صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

پنجشنبه ۱۷ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 08
کد خبر: ۱۷۲۴۷۵
تاریخ انتشار: ۲۲:۰۴ - ۰۴ ارديبهشت ۱۳۹۸

«نهنگ آبی»؛ یک نهنگِ مُرده در شبکه نمایش خانگی

داستان نهنگ آبی از جایی شروع می‌شود که یک هکر جوان (ساعد سهیلی) وارد یک رابطه‌ی عاطفی با دختری در اینترنت می‌شود. آرمین مشرقی جوانی است که سری پر سودا و آرزو‌های زیادی دارد. او همراه پدرش که به بیماری ام اس مبتلا است در خانه‌ای زندگی می‌کند.

 

رویداد۲۴  سریال نهنگ آبی که در زمستان سال ۱۳۹۷ منتشر شد، درامی اجنماعی ساخته‌ی فریدون جیرانی است. فریدون جیرانی کارگردانی است که با فیلم‌های ماجرایی و گاه رمزآلودش برای مخاطب ایرانی شناخته شده است. نهنگ آبی نیز مانند اکثر فیلم‌های فریدون جیرانی پر ستاره است.

بازیگران این سریال عبارتند از: لیلا حاتمی، ساعد سهیلی، ویشکا آسایش، حسین یاری، ماهور الوند، مصطفی زمانی و. فیلمنامه‌ی این سریال را کارگردان بنام، بهرام توکلی نوشته است. این اولین بار است که جیرانی سریالی را در شبکه‌ی خانگی ساخته و همچنین لیلا حاتمی نیز برای اولین بار است که در این رسانه فعالیت می‌کند. در هفته‌های نخست که نهنگ آبی منتشر شده بود انتظار آن می‌رفت که این سریال از سریال‌های موفق به لحاظ استقبال مخاطبین باشد. این پیش بینی نیز به دلیل آن بود که در بیشتر موارد از فیلم‌های جیرانی در سینما استقبال خوبی شده و همچنین او همواره بازیگران محبوب را در آثار خود بکار می‌گیرد.

نقد سریال نهنگ آبی

داستان نهنگ آبی از جایی شروع می‌شود که یک هکر جوان (ساعد سهیلی) وارد یک رابطه‌ی عاطفی با دختری در اینترنت می‌شود. آرمین مشرقی جوانی است که سری پر سودا و آرزو‌های زیادی دارد. او همراه پدرش که به بیماری ام اس مبتلا است در خانه‌ای زندگی می‌کند. او یک سایت کتابخوانی ساخته که در همان جا با دختری به نام ژاله (ماهور الوند) آشنا می‌شود. از طریق این دختر است که آرمین وارد شرکتی می‌شود که در آن روابط عجیب و رمزآلودی در جریان است. آرمین به دلیل تخصصش (امنیت شبکه) میلان افراد این شرکت قرار می‌گیرد.

هر کس در این به نوبه‌ی خود می‌خواهد از آرمین به نفع خود و در جهت خواسته‌های خود استفاده کنند. آرمین تا قبل از شروع ماجرای عاطفی اش و سپس ورود به شرکت از طریق لاله، پسری گوشه گیر بوده که با درآمدی کم زندگی نسبتا ساکن خود را می‌گذرانده است. اما پس از وارد شدن او به بازی عجیب آدم ها، درآوردن پول‌های زیاد، دردسر‌هایی که هر یک از شخصیت‌ها برای بوجود می‌آورند و همچنین تقابل عاطفی اش با ژاله کمکم به آدمی دیگر تبدیل می‌شود که شاید برای خودش نیز غریبه است. هر یک از شخصیت‌های سریال نهنگ آبی دارای داستانی مجزا هستند که در ضمن به یکدیگر نیز مربوط می‌شود. دردسر نخست را شخصیت آناهیتا (لیلا حاتمی) برای آرمین بوجود می‌آورد. او با نقش بازی کردن و حتی یک خودکشی آرمین را هر چه بیشتر وارد داستان پیچیده می‌کند. از آن طرف نیز مروارید همسر بهمن (ویشکا آسایش) که یکی از سهامداران است آرمین را طعمه‌ی خود می‌کند و از او می‌خواهد که با وی کار کند.


اما در این مطلب می‌خواهیم به این مسئله بپردازیم که چرا نهنگ آبی با ژانری رازآلود و پیچیده که خود به اندازه‌ی زیادی برای مخاطب سریال جذاب است و همچینی داشتن کارگردان، نویسنده و بازیگران مشهور، آن طور که پیش بینی می‌شد مورد استقبال قرار نگرفت. همانطور که می‌دانید پس از سریال شهرزاد و مفقیت آن در نزد مخاطبان بود که کارگردانان صاحب نام سینمای ایران یکی یکی جذب شبکه خانگی شدند و تمایل به ساخت سریال برای این رسانه پیدا کردند. شاید در نظر اول هم اکثریت بر این عقیده بودند که این سریال‌ها با نام‌های بزرگ و پرطرفدار حتما با موفقیت زیادی روبرو می‌شوند.

اما آن چه که در حال حاضر شاد هستیم برخلاف آن پیش بینی‌ها است. شاید دلیل این مسئله این است که مخاطب برای جذب شدن و ادامه دادن در دیدن یک سریال به چیزی بیشتر از بازیگر مشهور و کارگردان صاحب نام دارد. فریدون جیرانی در فضاسازی آثارش از نور تا گریم و... همواره سعی کرده تا فضای خاص و ویژه‌ی خود را ابداع کند. می‌توان گفت: او در ساخت چند فیلم از فیلم‌های سینمایی اش توانسته فضاسازی‌هایی منحصر به فرد داشته باشد که البته آن هم تحت تاثیر فیلم‌های خارجی بوده است. اما در مورد سریال نهنگ آبی این سوال وجود دارد که آیا این فضاسازی‌های اغراق شده در دکور، گریم، دیالوگ‌ها و شخصیت‌ها توانسته موفق عمل کند؟! آنچه که تا اینجای کار درآمده را نمی‌توان فضاسازی موفقی دانست. شاید یکی از دلایل باورپذیر نبودن این فضاسازی و در کل ساخت و ساز سریال این باشد که به نظر می‌رسد جیرانی اینبار به صورتی مستقیم از سریال‌های شناخته شده ای، چون «آقای ربات» تاثیر گرفته و این تاثیر به اندازه‌ای است که این سریال بومی سازی نشده و این تا حدی است که فضای آن باسمه‌ای به نظر می‌رسد.


نکته‌ی دیگری که نهنگ آبی را آنقدر تحت تاثیر خود قرار داده که حتی بازی خوب برخی از بازیگران حرفه‌ای نیز نمی‌تواند نجات دهندی این اثر باشد این است که روایت داستان آنقدر با عجله صورت می‌گیرد که مخاطب را در ابتدا گیج می‌سازد و سپس آنقدر اطلاعات پراکنده و زیاد به او می‌دهد که احتمالا او را خسته کرده و بعد قادر نیست دیگر او را جذب کند. سریال نهنگ آبی قرار است که با ساختاری منطقی و کلاسیک قصه‌ی خود را جلو ببرد، اما حتی این کار را هم نمی‌کند. او ابتدای داستان را با چنان ریتم تندی جلو می‌برد که مانند یک دونده در قسمت چهار و پنج سریال از نفس می‌افتد و به راحتی قادر است مخاطب خود را ناامید و مایوس کند. شخصیت‌ها نیز در این میان گرفتار روندی مثل فیلم نامه می‌شوند. آن‌ها نیز فرصت معرفی خود را ندارند و تنها عمل می‌کنند.

برای مثال شخصیت آناهیتا (لیلا حاتمی) از ابتدا چنان عمل گرا و پر از بازی جلو می‌رود که مخاطب هرگز نمی‌تواند او بشناسد و تنها یک بعد از شخصیت آن را می‌بیند. این اتفاق کمابیش در رابطه با تمام شخصیت‌های سریال حادث شده است. در آخر می‌توان گفت که تنها می‌شود امید داشت که نهنگ آبی در ادامهی کار خود بتواند با رویکردی تازه‌تر و کمی متفاوت‌تر ادامه پیدا کند بلکه بتواند مخاطبان خود را امیدوار کند و یا دوباره به دیدن آن ترغیب کند.
 
 
نظرات شما