه بودن او هم چشم پوشید.
اما مرد دیگر این جریان که بدون حضور در هیچ تشکیلات اصولگرایی میتواند ورق را برگرداند، کسی نیست جز علی اکبر ناطق نوری. نه از این منظر که شخص او وارد کارزار انتخاباتی شود بلکه مقصود این است که با هر اظهارنظر او شاید بتوان مسیر حرکت اصولگرایان در زمان انتخابات را تغییر داد. یعنی درست همان کاری که او در سال ۹۲ انجام داد و با چرخش به سمت حسن روحانی، ائتلاف اصولگرایان معتدل با اصلاح طلبان و اعتدالیون را کلید زد. اینک که زمزمههایی از بازگشت او و حتی درخواست برخی چهرههای اصولگرا از او برای ریش سفیدی این جریان به گوش رسیده، بعید نیست ناطق نوری تعیین کننده نهایی پیروزی یا شکست اصولگرایان باشد.
ما هم هستیمهرچند حرف از وحدت به درستی به میان میآید، اما قرار نیست که همه اصولگرایان زیر علم یک تشکل سینه بزنند. در این میان هستند چهرههایی که خود بطور مستقل وارد رقابتها میشوند و اگرچه رای قابل اعتنایی هم ندارند، اما میتوانند معادلات را تا آنجا برهم بزنند که از ورود برخی چهرههای مطرح جریان خود جلوگیری کنند. این افراد که اتفاقا چهرههای کمتر شناخته شدهای هم هستند مانند حسن بیادی، شهاب الدین صدر و برخی دیگر، با همان رای چند ده هزاری خود در دور قبلی انتخابات مجلس شورای اسلامی حداقل جلوی ورود حداد عادل به مجلس را گرفتند. چرا که او با کمتر از صد هزار اختلاف رای با نفر آخر لیست امید از ورود به بهارستان باز ماند.
به هرحال، اسفندماه امسال انتخابات مجلس شورای اسلامی در حالی برگزار میشود که پیش بینی غالب کارشناسان کاهش استقبال عمومی است. اتفاقی که البته برای اصولگرایان همواره یمن داشته و توانسته اند به خواستههای سیاسی خود دست یابند. شورای نگهبان هم آنگونه که درکارنامه سوابق کاری خود به ثبت رسانده صلاحیت بالاترین تعداد از کاندیداهای اصولگرایان را محرز میداند و در این بین تنها نگرانی اصوگرایان به کثرتی است که به دلیل فراهم بودن شرایط برایشان پدید آمده است. نگرانیای که به نظر نمیآید با چالشهایی که اصولگرایان از هم اکنون با آن روبه رو هستند بتوانند آن را تبدیل به فرصت کرده و با یک لیست مشترک، دوم اسفند ۹۸ را به کام خود به پایان برسانند.