رویداد۲۴- حالا دیگر باید او را نماینده پیشین مجلس خطاب قرار داد. سلطان لابی های مجلس بعد از 28 سال رخت نمایندگی را از تن در آورده و شاید مهمترین دغدغه اش بعد از دوران نمایندگی تشکیل یک حزب فراگیر است. محمد رضا باهنر هفت دوره نماینده مجلس شورای اسلامی بوده و نایب رئیسی مجالس هفتم، هشتم و نهم را بر عهده داشته است. او برای انتخابات دوره دهم کاندیدا نشد تا یکی از علامت سوال های انتخابات هفتم اسفند 94 را ایجاد کند.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام در اولین روز پس از نمایندگی از دغدغه های دوران بازنشستگی از نمایندگی می گوید. دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در پاسخ به هر سوالی گریزی به خلا احزاب قدرتمند در ایران می زند و این مساله را نقطه ضعفی می داند که باید آن را برطرف کرد. او مدام بر تشکیل احزاب فراگیر قدرتمند تاکید می کند.
از محافل سیاسی دور نمی شوم
وارد دفتر جامعه اسلامی مهندسین که می شویم، مهندس با اعضای شورای مرکزی حزب متبوعش جلسه دارد. با پایان جلسه به اتاقش دعوتمان می کند و با روی باز آماده گفت و گو می شود. سیاستمدار 64 ساله اصولگرا از 36 سالگی در راهروها و صحن مجلس حضور داشته است. او 28 سال نمایندگی را زندگی کرده است پس حس اولین روز پس از این 28 سال شاید برایش حس غریبی باشد.
باهنر درباره این دوران 28 ساله می گوید: دوران طولانی و پرفراز و نشیبی بود و قاعدتا اگر فرصتی شود که انسان بتواند بعضی از تجربیات خود را مکتوب کند خیلی خوب است. من در دو مرکز اسناد انقلاب اسلامی و مرکز اسناد دفتر حضرت آقا مصاحبه هایی کرده ام و چند ساعتی از خاطراتم را گفته ام که همچنان ادامه خواهد داشت و می توانم بعد از دوران نمایندگی با فراغت بیشتری این کار را انجام بدهم و بتوانم تجربیات خود را به جا بگذارم تا مورد استفاده آیندگان نیز قرار بگیرد.
وی به بازنشستگی از مجلس اشاره می کند و می افزاید: ممکن است به یک نفر حکم بازنشستگی بدهند و در حالت عادی خوشحال و یا برعکس ناراحت شود. روحیات متفاوت است. من نمی دانم اگر بخواهم احساسات خود را به دیگران منتقل کنم چه بگویم اما نظرم نسبت به انتخابات 94 که ثبتنام نکردم عوض نشده است. 28 سال نمایندگی خوب است و کفایت میکند چون دیگر کار نو و حرف نو کم میشود.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام اضافه می کند: البته در تیپ امثال ما دیگر بازنشستگی معنا ندارد و امیدوارم ان شاء الله تا آخرین لحظات حیات و توانی که دارم در خدمت اهداف کیفی و کمی نظام مقدس جمهوری اسلامی ایران بیش از پیش کوشا باشم و سیاستهای راهبردی را که مقام معظم رهبری تعیین می فرمایند، دنبال کنم. بعضی ها فکر میکنند ممکن است از محافل سیاسی دور شوم اما شاید این اتفاق نیفتد. من فعلا عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام هستم و در تشکل های سیاسی فعالم و کار می کنم. قاعدتا اخبار را رصد می کنم و تا جایی که بتوانم موثر باشم تاثیرخود را می گذارم.
آرزویم ایجاد احزاب فراگیر قدرتمند در کشور است
برای یک سیاستمدار 64 سالگی سن بازنشستگی نیست و به همین دلیل خیلی ها با ثبت نام نکردن باهنر در انتخابات این تحلیل را مطرح کردند او در ادامه سیاست ورزی خود فکر های دیگری دارد.
باهنر در واکنش به این تحلیل ها اظهار می کند: این درست است. من به شهروندان عادی نیز معمولا این توصیه را دارم که وقتی بازنشسته می شوند خانه نشین نشوند. یک سری اهداف و آرزوهایی داشتم که قاعدتا آنها را جدی تر دنبال می کنم. مثلا یکی از آنها که بارها و بارها گفته ام تشکیلات سیاسی است البته در کشور ما جریانات سیاسی زیاد هستند اما چیزی تحت عنوان حزب، آن هم احزاب فراگیری که بتوانند وظیفه حزبی خود را انجام دهند نداریم.
او ادامه می دهد: با این که تعداد احزاب زیاد است اما حدود 80 درصدشان فعال نیستند و 20 درصد باقی مانده هم در حالت عادی فعال نیستند و وقتی انتخاباتی پیش می آید دکه ای بالا می برند و نماینده ای معرفی و از او حمایت میکنند اما کار مستمر حزبی نمی کنند. احزاب فعالی که ما داریم تعدادشان خیلی کم است و این 15 تا 20 حزب هم فراگیر نیستند. من فکر می کنم نظام مردم سالاری دینی که ما برای نسل معاصر ونسل آینده تعریف و الگوسازی کردیم و همه مسئولینش را یا مستقیم و یا با یک واسطه از طریق رای مردم انتخاب میکنند، ناگزیر از داشتن حزب قدرتمند و فراگیر، چارچوب دار و قانونمند است.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین می افزاید: در جریانات مختلف نیاز به چهار و پنج حزب فراگیر است. ما حداکثر دو تا سه جریان سیاسی اصلاحطلب، اصولگرا و اعتدالی داریم و احزاب فراگیر باید در درون آنها منسجم شوند و کار کنند که این آرزوی من است. فکر می کنم که نظام جمهوری اسلامی ایران ناچار از این است که سه چهار حزب قدرتمند در درون خود داشته باشد چون احزاب در حکومت های دموکراتیک وظایف متعددی دارند که یکی ازآنها کادر سازی است.
وظیفه احزاب، کادرسازی است
وی در ادامه به خلا کادرسازی در نظام اشاره و بیان می کند: تنها چند دانشگاه هستند که نیروهای فرهیخته و عالم تحویل میدهند اما این اصلا کفایت نمیکند. شاید الان تقریبا بتوانیم جدی ادعا کنیم که تمام مسئولین ما یا بدون تجربه آمده اند یا تجربیاتشان در زمینههای دیگر بوده است. یکی از وظایف احزاب کادرسازی است. وظیفه دیگر احزاب این است که مطالبات مردم را بشنوند و دسته بندی و اولویت بندی کنند چون ممکن است خیلی وقت ها مطالبات قشرهای مختلف مردم، متضاد و متنوع و بعضا غیرضروری باشد. بنابراین احزاب باید این مطالبات را دسته بندی و اولویت بندی کنند و برای پاسخگویی به مطالبات مردم طرح و برنامه ریزی داشته باشند.
ادعای رهبری اصولگرایان را ندارم
با درگذشت آیت الله مهدوی کنی که به نوعی پرخوانده جناح راست به حساب می آمد و فوت حبیب الله عسگراولادی که ریاست جبهه پیروان خط امام و رهبری و نقش ریش سفید اصولگرایان را به عهده داشت جریان اصولگرایی به نوعی با خلا رهبری مواجه شد. خیلی ها باهنر را که استاد لابی گری است به عنوان کسی که می تواند رهبری جناح راست را به عهده بگیرد مطرح کردند اما آیا خود او این سودا را در سر دارد؟
رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری در این باره تاکید می کند: من به گونه دیگری به این موضوع نگاه می کنم. این جزو آرزوهای من است که این اتفاق بیفتد و جریان اصولگرایی رهبر واحدی داشته باشد. اما اگر من این حرف را بزنم ممکن است این تصور ایجاد شود که میخواهم خودم این رهبری را به عهده بگیرم و به محض این صحبت، تیرها پرتاب و مواضع از طرف خودی ها و غیرخودیها شروع میشود. مثلا تصور کنید ما 20 حزب اصولگرا داریم. به محض اینکه یکی از این احزاب بگوید ما می خواهیم یک حزب جامع و فراگیر داشته باشیم ، بقیه هم میگویند ما هم می خواهیم همین کار را بکنیم و دوباره این موضوع شکل نمی گیرد.
وی ادامه می دهد: واقعیت قضیه و بدون تعارف این است که من اصلا ادعای رهبری حزب ندارم اما آرزو دارم که حزب فراگیر راه بیفتد و یک شورای رهبری داشته باشد ولو اینکه باهنر در این شورا نباشد. ما در این جهت کار و تلاش هم کرده ایم و نمی خواهم بگویم بی ثمر است. حزب و فردی که در قدرت است باید خدمات متقابلی نسبت به یکدیگر داشته باشند. البته مقصودم این نیست که تشکل های سیاسی هیچ تاثیری ندارند. اما کارکرد حزبی چیز دیگری است. من حتما دنبال این کار هستم و تلاش هم می کنم اما ادعای رهبری چنین حزبی را ندارم.
خلا رهبری در اصولگرایی را قبول دارم اما...
این صحبت ها به نوعی تاییدکننده خلا رهبری در جریان اصولگرایی از سوی باهنر تلقی می شود. خلایی که شاید جناح مقابل با آن مواجه نباشد چرا که در جریان اصلاحات در نهایت لیدر این جناح حرف آخر را می زند. اما آیا اصولگرایان می توانند این خلا را پر کنند و جریان اصولگرایی میتواند فردی را داشته باشد که مثل جریان اصلاحات حرف آخر را بزند و همه تمکین کنند؟
باهنر در پاسخ به این سوال تصریح می کند: درست است ما این مسأله را داریم ولی باز هم هیچ کدام صفر و صدی نیست. مثلا همین چند روز قبل من دیدم که آقای عارف گفته بودند بعضی ها با لیست امید بالا آمدند اما الان دارند با کسان دیگر کار میکنند و برعکس این را هم داریم. من باز به ساختار بر می گردم. وقتی ساختار نباشد این نوع رفتارها فرق میکند. ممکن است الان در جریان اصلاحات دو تا سه نفر بتوانند حرف آخر را بزنند اما این بقا و استمرار ندارد و بستگی به نوع حرف و موضع گیری و مطالبه دارد. اگر مطالبه کمی خشن شود فروپاشی صورت می گیرد ولی به هر حال قبول دارم که الان انسجامی که باید در جریان اصولگرایی باشد به طور کامل وجود ندارد. البته ما در انتخابات اخیر مجلس دهم خیلی پیشرفت کردیم و راه اندازی شورای عالی اصولگرایی که 20 نفر بودند خیلی موثر بود و قدم های روبه جلویی برداشتیم.
اما آیا او که به عنوان ژنرال لابی های مجلس شناخته می شود در داخل جریان اصولگرایی هم برای این انسجام لابی هایی انجام داده است؟
وی در پاسخ به این سوال عنوان می کند: حتما. چون جزو اهداف و برنامههای من است اما موانعی هم وجود دارد. باید با اغناء کار را جلو برد چون تا حزب تشکیل نشود و سازمان نیابد، دستوری نمی توان عمل کرد و تعامل باید قلبی باشد. یعنی هم حرفی که زده میشود منطقی باشد و هم کسی که حرف را می شنود منطق را بفهمد والا چون سازمان نظامی نیست که به چپ چپ و به راست راست داشته باشد نمی توان دستوری عمل کرد.
الان قصدی برای حضور در انتخابات ندارم
خیلی ها با کاندیدا نشدن باهنر در انتخابات اخیر مجلس مطرح کردند که او خود را برای ریاست جمهوری آماده می کند.
نایب رئیس پیشین مجلس درباره این گمانه زنی ها یادآور می شود: من وقتی ثبتنام نکردم برخی ها انواع و اقسام سوء ظن ها و حسن ظنها را پیدا کردند. مثلا گفتند باهنر می خواهد در آینده کاندیدای ریاست جمهوری یا شهردار بعدی تهران بشود. از طرفی عده ای گفتند باهنر چون می دانست اصولگرایان رای نمی آورند ثبتنام نکرده است یا اینکه می خواهد در دولت مسئولیتی بپذیرد که البته هیچ کدام از اینها درست نبود.
او همچنین می افزاید: ولی همه این اتفاقات ممکن است در آینده بیفتد اما هیچ کدام دلیلی بر اینکه من کاندیدا نشدم نبود. الان هم هیچ نوع قصدی برای حضور در این نوع انتخابات ندارم. یعنی الان قطعا کاندیدای ریاست جمهوری نیستم و نه بحث های دیگری که مطرح میشود. از شهردار گرفته تا دبیر مجمع تشخیص و وزیر در دولت یازدهم. اینها هم گمانه زنی هایی بود که من هیچ کدام را الان تائید نمی کنم.
دبیر کل حزب فراگیر، لزوما رئیس دولت نمی شود
وقتی باهنر صحبت از حزب حرفه ای و حزبی که ساختار و تشکیلات دارد می کند طبق قاعده این گونه است که حزب یک شورای مرکزی و دبیر کل داشته باشد و در فصل انتخابات، آن دبیر کل به عنوان کاندیدا معرفی شود. اگر بنا باشد او این حزب فراگیر را ایجاد کند و رهبری آن را به عهده بگیرد شاید این مسیر باهنر را به سمت همان تحلیل هایی که میگویند ببرد و شاید خیلی ها احساس میکنند نماینده پیشین مجلس برای انتخابات دورخیز کرده است. اما چقدر این تحلیل از نظر باهنر درست است؟
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین در واکنش به این تحلیل خاطرنشان می کند: این تحلیل ها هم شاید به خاطر عدم تجربه ما در کار حزبی باشد. در بسیاری از کشورها که حزب دارند لزوما دبیر کل حزب، رئیس جمهور یا نخست وزیر نیست. مثلا فرض کنید در فرانسه که دو سه حزب اصلی وجود دارد بعضا این احزاب اینقدر قدرتمند بوده اند که مثلا مسئول سیاست خارجی حزب سوسیالیست قدرتش از وزیر خارجه فرانسه بیشتر بوده است. وزیر خارجه در مذاکرات شرکت می کرد و در چشم بود اما جریان را مسئول سیاست خارجی حزب سوسیالیست مدیریت می کرد. البته نمی خواهم بگویم که وزیر تابع محض بوده است اما بسیاری از ایده های خود را از حزب می گیرد.
او با بیان این که برعکس این موضوع نیز اتفاق می افتد، می افزاید: البته برعکسش هم وجود دارد مثلا فردی رئیس میز انرژی حزب لیبرال دموکرات بوده و وقتی دولت روی کار می آید وزیر انرژی میشود. بعضا مسئول میز فلان بخش، قدرت شفاف و رو ندارد اما قدرت پشت پرده اش از مسئول مستقیم آن کار بیشتر است. بنابراین انواع و اقسام مدل ها را داریم اما من باز به همان حرفم بر می گردم که سه تا چهار حزب فراگیر و قدرتمند و چارچوب دار داشته باشیم.
نظام حزبی با ولایت فقیه سازگار است
باهنر همچنین به تحلیل های غلطی درباره سازگار نبودن نظام حزبی با ولایت فقیه اشاره و تاکید می کند: بعضی ها می گویند که مثلا اگر یک حزب تصمیم و موضعی گرفت و ولی فقیه آن را قبول نکرد چه اتفاقی می افتد؟ همین الان هم در بسیاری از کشورها ضمن اینکه دموکراتیک و حزبی هستند اما مثلا یک شورای عالی امنیت ملی دارند که سیاستهای اصلی را برای ربع قرن آینده تعیین میکند و فرقی نمیکند کدام گروه سرکار می آید. هرگروهی که روی کار می آید حق ندارد آن مسیر تعیین شده را تغییر بدهد. همه جا فراتر از احزاب باز شوراها و مراکز تصمیم گیری و قدرت هایی وجود دارند. وقتی ما می گوییم چند حزب قانونمدار وچارچوب دار داشته باشیم یعنی این چارچوب ها باید در نظام جمهوری اسلامی ایران باشد و مغایرتی هم با قانون ندارد.
وی ادامه می دهد: این مساله در ایران کاملا تعریف شده است و در قانون اساسی منهای قدرت مطلقی که برای ولایت فقیه تعیین شده، در اصل 110 قانون اساسی یکی از وظایف رهبری تعیین سیاستهای کلی نظام است که مضمون متن این است که رهبری بعد از مشورت با مجمع تشخیص مصلحت نظام سیاستهای کلی کشور را تعیین میکند. این سیاست ها را همه قوا باید اجرا کنند و اصلا مهم نیست که رئیس جمهور چپ باشد یا راست. به همین دلیل است که من بارها گفته ام کاندیدایی که می خواهد رئیس جمهور شود سیاست هایی که می خواهد اعمال کند باید سیاستهای اجرایی باشد نه سیاستهای کلان کشور. چون سیاستهای کلان کشور در اختیار رئیس جمهور نیست. در اختیار مجلس هم نیست البته آن سیاستهای کلی در جایی مثل مجمع تشخیص مصلحت نظام مشخص میشود که درآنجا کسانی مثل رئیس جمهور و رئیس مجلس و نخبگان حضور دارند.
روحانی موفقیت های خوبی داشته است
با توجه به اینکه کمتر از یک سال تا انتخابات بعدی ریاست جمهوری باقی مانده برخی از اصولگرایان ادعا میکنند که ریاست جمهوری حسن روحانی یک دوره ای است اما آیا جریان اصولگرایی فردی را دارد که بتواند در انتخابات آینده با رئیس جمهور فعلی به رقابت بپردازد و او را شکست دهد؟
رییس جبهه پیروان خط امام و رهبری باز هم به نبود حزب قدرتمند در کشور می پردازد و یادآور می شود: از آنجایی که ما در کشور حزب نداریم مسیرها مشخص نیست باید بگویم متاسفانه در کشور ما همیشه سه ماه مانده به انتخابات همه چیز شکل می گیرد. از قبل شاید یک سری تحلیل ها و تصورات وجود داشته باشد اما دو سه ماه مانده به انتخابات ریاست جمهوری اوضاع بعضا به هم می ریزد. نمی خواهم تحلیل ارزشی یا قیمت گذاری کنم اما انتخاب سه رئیس جمهور اخیرمان یعنی آقایان خاتمی، احمدی نژاد و روحانی را که نگاه کنیم می بینیم دو ماه قبل از انتخابات دور اولشان، بعضی ها حتی باور نداشتند رئیس جمهور می شوند اما در دو ماه آخر ماجراها شکل گرفت.
او با بیان اینکه پیش بینی برای انتخابات آینده هنوز خیلی زود است می گوید: البته من تحلیل هایی دارم. آقای روحانی در بعضی از بخش ها موفقیت های خوبی داشته. مثلا در مذاکرات و جاهای دیگر اما حالا که به نقطه چیدن میوه های برجام رسیده ایم مشکلاتی به وجود آمده است. از بدعهدی 1+5 گرفته تا کارهایی که آمریکا میکند و حرف های بی ربطی که می خواهند به بحث هستهای توسعه دهند. مثلا بحث موشکی و قدرت دفاعی را به برجام ربط میدهند. این کارهایی که اینها انجام می دهند باعث شده که نتایج برجام با تاخیر صورت گیرد. البته مثلا دولت در بخش تورم خیلی تلاش کرد و نتایج خوبی هم گرفت. تا جایی که من می دانم قرار است در تابستان تورم یک رقمی شود.
قطعا روحانی رقیب خواهد داشت
باهنر می افزاید: البته وقتی ما در تورم رکودی یا رکود تورمی هستیم سیاست گذاری برای یک رقمی کردن تورم کار درستی نیست چون باعث فریز شدن تمام اقتصاد میشود و رکود را افزایش میدهد . حتی بعضی کشورها از قصد تورم را افزایش میدهند تا رونق اقتصادی ایجاد شود. خیلی نمی خواهم وارد بحث اقتصادی شوم اما در هدف گذاری کاهش تورم دولت موفق بوده ولی در رونق موفق نبوده و الان درست است که رشد اقتصادی از منفی به مثبت رسیده و حتی شنیدم که یکی از وزرا می گفت در سال 95 به پنج درصد رشد می رسیم! اگر این اتفاق بیفتد من یکی که خیلی خوشحال می شوم اما هنوز آثاری دراین مورد نمی بینم.
وی ادامه می دهد: اگر این کارها رونق بگیرد تاثیر زیادی در رای آینده آقای روحانی خواهد داشت از طرفی معمولا در کشور ما ریاست جمهوری دو دوره ای بوده مگر اینکه بخواهد اتفاق غیرمعمولی بیفتد که هنوز خیلی زود است که بخواهیم درباره اش صحبت کنیم. اما در هر حال اینکه کاندیدای رقیبی برای آقای روحانی وجود داشته باشد قطعا وجود دارد.
باهنر در پاسخ به این سوال که آیا می تواند به صورت مصداقی رقیبی را برای رقابت با روحانی نام ببرد با خنده اظهار می کند: یک سری از کاندیداها که سنتی هستند و همه شما اسم آنها را می دانید. دوستی می گفت در اسکاتلند که قرار بود رفراندوم جدایی از انگلستان صورت گیرد 48 درصد مخالفت کردند، 47 درصد موافقت کردند و بقیه هم به من رای دادند! بعضی از کاندیداهای سنتی ما هم اینگونه هستند. اصلا از همین هفت نفری که در دوره قبل بودند ممکن است دو سه نفرشان را بتوان تصور کرد که کاندیدا نشوند اما بقیه کاندیدای بالقوه هستند. اینکه تصور کنیم زمانی که رئیس جمهور کاندیدا میشود دیگر رقیبی نداشته باشد اصلا درست نیست اما اینکه رقبا چقدر بتوانند پیشی بگیرند و آرای مردم را جذب کنند هنوز خیلی زود است که درباره آن صحبت کنیم.
جریان احمدی نژاد تحلیل مفصلی دارد
بعضی ها میگویند با توجه به نتایج انتخابات 92 و 94 جریان اصولگرایی چاره ای ندارد که دوباره به احمدی نژاد رجوع کند. رئیس جمهور پیشین هم اخیرا فعالیتها و سفرهایی را آغاز کرده و زمزمه هایی درباره احتمال کاندیدا شدنش شنیده می شود اما آیا باهنر هم چنین موضوعی را تایید می کند؟
نماینده پیشین مجلس با یادآوری انتخابات سال 84 خاطرنشان می کند: جریان آقای احمدی نژاد تحلیل مفصلی دارد. دوره ای که ایشان رئیس جمهور شد من دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین و نائب رئیس مرحوم عسگر اولادی در جبهه پیروان خط امام و رهبری بودم. اینها هم چیزی نیست که من الان ادعا کنم بلکه همان زمان ثبت شده است. کاندیدای آن زمان ما آقای لاریجانی بود و من هم رئیس آن ستاد بودم با اینکه آقای احمدی نژاد عضو جامعه اسلامی مهندسین و از دوستان قدیم ما بود. در مرحله دوم هم در آن فاصله یک هفته ای همه موضع گیری کردند اما جبهه پیروان اطلاعیه دارد که هرکدام از این دو عزیز (هاشمی رفسنجانی و احمدی نژاد) انتخاب شوند مورد قبول ما هستند و ازکسی حمایت نکرد.
اینکه اصولگرایان کاندیدایی غیر از احمدی نژاد ندارند تصور ذهنی بعضی از رسانه هاست
جریان اصولگرایی به خصوص بعد از دوره دوم ریاست جمهوری احمدی نژاد و برخی مشکلاتی که در کشور ایجاد شد تلاش کرد با اعلام برائت از او به نوعی خود را از مشکلات ایجاد شده مبری کند اما به هر حال احمدی نژاد در جریان اصولگرایی تعریف میشود و از دل این جناح بیرون آمده است.
باهنر در این باره تصریح می کند: بله ساختار آقای احمدی نژاد اصولگرایی بود اما بعدها خودش بارها و بارها گفت که من این اصولگراها را قبول ندارم حتی مثال می زد و اسم حزب می برد. اما اینکه اصولگرایان کاندیدایی غیر از احمدی نژاد ندارند تصور ذهنی بعضی از رسانه هاست. زمانی بحث میشود که مثلا آیا احمدی نژاد رای می آورد یا نمی آورد و اگر برفرض رای آورد ما می توانیم قبولش کنیم یا خیر؟ اگر این اتفاق بیفتد بحثش جداست اما عرض من این است که الان خیلی زود است که بگوییم بر فرض احمدی نژاد یا روحانی رای می آورند یا نمی آورند.
وی با اشاره به اینکه در انتخابات ریاست جمهوری تحولات خیلی سریع اتفاق می افتد، بیان می کند: این هم یکی از اشکالات نداشتن حزب است. این بد است که در یک نظام پایدار، مستقر، امن و باصلابت بعد از گذشت 37 سال هنوز فعالان سیاسی کشور نمی دانند در دوره آینده چه کسی رئیس جمهور میشود. نمی خواهم بگویم حتما یک نفر مشخص بشود اما لااقل باید معلوم شود که مثلا از بین دو نفر خاص قرار است یکی رئیس جمهور بشود. در کشورهای با سابقه حزبی ممکن است ابتدا در هر حزب 10 نفر کاندیدا باشند اما به طور مثال درآمریکا می بینید که بالاخره سیستم به گونه ای می شود که در نهایت در حزب یک نفر برای کاندیدا شدن باقی می ماند. اما در اینجا چندین نفر می آیند و در میانه راه چند نفر کنار می کشند اما در نهایت شش، هفت نفر باقی می مانند که می گویند ما احساس وظیفه میکنیم که بمانیم چون سیستم حزبی نیست.
دبیر کل جامعه اسلامی مهندسین ادامه می دهد: اما در جایی که سیستم نظام مند باشد مثل مجلس ممکن است 50 و نیم درصد به آن موضوع رای دهند اما وقتی رای دادند دیگر تمام است و آن 49 و نیم درصد دیگر هم هرچقدر داد و بیداد کنند رای داده شده و تمام. مثلا همین آقای روحانی با 50 و خرده ای درصد به ریاست جمهوری رسید. در احزاب هم همین گونه است و اتفاقا قوانین در داخل احزاب خیلی خشن است و در نهایت افراد در درون حزب با هم رقابت میکنند که سرآخر فقط یک نفر باید باقی بماند و دیگر از احساس وظیفه و این حرف ها صحبتی نیست.
این عضو مجمع تشخیص مصلحت نظام همچنین یادآور می شود: چون انتخابات در کشور ما بسیار مهم است همیشه در هر انتخاباتی که پیش رو داریم پنج شش ماه قبل از آن پیش لرزه و پنج شش ماه بعد از آن پس لرزه وجود دارد. به همین دلیل ما در مجمع تشخیص مصلحت به این جمعبندی رسیدیم که هر سال انتخابات نداشته باشیم بلکه هر دو سال دو انتخابات داشته باشیم تا فضای کشور همیشه انتخاباتی نباشد چون کشور به جز انتخابات کارهای دیگری هم دارد به همین دلیل انتخابات در هم ادغام شد. به خاطر همین است که من میگویم بحث ریاست جمهوری خیلی زود است و حتی خواهشم از رسانه ها این است که الان بحث ریاست جمهوری را باز نکنند چون وقت داریم و از دی ماه میتوان بحث ریاست جمهوری را شکل داد.
اه! دوباره مجلس، دوباره باهنر
شاید یکی از تنها نقاط اشتراک صحبت های اصلاحطلبان و تیم محود احمدی نژاد این باشد که اصولگرایان در انتخاباتی که احمدی نژاد حضور نداشته شکست خورده اند و به همین دلیل این تحلیل به وجود آمده که در انتخابات 96 یا 1400 اصولگرایان چاره ای ندارند که به سمت احمدی نژاد بروند. شاید وقتی باهنر از حزب فراگیر صحبت می کند به همین دلیل است تا فقط اشخاص تعیین کننده نباشند.
او با یادآوری خاطره ای خاطرنشان می کند: حالا برای اینکه به دیگران توهین نشود من درباره خودم می گویم وقتی در مجلس نهم کاندیدا شده بودم در یکی از سایت ها مردم در نظراتی که نوشته بودند یکی نوشته بود که «اه! دوباره مجلس، دوباره باهنر». از بس که اسم باهنر در مجلس دیده بودند. این هم یک واقعیت است. بنابراین چهره ها باید جدید باشند و این هم یکی از راه حل هاست. البته چهره جدید به این معنا نیست که یک فردی که تا دیروز هیچ فعالیت سیاسی نکرده بیاید و یک دفعه رئیس جمهور شود. اما اگر حزب باشد افراد پله به پله بالا می آیند. ممکن است فردی انسان و مهندس خوبی باشد و محبوبیت بالایی هم داشته باشد وحتی بیاید و رئیس جمهور شود اما اینکه درست نیست. چهره جدید از نظر رسانهای خوب است اما حتما باید آدمی باشد که پلکان ترقی را طی کرده باشد که از این چهره ها حتما داریم.
لاریجانی قطعا رییس مجلس می شود
این روزها با شکل گیری مجلس جدید گمانه زنی ها، جلسات و لابی ها برای ریاست مجلس آینده شدت گرفته است. بعضی ها علی لاریجانی را رئیس مجلس دهم می دانند و برخی دیگر محمد رضا عارف را. اما نظر باهنر با سابقه 28 سال نمایندگی و پنج دوره حضور در هیات رئیسه درباره این موضوع چیست؟
نایب رئیس پیشین مجلس در این باره پیش بینی و تاکید می کند: به هر حال تلاش ها ادامه دارد و یکشنبه یا دوشنبه نتیجه مشخص میشود. البته من بعد از انتخابات هفتم اسفند که نتیجه انتخابات مشخص شد هم گفتم که آقای دکتر لاریجانی مجددا رئیس مجلس میشود و الان هم نظرم همین است.
وی ادامه می دهد: الان رقابت ریاست مجلس بین آقایان لاریجانی و عارف است و هر دو طرف هم فعال هستند. در بعضی از جاها نبرد تن به تن وجود دارد و یا فراکسیون ها جلسات متنوعی تشکیل میدهند و رایزنی می کنند. از هر جلسه ای هم خبری بیرون می آید. در یک جلسه میگویند که مثلا 100 نفر حضور داشتند و بعد تکذیب میشود و یا برعکس. چون ممکن است برخی از نمایندگان منتخب به جلسات مختلف سربزنند تا ببینند چه خبر است. چون ما هنوز حزب قطعی چارچوبدار نداریم بنابراین اینکه نمایندگان همه شان مرز مشخصی داشته باشند ندارند.
ریاست عارف برای ما زلزله نیست
این فعال سیاسی اصولگرا با اشاره به اینکه گفته می شود بهتر است عارف کاندیدای ریاست مجلس نشود، تصریح می کند: به نظرم حتما آقای عارف باید کاندیدا شود چون اصلا فعال سیاسی که نمیتواند اینگونه عقب نشینی کند. آقای عارف هم مطمئنا باید کاندیدا شود و تلاش هم بکند. اگر حتی آقای عارف رئیس مجلس شود زلزله ای برای ما ایجاد نمیشود. ما ایشان را می شناسیم و در مجمع تشخیص با هم همکاری میکنیم، اما بر اساس عِدّه و عُدّه و گمانه زنی هایی که من کردم فکر می کنم آقای لاریجانی بتواند رای بیشتری جذب کند.
وی در پاسخ به این سوال که پیروز انتخابات دهمین دوره مجلس را کدام جریان سیاسی میداند، عنوان می کند: بهتر نیست صبر کنیم و دوشنبه طبق نتیجه انتخابات هیات رئیسه همه با هم نتیجه را ببینیم که پیروز انتخابات کدام جریان بوده است؟ من از نظر جریان سیاسی قطعا ترجیح می دهم آقای لاریجانی به ریاست مجلس برسد. توصیه ای هم که به همه فعالان سیاسی می کنم این است که همه ما باید اخلاق پیروزی و شکست را داشته باشیم.
باهنر که پیش از این تحلیل کرده بود «حتما آقای لاریجانی رئیس میشود» در عین حال تاکید میکند: فکر نکنید با پیروزی و شکست دنیا به آخر میرسد . اما فرض کنید به هر دلیلی آقای عارف رئیس میشد که با این اتفاق باز هم زلزله ای برای ما ایجاد نمیشد. طبق رصدی که من کرده ام مجلس دهم میتواند بالقوه یک مجلس کارآمد، معتدل و کمککار دولت در پاسخ گویی به مطالبات مردم و البته ناظر بر دولت و مجلسی کم تنش و پرکار باشد.
استاد سلفی گرفتن هستم
باهنر با گفتن این صحبت ها گفت و گو را خاتمه یافته می داند اما شاید بد نباشد به عنوان سوال آخر به این پرسش پاسخ دهد که وقتی نتایج انتخابات مجلس مشخص شد آیا دوست نداشته که در انتخابات شرکت می کرد و از اینکه ثبت نام نکرده پشیمان نیست؟
نماینده هفت دوره مجلس شورای اسلامی در پایان و در پاسخ به این سوال تصریح می کند: نه. من غیر از این که در انتخابات شرکت نکردم مهمتر این بود که شرکت نکردنم را خیلی دقیق مدیریت کردم. فعالان سیاسی که به کنار، حتی بچه های من هم بعد از پایان مهلت ثبتنام متوجه شدند که من ثبتنام نکرده ام. یعنی این مسأله را مدیریت کردم. اگر مدیریت نکرده بودم که همه چیز را به گردن من می انداختند!
مهندس بازنشسته از نمایندگی همچنان یکی از سیاستمداران پرنفوذ نظام جمهوری اسلامی به حساب می آید که ممکن است در آینده سر از مناصبی در بیاورد که این روزها تنها شایعاتش مطرح است و خودش هم در طول گفت و گو تاکید می کند که الان قصد ورود به این مباحث را ندارد.