رویداد۲۴ الجزیره نوشت: انتشار رمان آمریکایی «پلید» در سال ۱۹۵۸ جنجال زیادی در آمریکا به پا کرد. این اثر نوشته یوجین بوردیک و ویلیام لدرر است. آنها رمان خود را در قالب هشداری به شهروندان آمریکایی نوشته اند که در آن از رویکرد دیپلماتیک متکبرانه و بی منطق آمریکا انتقاد میشود. این رمان حماقت، تکبر، نادانی و بی کفایتی دولتمردان آمریکا را به خوبی برای ما به تصویر میکشد.
در ادامه این مطلب آمده است: جان اف کندی، رئیس جمهور سابق آمریکا در سال ۱۹۶۱ بعد از خواندن این کتاب یک سازمان دولتی با نام سپاه صلح را راه اندازی کرد. اعضای این سازمان به صورت داوطلبانه به نقاط مختلف دنیا سفر میکردند تا برداشتهای منفی کشورهای دیگر از آمریکا را به عنوان یک قدرت امپریالیستی تغییر دهند.
بعدا فیلمی بر اساس این رمان با بازیگری مارلون براندو، ساندرا چورچ و ایجی اوکادا ساخته شد. رمان آمریکایی پلید و فیلم اقتباس شده از آن تصویر خوبی از سیاستهای آمریکا در داخل و خارج از کشور فراهم کردند.
امروزه شاهد هستیم که ماشین جنگی آمریکا دوباره در حال آماده شدن برای حمله به نقطهای دور دست است. شاید خواندن این رمان بتواند کمک زیادی به درک شرایط کنونی بکند.
آمریکاییهای پلید چه کسانی هستند؟رمان آمریکایی پلید یک کار تخیلی، اما مبتنی بر حقایق تاریخی است. سارخان نام یک کشور تخیلی در این رمان است که آمریکا تلاش میکند با سیاستهای متکبرانه خود در آن دخالت کند. بنا براین، سارخان میتواند ویتنام، گواتمالا، عراق، افغانستان، فلسطین و همچنین ایران باشد.
برای دومین بار در طول عمر من، یک آمریکایی پلید دیگر در حال نقشه ریختن برای تغییر مسیر تاریخی ایران است. در بیشتر سالهای عمرم، نام کرمیت روزولت به عنوان نماد یک نیروی شرور در ذهن تداعی میشد. امروز شخصیت منحط دیگری با نام جان بولتون برای من یادآور خاطرات کرمیت روزولت است.
کرمیت روزولت نوه تئودور روزولت، رئیس جمهور سابق آمریکا و یکی از افسران سازمان جاسوسی آمریکا بود. او نقش مهمی در سرنگونی دولت محمد مصدق، نخست وزیر منتخب ایران در آگوست ۱۹۵۳ داشت.
من تنها دو سال داشتم که این کودتای شوم مسیر تاریخ ایران را تغییر داد. این کودتا جنبش دموکراتیک ایران را تضعیف کرد و باعث تثبیت قدرت رژیم پهلوی شد. برای مردم ایران، مداخله شرورانه و احمقانه آمریکا به عنوان تاریکترین نقطه تاریخی کشور در قرن بیستم در نظر گرفته میشود.
امروز شاهد هستیم که آمریکایی دیگری با نام جان بولتون تلاش میکند دوباره اشتباه تاریخی کرمیت روزولت را تکرار کند. بولتون یکی از حامیان اصلی حمله فاجعه آمیز آمریکا به عراق و رئیس سابق موسسه راست گرای گاتستون است. این نهاد سابقهای طولانی در انتشار دروغ در مورد مسلمانها و ترویج خشونت و نفرت علیه آنها دارد.
بولتون از همان استراتژی روزولت برای برنامه ریزی جنگ علیه ایران استفاده میکند. کرمیت روزولت از سیاست مداران فاسد و اخبار جعلی برای تحریک مردم علیه نخست وزیر منتخب ایران استفاده کرد. امروزه جان بولتون، مشاور امنیت ملی ترامپ نیز تلاش میکند با انتشار اطلاعات کذب به هدف خود دست پیدا کند. او همچنین رابطه نزدیکی با گروه تروریستی سازمان مجاهدین خلق داشته است. بولتون همچنین نقش زیادی در اعمال تحریمهای اقتصادی سخت علیه ایران داشته است. این تحریمها در حال ضربه سنگین به زندگی مردم ایران هستند.
یک رژیم امپریالیستی نامشروعجان بولتون در واقع نماد جنگ طلبی احمقانه و نفرت مسیحیهای افراطی علیه مسلمانان جهان است. او نژاد پرستترین ریشههای تاریخی امپریالیسم آمریکا را برای ما به تصویر میکشد.
بولتون در حال خدمت در دولتی ظالم و نامشروع است. در رأس این دولت نیز رئیس جمهوری متکبر قرار دارد که با خطر استیضاح در ماههای آینده دست و پنجه نرم خواهد کرد. به هیچ وجه بعید به نظر نمیرسد که دونالد ترامپ، رئیس جمهوری آمریکا از ماشین جنگی برای افزایش محبوبیت خود در کشور استفاده کند.
اما جهان باید بداند که همه آمریکاییها پلید و امپریالیست نیستند. آیا آمریکاییهای شریف نباید نقشی در تغییر چهره این کشور داشته باشند؟ در مورد ایران میتوان به سرنوشت دو آمریکایی شریف اشاره کرد که در مقایسه با روزولت و بولتون نقشهای متفاوتی را در تاریخ ایران ایفا کردند. هاوارد کانکلین یکی از مبلغان یک مدرسه مذهبی در تبریز بود که برای دموکراسی ایران جنگید. او دو سال بعد از ورود به ایران در سال ۱۹۰۹ به نیروهای حامی دموکراسی ملحق شد و علیه هواداران قاجار وارد جنگ شد. کانکلین در زمان دفاع از شهر تبریز کشته شد.
ویلیام مورگان شوستر نیز وکیل آمریکایی بود که در مدت انقلاب مشروطه به ایران آمد. وظیفه او کمک به کشور برای مدیریت بدهی بزرگی بود که خانواده سلطنتی قاجار به بار آورده بودند. او نه تنها از لحاظ مالی به انقلابیون کشور کمک کرد، بلکه مانع دخالت امپراطوریهای خارجی از جمله روسیه و بریتانیا شد. روسها و بریتانیاییها تلاش زیادی برای اخراج او انجام دادند. او بعد از بازگشت به آمریکا کتابی نوشت و در آن از سیاست امپریالیستی روسیه و بریتانیا انتقاد کرد.