گروهی از مردان سیاه پوست که در حالی که با غل و زنجیر به هم وصل شده اند، مشغول کار کردن هستند. به کار گرفتن زندانیان سیاه به هم زنجیر شده برای انجام کارهای یدی برای نخستین بار در دوران بازسازی جنوب در آمریکا رخ داد.
دو زن در حال نواختن ساز. این تصاویر نخستین بار است که به معرض نمایش در میآیند و توسط نتیجهی مگنوم، مارتا اسلامر، در قالب یک کتاب به چاپ خواهند رسید.
در این مجموعهی پرتره، هیو مگنوم پرترهی خودش را در بالا و گوشهی سمت چپ گذاشته است. او به ایالتهای جنوب آمریکا سفر کرد و از افراد در سنین مختلف که تحت تاثیر جداسازیهای اقتصادی و نژادی بودند، عکس گرفت.
سارا استاک، نویسنده، میگوید: «اگر چه در دوران مگنوم بسیاری از ساکنان جنوب آمریکا از قوانین جداسازی، نابرابری و فقر رنج میبردند، اما مگنوم فردیت و استقلال تمام سوژههای خود را به رسمیت میشناخت و نسبت به آنها مهربان بود.»
یک پرترهی دیگر از هیو مگنوم در کنار همسرش آنی. گفته میشود که مگنوم عاشق ثبت پرترهی خود و خانوادهها و زوجها بوده است. سارا استاک میگوید، عکسهای شخصیتهایی که در مجموعهی تصاویر مگنوم حضور دارند، نماد پیروزیها و کشمکشهایی هستند که در طی این سالهای پرآشوب گریبان گیر ساکنان آمریکا بوده است.
این مجموعه پرتره احتمالا در دورهام در کارولینای شمالی، جایی که مگنوم کار خود را آغاز کرد، ثبت شده است. معروف بود که این شهر آمریکا سیاه پوستانی با موقعیتهای مالی مناسب دارد که صاحب مشاغل و کسب و کارهایی هستند که تماما توسط سیاهان اداره میشود. کسب و کارهایی مانند مغازههای لوازم خانه، کارخانههای سیگار و تنباکو، نساجی، و نانوایی و...
مگنوم کار خود را در سالهای نخستین ۱۸۹۰ آغاز کرد. او طوری کار میکرد که همهی سوژه هایش اعم از مردان، زنان و کودکان با پیشینههای مختلف در مقابل دوربین او احساس راحتی کنند. سارا استاک میگوید: «با اینکه هویت بسیاری از سوژههای مگنوم برای ما ناشناخته است، اما محتمل است که بسیاری از زنان و مردان سیاهی که در مقابل دوربین مگنوم قرار گرفتند، افرادی موفق بودند که تلاش میکردند عاملیت سیاهان را در جامعهی آمریکا به اثبات برسانند و برای استقلال و پویایی جامعهی سیاهان تلاش میکردند.»
سارا استک میگوید، اگر چه هیچ مدرکی از اینکه مگنوم به دلیل اهداف سیاسی عکاسی میکرده در دست نیست، اما احتمال این که تمامی مشتریان او فعالان سیاسی بوده باشند، وجود دارد.
«در سالهای پایانی قرن بیستم، بسیاری از سیاهان آمریکایی میدانستند که چگونه بطور همزمان از قدرت عکاسی برای به چالش کشیدن عقاید نژادپرستانه، برساختن هویت سیاهان و تقدیر از آن در قالب تصاویر، استفاده کنند.
عکسهای مگنوم بسیار ارزان بود؛ و هر کسی با پرداختن یک پنی میتوانست عکس بگیرد. استاک میگوید، پرترههای مگنوم «بازیگوش» هستند و همین یکی از وجوه تمایز پرترههای او با پرترههای هم دوره هایش است.
در دورانی که دیگر عکاسان از سوژههای خود نمیخواستند لبخند بزنند، عکسهای مگنوم ماهیت «بازیگوش» برخی سوژههایش را فاش کرده است. نتیجهی او مارتا اسلامر میگوید: «این نکته باعث میشود باورم کنم که او مردم را خیلی دوست داشته است.»
موریس والاس در کتاب مجموعه عکسهای مگنوم مینویسد، مگنوم در دورهام بزرگ شد و در محلهی آنها سیاهان و سفیدپوستان در کنار هم ساکن بودند. عکسهای او به یک واقعیت ضد-تاریخی اشاره میکند... که تعداد اندکی از سفیدپوستان اهل جنوب جرات داشتند مانند مگنوم آن را بازتاب دهند.