رویداد۲۴ قاسم عز الدین در المیادین نوشت: اتفاقی که برای دو نفت کش در دریای عمان افتاد، نشان میدهد که حضور انبوه پایگاههای نظامی و ناوها تضمین کننده امنیت خلیج فارس نیست و حتی میتواند تهدیدی برای امنیت این منطقه باشد که خطرات بزرگی برای صلح جهانی نیز به همراه دارد. اما حوادثی که برای نفت کشها بوقوع پیوست، میتواند ناوهای حاضر در خلیج فارس را به سمت جنگی علیه ایران سوق دهد.
در ادامه این مطلب آمده است: اطلاعات دقیقی در مورد حمله به نفتکشها در دریایعمان در دست نیست؛ با اینکه حمله مذکور رعب و وحشت زیادی را در ساعات اولیه وقوع، برانگیخته است. فضای ایجاد شده پس از حمله به نفت کشها در دریای عمان ما را به یاد حادثه الفجیره در ۱۲ می گذشته میاندازد که باب پیشگوییها را گشود؛ اما تحقیقات درباره این حادثه منجر به نتیجه واضحی نشد، جز آنکه جان بولتون به صراحت از مسئولیت ایران در ماجرای الفجیره صحبت کرد!
مساله قابل توجه در مورد حادثه الفجیره آن است که ائتلاف عربستان، انگلیس و آمریکا درخواست ایران برای روشن شدن حقایق را رد کردند. در مورد حادثه دریای عمان نیز ائتلاف سعودی و دولتهای غربی هیچ اشارهای به ضرورت انجام تحقیق در خصوص مشخص شدن مسئول این حمله نکردند. وزیر خارجه آمریکا به سرعت ایران و نیروهای وابسته به آن را در این باره متهم کرد، اما گویا وی فراموش کرده است که تنش زایی و حمله به نفت کشها در ابهای خلیج فارس هیچ منفعت آنی برای ایران ندارد؛ بلکه آرام شدن اوضاع خلیج فارس بیش از هر طرفی به نفع ایران است، تا در راستای مقابله با آمریکا بتواند تایید دولتهای دوست خود را به دست آورد.
براساس این اصل مهم که ایران در چارچوب مقابله با جبهه جنگ در پیش گرفته است، از تهدید منافع قطر که حرکت یکی از نفت کشها از آن شروع شده و مقصد آن تایوان بوده است و همچنین از تهدید منافع ژاپن که نفت کش دوم در حال انتقال نفت به آن بود، بویژه در شرایطی که نخست وزیر ژاپن در تهران به سر میبُرد، خودداری میکند.
در مقابل، حادثه دریای عمان در لحظه سختی اتفاق افتاد که رئیس جمهور آمریکا به دلیل فروش سلاح به عربستان سعودی با بهانه شرایط فوق العاده، در تنگنای شدیدی در کنگره قرار گرفته است. شکی نیست که تنش زایی در دریای عمان به این شکل، بهانه ترامپ در برابر کنگره و تامین منافع شرکتهای اسلحه سازی را تقویت کرده و به ایدئولوژی بولتون، پمپئو و منافع سعودی اسرائیلی اماراتی، پاسخ مثبت میدهد.
حادثه در فضایی متفاوت از فضای تهدیدات آمریکا که منجر به حضور ناوهای این کشور در خلیج فارس شد، اتفاق افتاد و تنش زایی آمریکا به لبه پرتگاه رسید. بنابراین، آنچه منجر به وقوع این حادثه شد، تامین نظر بازهای دولت آمریکا، شرکتهای اسلحه سازی و همچنین جبهه جنگ متشکل از اسرائیل، عربستان و امارات بوده است.
در برابر این اختلاف آشکار، انتظار نمیرود که بازها و جبهه جنگ تسلیم واقعیت امر شوند. چه بسا این طرفها آشکارا و پنهان برای تغییر حوادث به امید بازگشت به شرایط لبه پرتگاه جنگ، تلاش میکنند.
بعید است که حادثه دریای عمان آخرین تلاش آنها باشد؛ اما این تلاشها میتواند به ادامه تهدید امنیت خلیج فارس منجر شود. این امر است که شروع روند مذاکرات منطقهای را ضروری میکند؛ همانطور که محمد جواد ظریف، وزیر خارجه ایران، از آن سخن گفته است.