رویداد۲۴ با این که امروز -۱۴ تیرماه- در تقویم رسمی به عنوان «روز قلم» نامگذاری شده، ولی غالب اهل قلم یا از نام گذاری چنین روزی آگاه نیستند یا به آن علاقه و اعتنایی نشان نمیدهند و یا خود را مخاطب آن تصور نمیکنند یا بعضاً آن را برای خالینبودن عریضه و در خدمت اهداف خاص میدانند و در عمل بیش از آن که «روز قلم» باشد، روز «انجمن قلم ایران» است.
تشکلی که ۱۱ سال قبل با مدعای «تنها تشکل رسمی فراگیر قانونی از اهالی قلم» ظاهر شد و این حس در گرفت که در مقابل «کانون نویسندگان ایران» که حساسیتهایی پیرامون آن وجود داشت و دارد و در برابر «ادبیات و هنر فارغ از ایدیولوژی» و با محوریت «هنر متعهد» ظاهر شده و احتمالا با این هدف که دیگران خود را نمایندۀ نویسندگان ایرانی ندانند.
حضور چهره هایی، چون حمید سبزواری، علی معلم، محمد رضا سرشار، راضیه تجُار و حمید گروگان و حتی دو چهرۀ شاخص و سیاسی اصولگرا – علی لاریجانی و علی اکبر ولایتی- در جمع مؤسسان به خوبی نشان میداد این نهاد به لحاظ سیاسی در کدام طیف تعریف میشود و با نویسندگان مستقل چه نسبتی دارد.
جالب است به یاد آوریم حمید گروگان اولین نویسندهای بود که در دهۀ ۶۰ علیه مجلۀ آدینه در آغاز انتشار آن مطلب نوشت.
سی و اندی سال قبل وقتی اول بار با لحن تند اوعلیه جمعی از تولید کنندگان فکر خلاقه روبه رو شدم باورنمی کردم این واژگان تراوش ذهن همان معلم جوان موبور ما در دوران کودکی است که برای ما نقاشی میکشید و دوست داشتم بدانم این همه حقّ قضاوت را کی و کجا به دست آورده و داعیۀ مالکیت همۀ حقیقت و نفی حق تولید فکر و ذوقیات دیگر شهروندان بر چه پایهای است؟
مناسبت حضور آقای علی لاریجانی در این جمع را البته متوجه نشدیم چرا که هر قدر به لحاظ سیاسی پرآوازه است، به عنوان نویسنده شهرت ندارد. هر چند حدس میزنم در مقطعی که از احمدی نژاد فاصله گرفته و هنوز وارد مجلس نشده بودند فراغتی برای انجام امور فرهنگی حاصل آمده بود.
به هر رو آن انجمن در خرداد ۱۳۸۷ شروع به کار کرد و یکی از اعضای هیأت مؤسس آن- محسن پرویز- بعدتر در دولت آقای احمدینژاد متولی کتاب شد و جالب این که تنها مورد انتقادی که احمدی نژاد در مناظره با میر حسین موسوی پذیرفت مربوط به عملکرد حوزۀ کتاب در دولت خود بود.
با این همه «روز قلم» در تقویم باقی مانده وبه سرنوشت روز گل یا روز گفت و گوی تمدنها در تقویم رسمی دچار نشده، اما به جز خود مؤسسان و اعضای هیأت مدیره انجمن پیش گفته دیگران خاصه نویسندگان مستقل و حرفهای خارج از طیف یاد شده این مناسبت را جدی نمیگیرند که اگر قرار بود به رسمیت شناخته شود روزنامهنگاران پیشقدم میشدند یا نویسندگان سرشناس دربارۀ آن مینوشتند، ولی این دو اتفاق نیفتاده اگر این نوشته را البته به حساب نیاوریم!
روزی به نام «قلم»، اما نه برای همۀ «اهل قلم»
این نکته هم جالب است که با هر چند تصور میشود مناسبت ۱۴ تیر زادروز یا سالمرگ نویسندهای مورد تأیید باشد، اما چنین نیست، زیرا نه زادروز کسی است نه سالمرگ نویسنده ای.
جالبتراین که محمد علی سپانلو نویسندۀ فقید ایرانی مدتها قبل، پیشنهاد داده بود روز جشن تیرگان (۱۳ تیر) به عنوان روز نویسنده یا قلم شناخته و اعلام شود، چون در جشن تیرگان یکی از آیینها پاسداشتِ اهل قلم بوده و هوشنگ، پادشاه پیشدادی، نویسندگان و کاتبان را به رسمیت شناخت.
روایت دیگر هم این است که ابوریحان بیرونی در «آثارالباقیه» از «عطارد» به عنوان «کاتب ستارگان» یاد میکند و روز ۱۳ تیر را روز تیر میداند.
با این حال در تقویم رسمی ۱۳ تیر روز قلم نشد. شاید از این رو که خدای ناکرده یاد ابوریحان و تیرگان و عطارد و سپانلو تازه نشود بلکه به پیشنهاد انجمن قلم فردای آن ۱۴ تیر به عنوان روز قلم نام گذاری شد تا هم آن نباشد و هم زمینۀ پذیرش فراهم آید.
این نام گذاری، اما با این حال مهجور مانده و با استقبال چندانی رو به رو نشده است چرا که در وهلۀ اول باید به کام خود نویسندگان خوش آید. حال آن که کامشان از سانسور، فقدان تشکل صنفی، کاهش مخاطب و کتاب ناخوانی جامعه ایرانی تلخ است.
طبیعی است که نویسندگانی که از سانسور و معطل ماندن آثار خود پشت دیوارهای بررسی و بازبینی مینالند علاقهای به روز رسمی نشان ندهند و دوستتر داشته باشند به بهانهای دیگر روزی را تعیین کنند.
روز قلم طبعا هم شامل نویسندگان میشود و هم روزنامهنگاران، اما دستۀ اخیر نیز به روزجهانی آزادی مطبوعات در اردیبهشت و روز خبرنگار در مردادماه توجه دارد نه روز قلم و علت آن هم استفاده از «کیبورد» به جای «قلم» نیست بلکه چشم به راه بازگشایی تشکل فراگیر خودشان هستند و ذیل این انجمن تعریف نمیشوند.
در جامعۀ دو قطبی و دو پاره شدۀ کنونی، همپوشانی و اشتراک بین گروههای متنوع فکری به دشواری پیدا میشود چه رسد به رقیب، ولی باز میتوانستند روز ۱۸ شهریور را به عنوان روزقلم نام بگذارند که سالمرگ جلال آل احمد است و امسال پنجاهمین سالگرد آن از راه میرسد.
جلال آل احمد یکی از پایه گذاران کانون هم بود و بعد از پیروزی انقلاب به عنوان «جلال آل قلم» از او تجلیل میشود و یک بزرگراه پُرتردد و یک میدان میوه و ترهبار و یک جایزۀ ادبی به نام اوست و هر چند کسانی، چون احمد شاملو شعر تقدیمی خود به او را پس گرفتند، اما کسی در پیشگامی او در جریان روشنفکری ادبی معاصر و تأثیرگذاری اش تردید ندارد و خیلیها از شنل او به درآمدهاند.
به صدا و سیما هم چشم داریم ببینیم خودشان از روز قلم میگویند یا نه و اگر آری کدام یک ازنویسندگان را دعوت میکند تا باور کنیم واقعا روز قلم است.
منظور از نویسنده هم روشن است. آن که به صورت حرفهای مینویسد و به عنوان داستاننویس در بین مخاطبان شناخته شده یا منتقد و مترجم و پژوهشگری پرآوازه است.
با این همه و هر انگیزهای که در کار باشد اگر در روز قلم بتوان گفت: اِعمالِ سانسور با تکریم نویسنده نمیخواند و بتوان پرسید کیست که در دستگاه ممیزی، صلاحیت بررسی آثار نویسندگان شاخص و مثلا «جعفر مدرس صادقی» را داشته باشد یا کدام زندانی به خاطر خواندن رُمان، فاسدالاخلاق و جنایتکار شده که این قدر نگران هستید یا این سخن «اسپینوزا» را یادآور شد که صرف گفتن و نوشتن و بدون عمل و کنش، نباید معیاری برای مؤاخذه باشد و حتی بتوان از نوستالژی «قلم» و صدای صریر آن نوشت اتفاق خوبی است.