رویداد۲۴- نایب رئیس مجلس ششم شورای اسلامی می گوید: مجلس نباید صرفا امکان تعامل و گفت و گوی جناح های سیاسی کشور را در نظر بگیرد بلکه باید پایگاه بسیار مهمی برای گفت و گوهای ملی باشد.
وی معتقد است پر کردن شکاف های قومی، جنسیتی، نسلی و مانند آن مساله ای ملی، نه جناحی است.
محمد رضا خاتمی، پزشک متخصص و سیاست پیشه 57 ساله، زاده اردکان یزد است. نایب رئیسی و سخنگویی مجلس ششم و رابطه خویشاوندی با بیت امام خمینی (ره) وی را به یکی از چهره های سرشناس جبهه اصلاحات تبدیل کرده است.
خاتمی می گوید: 'تبلیغاتی که با عنوان وکیل الدوله مجلس دهم از سوی رقبا صورت می گیرد بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد برای ترساندن مجلس از همراهی با برنامه های سیاسی دولت انجام می شود.'
وی همچنین در باره شبهه ای که درباره کم تجربگی منتخبان مردم در مجلس دهم وجود دارد می گوید: ' هر چند این افراد در راس هرم قدرت جایگاهی نداشته اند اما افراد با تجربه و وارد به مسائل سیاسی و اجتماعی هستند. پیش بینی من این است که مجلسی همگام خواهیم داشت که همکاری بسیار خوبی با دولت خواهد داشت.'
پیام این انتخابات چه بود؟
- نارضایتی مردم از شرایط موجود و مطالبه تغییر. هر چند مردم این مهم را از تغییر چهره ها شروع کرده اند ولی باید متوجه برنامه و سیاست ها هم بشود.
روند اداره کشور و برنامه ریزی به گونه ای بوده که مشکلات فراوانی را از نظر توسعه اقتصادی، سرمایه اجتماعی، معیشت عمومی، توسعه علمی، میران ناهنجاری های اجتماعی و سطح اخلاق عمومی به وجود آورده است.
این انتخابات دنباله انتخابات سال 92 است که پیغام تغییر در آن خیلی روشن بود. زیرا چهره هایی که در برابر هم قرار گرفته بودند واقعا سلایق و طرزتفکراتی را که در جامعه وجود داشت نمایندگی می کردند. پیام دیگر انتخابات هم حمایت از دولت روحانی بود. یعنی مردم به این نتیجه رسیدند که مجلس نهم برخوردی با دولت روحانی داشت که وی نمی توانست برنامه های داخلی و خارجی خود را پیش برد. درست است که اولویت برنامه های روحانی در چند سال اخیر در برجام متبلور شده بود اما این برجام باید در زندگی مردم به صورت بهبود معیشت ، وضع کسب و کار و امید به آینده دیده شود.
با این رویکرد مردم احساس کردند باید ایستاد و ' نه' بزرگی به کسانی بگویند که در مقابل روحانی ایستاده اند. از سویی با رای خود پیامی را برای مسئولین کشور از جمله دولت فرستادند که ما کار خود را کردیم و اکنون نوبت شما است که اوضاع کشور و به خصوص اقتصاد را سامان دهید. این انتخابات دو پیام داشت یکی ایجابی به معنای حمایت از برنامه انتخاباتی آقای رئیس جمهور در سال 92، یکی هم سلبی، بعد سلبی این پیام رد صلاحیت همه ژنرال های اصولگرا و از آن مهمتر افرادی بود که در برابر دولت موضع داشتند.
ارزیابی تان از آرایش سیاسی مجلس دهم چیست؟
- این مجلس میانه رو خواهد بود. البته منظورم میانه روی در بین جناح های سیاسی کشور است. به این معنی که اگر قاطبه این مجلس اصلاح طلب باشند درصدد حذف اصولگرایان نیستند بلکه می خواهند آنها را جذب کنند. اصولگرایان این مجلس نیز به این نتیجه رسیده اند که بدون جریان اصلاح طلبی امکان حل مشکلات کشور وجود ندارد. مجلسی خواهیم داشت که پایه و اساس آن بر همکاری همه نیروهای عاقل و دلسوز کشور است. برای همین ائتلافی نانوشته رقم خورد و افرادی از اصولگرایان در فهرست امید قرار گرفتند. حتی در حوزه های فراوانی ما نامزد اصلاح طلب نداشتیم ولی چون بنایمان بر به قدرت نرسیدن تندروها بود از عقلای اصولگرا حمایت کردیم.
فارغ از اینکه مجلس آتی چقدر برای اصلاح طلبان نفع داشته باشد منافع مردم و دفع خطرات از کشور را در نظر گرفتیم. البته در این مجلس به خاطر تفاوت در دیدگاههای سیاسی، اجتماعی و سیاست خارجی، رقابت هایی بین اصلاح طلبان و اصولگرایان میانه رو وجود خواهد داشت اما مشترکات فراوانی نیز وجود دارد.
آرایش سیاسی جدید مجلس چه اثری بر عملکرد دولت می گذارد؟
- دولت روحانی و جریان اصلاحات در درون سیستم سیاسی کشور یک جریان اقلیت بودند. اما با روی کار آمدن مجلس دهم امکانی برای باز شدن باب گفت و گوی بیشتر در درون نظام و بین جریانهای سیاسی مختلف فراهم می شود. اتفاقی که در سه مجلس گذشته اصلا رخ نداده است. مجلس می تواند پایگاهی بزرگ برای رخداد این تعامل و گفت و گو باشد که بازتاب آن به شکل همدلی و همراهی بیشتر در سطح جامعه ترجمه خواهد شد و زمینه را برای رسیدن به شعاری که تحقق آن آرزوی ما است فراهم می کند یعنی: جذب حداکثری و دفع حداقلی.
به غیر از اقلیت 20 تا 30 نفره جبهه پایداری که در این مجلس حضور دارند و از همان ابتدا شعارهایشان در تقابل با دولت روحانی بود مابقی نمایندگان در مرحله تبلیغات خود را مدافع برنامه های دولت نشان دادند. آنها نباید این وعده خود را فراموش کنند. شرایط خاص کشور طوری است که باید در عین رقابت سالم بین گروههای سیاسی، همکاری های زیادی در زمینه مسائل مهمی چون اقتصاد و تامین معاش مردم انجام گیرد. در بدنه اجتماع چنین انتظاری از دولت و مجلس وجود دارد.
بسیاری از برنامه های اساسی دولت روی زمین مانده است و مردم خواهان حمایت مجلس از آنها هستند. نمایندگان مجلس دهم نباید عقبه رای آوری خود را از یاد ببرند. آنها کافی است ببینند که چه اتفاقی افتاد که دوسوم نمایندگان مجلس نهم موفق به کسب آرای لازم از سوی مردم نشدند. این باید به صورت یک تابلوی بزرگ همیشه در مقابل چشم این نمایندگان باشد تا با کمک به دولت گوشه ای از درد و رنج مردم را بکاهند.
خوشبختانه اکثریت قاطع نمایندگان مجلس را اصلاح طلبان،اعتدال گرایان و حامیان دولت تشکیل می دهند. همین می تواند روحانی را مطمئن کند که پارلمانی در کنار خود دارد که چوب لای چرخ برنامه های اصلی اش نمی گذارد.
یعنی اگر دولت فرد توانمندی را به عنوان وزیر معرفی کند مجلس به او اعتماد می کند. بنابراین دولت می تواند مستظهر به این مجلس باشد. البته این به معنای نفی استقلال مجلس نیست.
البته برخی می گویند چون اکثریت این مجلس سابقه قانونگذاری و حقوقی ندارند در بزنگاهها اشتباهات اساسی کرده و برای دولت مشکل ایجاد می کنند.
ولی هر چند این افراد در راس هرم قدرت جایگاهی نداشته اند اما افراد با تجربه و وارد به مسائل سیاسی و اجتماعی هستند. پیش بینی من این است که مجلسی همگام خواهیم داشت که همکاری بسیار خوبی با دولت خواهد داشت.
برخی صحبت از وکیل الدوله بودن این مجلس می کنند؟
- به دو دلیل این اتفاق نمی افتد. نخست اینکه دولت دنبال وکیل الدوله ساختن مجلس نیست. اگر روحانی می خواست چنین کند با امکاناتی که در اختیار قوه مجریه بود به راحتی می توانست نمایندگان مجلس نهم را همراه خود کند و جریان تند افراطی داخل مجلس را در اقلیت بگذارد. ولی دولت فعلی به فکر خرید مجلس نیست. دوم اینکه افرادی که داخل مجلس راه یافتند اشخاصی نیستند که اعتبار خود را فدا کنند.
در دنیای امروز که اگر یک پشه در این گوشه دنیا بجنبد همه در آن سوی جهان مطلع می شوند اعتبار افراد به سرعت قابلیت دگرگون شدن را دارد. هر چند رسانه های رسمی و مطبوعات ما امکان پرداختن به بسیاری از مسائل را ندارند اما چنین موقعیتی برای رسانه های مجازی وجود دارد. از سویی رقبای بسیار جدی که دولت در جامعه دارد مانعی بر سر این کار خواهند بود. تبلیغاتی که با عنوان وکیل الدوله مجلس از سوی رقبا صورت می گیرد بیشتر از آنکه ریشه در واقعیت داشته باشد برای ترساندن مجلس از همراهی با برنامه های سیاسی دولت انجام می شود.
گذشت زمان نشان خواهد داد که مجلس دهم در صورت مشاهده هر گونه انحراف در دولت مقابل آن خواهد ایستاد. امیدواریم در مجلس جدید فقط یک آقای مطهری وجود نداشته باشد بلکه چندین و چند نماینده مثل ایشان داشته باشیم که موتور متحرکه مجلس برای حفظ اقتدار آن و جلوگیری از انحرافاتی باشد که در سایر قوا ایجاد می شود. ان شاءالله بعد از سه دوره مجلسی را خواهیم داشت که در راس امور باشد.
برخی معتقدند پیروزی اصلاح طلبان در مجلس زمینه را برای عبور از روحانی فراهم می کند. ارزیابی شما در این باره چیست؟
- در نشست و برخاست هایی که با نحله های مختلف اصلاحات دارم می بینم همه این افراد از شخص آقای روحانی رضایت دارند و معقتدند ایشان حتی فراتر از حد انتظار ظاهر شده است. البته ما انتقاداتی به برخی عملکردهای دولت یازدهم داریم ولی نامزدمان برای انتخابات دوره دوازدهم ریاست جمهوری شخص آقای روحانی است.
نکته دیگر اینکه اصلاح طلبان به جد معتقدند باید با تمام قوا پشت سر دولت بایستند تا برنامه های خود را پیش برد. چرا که برنامه های دولت را قبول دارند و آن را باعث نجات کشور می دانند. آقای روحانی و دولتش هم در مجموع نشان دادند که واقعا به این شعارها تعهد و پایداری دارند. اصلاح طلبان کمبودها و موانع کار روحانی را می دانند. آنها واقفند که اگر یک روز روحانی شعار رفع حصر داد ولی تا کنون موفق به آن نشده است چه موانع محکمی سر راه وی وجود دارد. همچنین مطلعند که شعار تحول در دانشگاه رئیس جمهور با مجلسی همراه شد که به وی اجازه انتخاب وزیر مورد نظرش را نداد. یا ترکیبی از شورای عالی انقلاب فرهنگی وجود داشت که در مقابل برنامه های وی می ایستاد. با عوض شدن مجلس، اعضای شورای عالی انقلاب فرهنگی عوض و دست روحانی برای اجرای برنامه هایش بازتر خواهد شد.
توقع اصلاح طلبان این است حال که مردم راه را باز کرده و موانع زیادی را از پیش پای دولت برداشته اند روحانی در این یکسال باقی مانده پیشرفت قابل توجهی در تحقق وعده های خود داشته باشد.
اما به هیچ عنوان در جریان اصلاحات، جدایی و عدم حمایت از دولت جایگاهی ندارد. چرا که هم ما و هم دولت واقفیم که شرایط کشور بسیار خطیرتر از آنی است که بخواهیم با یکدیگر رقابت یا از دولت عبور کنیم. رمز موفقیت دولت و جریان اصلاحات از سال 92 به این سو، اجماع و ائتلاف با هم بوده است؛ تا اطلاع ثانوی که کمتر از 6 سال نیز طول نمی کشد چنین اتحادی پابرجا خواهد بود.
با خوشحالی باید بگویم نه تنها اصلاح طلبان از دولت جدا نشده اند بلکه تلاش این دو باعث جذب بسیاری از اصولگرایان به ائتلاف امید شده است.
چه فراکسیون هایی در این مجلس شکل می گیرد؟
- ابتدا جریان افراطی سعی در افتراق انداختن بین اصلاح طلبان و اصولگرایان معتدل خواهد کرد. بنابراین ممکن است در باغ سبزی به هر دو نشان دهد، یعنی با اصولگرایان مذاکره کند که با شما هستیم یا پیغامی مخفی برای اصلاح طلبان بفرستد که رای ما برای ریاست مجلس به آقای عارف است.
آنها این بازی را ممکن است درآورند اما ادعای استقلال نخواهند داشت. دو جریان اصلی در مجلس شکل می گیرد یکی فراکسیون امید که مجموع اصلاح طلبان و اعتدالیون است و دیگری فراکسیون اصولگرایی. پایداری ها هم نمی توانند مشی تندروی خود را پیاده کنند. آنها وارد رقابتی شدید با جریان اصولگرایی معتدل نمی شوند. اما در نهایت احتمالا یک انشقاق بین جریان اصولگرایی پیش می آید. بنابراین بعد از مدتی سه جریان اصلی در مجلس خواهیم داشت. این جریان اصلی به لحاظ عده و عده نیست. چرا که پایداری ها حتی یک نفرشان هم صدایش خیلی بلند است.
فراکسیون امید که اکثریت را خواهد داشت، اصولگرایانی که یک اقلیت نسبی قابل توجه را دارند و فراکسیون تندروها که در صدد ایجاد مزاحمت و چوب لای چرخ دولت گذاشتن و توقف کارها است.
نظرتان درباره ترمیم کابینه چیست؟
- بارها گفته ام آقای روحانی باید برنامه هایش را به جد اجرا کند. وی به قول معروف باید سنگهایش را با مدیران اجرایی وابکند. به طور مثال به وزیر اقتصاد، صنعت ، ارشاد، بهداشت، آموزش عالی، آموزش و پرورش و همه بگوید این موارد برنامه من است آیا می توانید آنها را عملی کنید یا خیر. دیگر مانع مجلس هم وجود ندارد و موانع بیرونی تا حد زیادی برداشته شده اند. اگر اعضای کابینه توان اجرای این برنامه ها را نداشته باشند یا اصلا برخی شان این برنامه ها را قبول ندارند تغییر حتما باید اجرا شود. اما ممکن است آنها مجریان خوبی برای این برنامه ها باشند و نیازی به تغییر کابینه نباشد.
ما باید برنامه محور کار کنیم نه شخص محور. البته با توجه در پیش بودن انتخابات ریاست جمهوری، تغییر برخی چهره های کابینه می تواند پیام امید و مثبتی را به جامعه انتقال دهد. دانشگاهیان، صنایع، کارگران، صنعت آفرینان انتظاراتی دارند و حتی انتقاداتی جدی به مسئولین این حوزه دارند که باید حرف آنها را شنید. اگر آنها احساس می کنند برای بهبود امور، نیاز به تغییراتی در کابینه و مدیریت هاست باید به سخن آنها توجه کرد.
به عنوان یک فعال سیاسی معتقدم مهمترین فاکتور موفقیت هر دولتی، اراده شخص رئیس جمهور است. اگر این اراده تضعیف شود یا مقابل آن سد ایجاد کنند یا اینکه رئیس جمهور به هر دلیلی نخواهد وارد عمل شود اگر قوی ترین افراد را هم در کابینه بگذاریم ممکن است به خواسته های خود نرسیم.
با این تفاصیل انجام برخی تغییرات در کابینه الزامی به نظر می رسد. البته نظر رئیس جمهور را در این باره نمی دانم. اما با توجه به شناخت کامل و جامع ایشان از اداره کشور، احتمالا بهترین تصمیم را خواهد گرفت.
اولویت های مجلس دهم چیست؟
- متاسفانه مجالس در جمهوری اسلامی فاقد یک پشتوانه قوی کارشناسی بوده اند. حتی نمایندگانی که از درون لیست ها به مجلس راه می یابند منفرد هستند و پشت آنها یک عقبه تشکیلاتی و برنامه ریزی حزبی وجود ندارد. این حتی درباره قوی ترین مجالس ما صادق است.
آنچه در مجالس غلبه پیدا می کند کار کارشناسی دولت است با آن بوروکراسی عظیمی که در برنامه ریزی و اجرا دارد. مجالس معمولا می توانند 5 تا 10 درصد در این برنامه ها تغییر ایجاد کنند. در بیشتر اوقات این تغییرات مفید هم نیست چرا که منطقه نگری و جزئی نگری بر آن غالب است و کلان کشور را در نظر نمی گیرد.
حل مسائل اقتصادی حتما یکی از اولویت های مجلس خواهد بود. در این رابطه فکر می کنم همراهی و همکاری بین دولت و مجلس بهترین نتیجه را خواهد داشت. دولت باید کار کارشناسی انجام دهد و مجلس ریزبینی و نکته سنجی کند.
اما مجلس جدید دومسئولیت جدی دارد که شاید از عهده هیچ کس برنیاید. یکی در عرصه سیاست خارجی و دیگری سیاست داخلی.
در عرصه سیاست خارجی دولت بسیار تنهاست. این مجلس با شناختی که از آن دارم می تواند گشایش بسیار بزرگی را در تنش زدایی و گسترش روابط خارجی ایفا کند.
اما مجلس دهم نقش آفرینی بزرگی هم در سیاست داخلی می تواند انجام دهد. سیاست داخلی کشور احتیاج به قانون و دستورالعمل ندارد که فلان کار انجام شود یا نشود. بلکه رفتار مجلس دهم می تواند یک الگوی تفاهم و همدلی برای همه ایرانی ها باشد. به ویژه بعد از تندرویهایی که در دو دوره اخیر آن وجود داشت.
اینکه می گویم همه ایرانی ها برای اینکه مجلس نباید صرفا امکان تعامل و گفت و گوی جناح های سیاسی کشور را در نظر بگیرد بلکه باید پایگاه بسیار مهمی برای گفت و گوهای ملی باشد. پر کردن شکاف های قومی، جنسیتی، نسلی و غیره مساله ای ملی، نه جناحی است.
این مجلس می تواند به مجلس آشتی ملی تبدیل شود. بحث زنان یکی از مباحث مهم آن می تواند باشد وقتی حدود 18 نماینده زن به مجلس راه پیدا می کنند این نشان دهنده افزایش تمایل جامعه به حل مسائل زنان است.
در شهرهایی که همیشه تصور مردسالارانه ای از مردم آنجا وجود داشته مردم یک زن را به مجلس فرستاده اند این نشان دهنده وقوع تحولاتی مهم در بینش جامعه است.
مشکلات زنان در مسائلی مانند طلاق، ازدواج، تحصیل و حضانت نشان از محرومیت زنان است ومجلس می تواند این شکاف عمیق اجتماعی را پر کند.
این روزها صحبتهایی از ضرورت اصلاح قانون انتخابات می شود. ارزیابی تان چیست؟
- بد نیست شرایطی گذاشته شود که کاندیداهای غیرواجد شرایط نتوانند نامزد شوند. اما ما باید فکری برای این کنیم که چرا افرادی که مورد علاقه مردم هستند نمی توانند امکان نامزد شدن در انتخابات را داشته باشند.
شورای نگهبان می گوید که فرصت بررسی صلاحیت همه نامزد ها را ندارد. خوب قانون دستتان را بازگذاشته است، مطابق قانون عمل کنید و همه کسانی را که چهار مرجع قانونی مدرکی علیه آنها ندارند تایید صلاحیت کنید و بگذارید مردم تشخیص دهند چه کسی صلاحیت نمایندگی از جانب آنها را دارد.
براساس قانون، فقط کسی که طبق استعلام مراجع چهارگانه قوه قضائیه، نیروی انتظامی،سازمان ثبت احوال و وزارت اطلاعات پرونده خاصی دارد و به طور مثال عضو گروهگ های ضد انقلاب بوده یا سنش برای نامزدی کم یا زیاد است باید رد صلاحیت شود.
برخی چهره های اصولگرای معتدل می گویند علت شکست اصولگرایان در انتخابات اخیر وجود چهره های تندرو در لیست آنها بود. اگر این طور است چرا اصولگرایان معتدل از جبهه پایداری و تندروها اظهار برائت نمی کنند؟
- علت این را نمی دانم. البته برخی از آنها شروع به روشن کردن مرزهای خود با پایداری ها کرده اند.
جدای از این بحث باید گفت جریان اصولگرایی یک جریان غیرزایای ناپویاست که بسیار درگیر اطاعت کورکورانه و تقلید غیرمتعهدانه از چهره های خاص است. لذا در درون خود امکان هیچ نوزایی ندارد. یکی از دلایل اصلی که اصولگرایان در شرایط بحرانی قدرت تفکر خود را از دست می دهند و زمینگیر می شوند و قادر به حل مسائل خود نیستند همین است.
مساله دیگر اصولگرایان که آنها را به شدت آسیب پذیر کرده عادت به استفاده مداوم از رانت قدرت است. البته شاید این معلول علت اولی باشد. یعنی چون پویایی نداشتند امکان رقابت خود با اصلاح طلبان را از دست دادند و متکی به رانت قدرت شدند. رد صلاحیت های گسترده نامزد رقیب و یکسویه کردن جریان اطلاع رسانی به نفع خود از رانت هایی است که این جناح از آن بهره می برد.