رویداد۲۴ سارا ریاضی: استانی شدن انتخابات مجلس مخالفان بسیاری دارد. منتقدان معتقدند حقوق مستقلان و اقلیتها در این طرح نادیده گرفته شده است، ضمن اینکه این طرح به نارضایتی عمومی به ویژه در مناطق انتخابی کم جمعیت و محروم منجر خواهد شد. برخی منتقدان دیگر گفتهاند این طرح به تاثیرگذاری مجموعههای قدرت و ثروت در انتخابات خواهد انجامید چراکه هزینههای انتخابات به شدت افزایش مییابد و محل تامین این هزینهها، محل سوال فراوان است.
احمد علیرضابیگی نماینده مردم تبریز از مخالفان سرسخت استانی شدن انتخابات است. او در بازدیدی که از تحریریه رویداد۲۴ داشته، درباره این موضوع صحبت کرده است. علیرضابیگی در این گفتوگو اصلاح طلبان و اصولگرایان را به شدت نواخته و مورد انتقاد قرار داده است. متن مصاحبه رویداد۲۴ با احمد علیرضا بیگی نماینده مردم تبریز و عضو کمیسیون شوراهای مجلس را در ادامه بخوانید:
چرا مخالف استانی شدن انتخابات بودید؟
ما بدون اینکه چاله را بکنیم منار را دزدیدیم و این سبب خواهد شد مجلس از کارکرد فعلی خود دور بیفتد چراکه این طرح بدون ایجاد زیرساختهای حزبی، نرم افزاری، آموزش و فرهنگسازی مردم چنین مطرح شد و از این به بعد نمایندگان به جای توجه به مسائل کلان، درگیر مسائل خرد میشوند.
این یعنی شوراها مسئول انجام کارهای خرده ریز حوزههای انتخابیه شان نیستند؟
شوراها چنین قابلیتی ندارند؛ من زمانی که در دفترم هستم از در و دیوار دفتر من آدم میریزد. همه هم میگویند ما رای دادیم که شما پاسخ بدهید. دولت هم که غایب است. حالا فکر کنید حوزههای کوچک به حوزه استان توسعه پیدا کند. همه فکر کنند میتوانند از نمایندگان هر حوزه مطالبهگری کنند. از طرفی وقتی زیرساخت حزبی نداریم، طبیعتا این سبب چرخش به سمت اثرگذاری اسپانسرهایی خواهد شد که ثروت قابل توجهی دارند و به جای اینکه حزب یک چهره را گارانتی کند، پول افراد را گارانتی میکند و کسانی که پولهای خیلی خوب دارند، با تبلیغات وارد مجلس میشوند.
مگر همین الان احزاب شناسنامه دار پاسخگوی عملکرد کسانی که به مجلس و شورا فرستاند هستند؟
این ضعف باید رفع شود اما از نظر فردی، چون من در سطح استان شناخته شدهام و میتوانم رای استان را به نفع خودم بکنم برای من خوب است، اما در نگاه کلی به نظر من این کار یعنی نادیده گرفتن اراده مردم و حاکم شدن ارادههای دیگر. البته در شهرستانهای کوچک مردم به کسی که میشناسند رای میدهند، نه کسانی که اسپانسرهای مالی تجویز میکنند. من در آذرشهر و تبریز در بدترین شرایط یعنی زمانی که دولت تغییر کرده و باد مخالف میوزید، در مرحله اول به مجلس راه پیدا کردم، چون مردم مرا میشناختند.
به نظر میرسد اعتقادی به حزب ندارید.
من اعتقادی به این شیوه کنونی ندارم. به حزب جامع و پاسخگوی سیاستهای خودش اعتقاد دارم. حزبی که شناسنامه داشته باشد. اما الان آیا حزبی که در شورای تهران رای آورده، پاسخگوی عملکرد خودش هست؟ حزبی که انتخابات ریاست جمهوری و مجلس را از آن خود کرده، آیا پاسخگوست؟
اصولگرایان هم پاسخگوی اقدامات احمدی نژاد نبودند.
سیستم باید پاسخ بدهد. من همفکر آقای احمدی نژاد بودم، او هم خودش پاسخگوی همه آنچه کرده هست. من در زمان تبلیغات انتخاباتی هم گفتم تعلقم به آن دولت (احمدی نژاد) است و در دوره استانداری با کمال سربلندی کارهایی را هم انجام دادهام.
آیا سابقه نظامی شما در حزب گریزیتان تاثیر داشته است؟
اتفاقا ما سیاسی بودیم. چون اساس پیوستن ما به نیروهای مدافع امنیت بر مبنای تفکر سیاسی اتفاق افتاده بود. قرار بود از کشور در برابر جریانهای برانداز دفاع کنیم و جنگیدیم. ما نظامی کلاسیک نبودیم. اقتضای کشور این بود که در آن زمان در این پوزیشن قرار بگیریم. ما تغییر جهت هم ندادیم و الان میگوییم باورهای ما سرجایش است. از این دیدگاه باید بگویم به حزب نظاممند معتقدیم نه احزاب یکروزه که فقط برای انتخابات شکل میگیرند؛ احزابی که تا دیروز به مخالفان خود، حزب پادگانی میگفتند، امروز خیلی سریع در حمایت از سپاه، لباس سبز را به تن میکنند یا جریان سیاسیای که تا دیروز حرف از جلوگیری محدود شدن دامنه انتخاب مردم میزده و امروز خودش مصرانه طلب میکند. جالب اینکه افرادی که شعار آزادی رای میدادند، امروز اصرار دارند احمدی نژاد رد صلاحیت یا حذف شود. اینها حزب نیستند. حزبی که چنین باورهایی دارد نمیتواند بگوید به انتخاب مردم پایبندم.
وقتی مبنای رای تعداد آراست، توجه نماینده به جایی است که بیشترین رای را میآورد. او هزینه-فایده میکند و مبنا در انتخابات استانی هم در نهایت تعداد آراست.
در پایان هر دوره مجلس، نمایندگان به ارادهای دست پیدا میکنند تا با مهندسی قانون انتخابات راه ورود خود برای دور بعد مجلس را گارانتی کنند. یکروز میگویند کسی که میخواهد انتخاب شود باید متولد حوزه انتخابیه خود باشد یا پدر و مادرش متولد آن شهر باشند یا پنج سال اخیر را در آن جا گذرانده باشد. یکروز نمایندههایی که سه دوره انتخاب شدهاند دیگر نمیتوانند انتخاب شوند. یکروز بحث استانی شدن انتخابات را پیش میکشند. با این وضع دامنه را داریم محدود میکنیم. قضاوت به عهده مردم است، چرا باید مردم را از دایره انتخاب کنار بگذاریم؟
مگر همین شرایط برای انتخابات ریاست جمهوری وجود ندارد؟
در مورد ریاست جمهوری، دامنه انتخاب با اذن مردم و تایید قانون اساسی محدود شده است. اما اینجا این طور نیست. چرا باید دامنه انتخاب مردم محدود شود.
یعنی این وسیع کردن دامنه انتخاب مردم برای انتخاب افراد جدید و جوانتر نیست؟
خیر؛ در واقع اینها به دنبال این هستند که این افراد حذف شوند و خودشان انتخاب شوند. در جایی مثل تهران، چه در دوران فتح اصلاح طلبی چه فتح اصولگرایی یک جریان سیاسی رای آورده است. حال آنکه فردی مانند آقای محجوب در دوره اصولگرایی با یک میلیون و دویست هزار رای توانسته وارد مجلس شود یا آقای حداد هم با یک میلیون و چهارصد هزار رای نتوانسته، در این دوره به مجلس راه پیدا کند.
آیا همینها کارکرد دموکراسی این نیست؟
خیر، من مطالعه کردم. در انگلیس سعی کردند حوزه انتخابات را کوچکتر کنند تا کسی که انتخاب میشود جامع نظرات اعضا باشند.در ایران ماجرا فرق میکند؛ مثلا در جاهایی مثل استان خراسان جمعیت اهل سنت رای نمیآورند در حالی که در سیستان و بلوچستان شیعیان رای نمیآورند. نظام انتخاباتی باید در برگیرنده همه اقوام و ظرفیتهای کشور باشد و نباید پذیرفت که فقط یک میلیون و دویست هزار نفر نماینده داشته باشند.