رویداد۲۴ سردار حسین رحیمی در خصوص
پیدا شدن لیدا کاوه لی که جمعه ۳۱ خردادماه پس از خروج از خانه ناپدید شده بود گفت: روز گذشته دختر جوان در یکی از پارکهای تهران پیدا شد.
وی در ادامه گفت:وضعیت جسمانی دختر جوان خوب است و تحقیقات در این خصوص ادامه دارد.
رئیس پلیس پایتخت افزود:فعلا فرضیه آدم ربایی مطرح نیست و درحال انجام بررسیهای تکمیلی هستیم.
اوایل هفته گذشته عکس
لیدا کاوه دختر ۳۸ ساله تهرانی با این متن دست به دست بین کاربران فضای مجازی درحال انتشار بود: لیدا کاوه لی از روز جمعه از خانه خارج شده و دیگر از او خبری نیست، اگر از او اطلاعی دارید با این شماره***** تماس بگیرید و خانواده او را از نگرانی در بیاورید.
انتشار این پست درفضای مجازی باعث شد به سراغ خانوادهی لیدا برویم، پشت خط صدای بغض آلودی به گوش میرسد. او خواهر بزرگتر لیداست. خواهری که چند سالی است تنها همدم خواهر کوچکترش است و مثل مادری مهربان هوایش را داشته است.
دختر جوان یک چشمش اشک است و یک چشمش خون، از خواهرش که میپرسم میگوید: ساعت حدود ۱۲:۱۵ روز جمعه -۳۱ خرداد - بود که لیدا برای چاپ یک عکس روی تخته شاسی از خانه خارج شد. گویا ابتدا برای چاپ عکس به سعادت آباد رفته، اما چون عکاسی بسته بوده به شهرک غرب مراجعه کرده است. اینها را بعدا یکی از دوستانش برایم تعریف کرد.
خواهر لیدا میگوید: ساعت ۲ یعد از ظهر بود که یک پیام از لیدا برایم ارسال شد، وقتی پیام را نگاه کردم نوشته بود، من شارژ ندارم، تا نیم ساعت دیگر به خانه برمی گردم، نگران نباش. به همه چیز فکر میکردم به جزء اینکه قرار است دیگر خواهرم را نبینم. شب بود که به خانه برگشتم، اما لیدا هنوز به خانه برنگشته بود، نگرانش شدم، با گوشی تلفن همراهش که تماس گرفتم خاموش بود. دلشوره ام هر لحظه بیشتر میشد. خیلی ترسیده بودم. با همه دوستانش تماس گرفتم و از لیدا پرسیدم، اما هیچ کس خبری نداشت.
این انتظارتا ساعت ۱۲ به طول انجامید تا اینکه سرانجام پای پلیس به ماجرای ناپدید شدن لیدا باز شد.
خواهر لیدا گفت: ساعت که از ۱۲ شب گذشت و خبری از خواهرم نشد دیگر طاقت نیاوردم و به کلانتری محله رفتم.
فردای آن روز پروندهای در خصوص ناپدید شدن لیدا باز شد و مأموران پلیس آگاهی تهران در تلاش برای به دست آوردن ردی از او شدند. از آن طرف عکس خواهرم را در فضای مجازی منتشر کردیم شاید از این طریق هم بتوانیم ردی از او به دست بیاوریم.
وی در ادامه افزود:در این چند روز فقط چند نفر تماس گرفتند، اما هیچ کدام از این تماسها کمکی به ما نکرد، مثلا یک نفر تماس گرفت و گفت: یک نفر که شبیه لیدا بوده است را پشت فرمان یک پژوی پرشیای سفید رنگ دیده است، اما خواهرم هیچ وقت رانندگی نمیکرد.
وی در ادامه گفت: لیدا آزارش حتی به یک مورچه هم نرسیده بود، همه او را به عنوان یک آدم صلح جو و میانجی گر میشناختند.
او ورزشکار بود، یک دوچرخه سوار حرفهای در این چند روز غم دوری از خواهر پیرم کرده است، در این میان حرفهای برخی از آدمها بیشتر آزرده ام میکند. میگویند قهر کرده، میگویند اختلال حواس دارد. اما هیچ کدام از این گفتهها درست نیست، من مطمئن هستم ناپدید شدن خواهرم ماجرایی دارد که به زودی متوجه میشویم.