زن جوانی که ٦ سال پیش به همراه دختر ١٤سالهاش وارد خانه پیرزنی شد و او را به قتل رساند، صبح دیروز با حکم قضات جنایی از زندان آزاد شد.
این زن جوان ٦ سال پیش در شهرستان پاكدشت پيرزن ٧٨سالهاي را به قتل رساند. ششم مرداد سال ٨٩ بود که پليس در جريان مرگ زني ٧٨ ساله در خانهاش قرار گرفت.
پس از اطلاع از این موضوع کارآگاهان جنایی به تحقيق در اين خصوص پرداختند. قرباني بر اثر خفگي جان باخته و ٦ النگوي طلایش هم سرقت شده بود؛ بنابراین تجسسها در این رابطه آغاز شد و در ادامه كارآگاهان در پرسوجو از شاهدان و همسایهها، عاملان جنايت را كه يك زن و دختر نوجوان بودند، شناسایی کردند. ماموران پلیس در ردیابیهای خود توانستند این مادر و دختر ١٤سالهاش را دستگیر کنند.
این زن پس از دستگیریاش درباره آن روز گفت: «آن روز من و دخترم در پارک بودیم که پیرزنی برای راه رفتن از ما کمک خواست. ما هم دستش را گرفتیم و تا دم خانهاش در پاکدشت بردیم. این پیرزن به ما تعارف کرد که برای خوردن چای به خانهاش برویم. وقتی بالا رفتیم، چشمم به النگوهای طلای این پیرزن افتاد و وسوسه شدم تا آنها را سرقت کنم؛ چون معتاد به کراک و شیشه بودم و مشکلات مالی زیادی داشتم، تصمیم به دزدی گرفتم. برای همین به همراه دخترم دست و پای این زن را گرفتیم و پارچهای هم روی دهانش گذاشتیم تا فریاد نزند؛ بعد از آن النگوهایش را قیچی کردم و فرار کردیم.»
با این اعترافات پرونده به شعبه ١١٣ دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد و قضات دادگاه به این پرونده رسیدگی کردند. در آن جلسه این زن به قتل اعتراف کرد و به قصاص و زندان محکوم شد. دخترش نیز به اتهام معاونت در قتل و سرقت به زندان محکوم شد؛ اما در آن زمان خانواده اولیای دم نسبت به دختر ١٤ ساله اعلام رضایت کردند. این دختر پس از ١٩ ماه زندانی شدن، آزاد شد؛ اما حکم قصاص زن جوان در دیوانعالی کشور نیز تأیید شد و قرار بود، اجرا شود که چند وقت پیش خانواده اولیای دم این پرونده نیز با حضور در دادسرای جنایی تهران رضایت خود را اعلام کردند.
بنابراین پرونده بار دیگر به شعبه دهم دادگاه کیفری استان تهران فرستاده شد تا متهم این بار از جنبه عمومی جرم محاکمه شود.
این زن در این جلسه به قضات گفت: «زندگيم را مديون بخشش خانواده مقتول هستم و ميخواهم واقعا حلالم كنند. من قصدم سرقت بود و اصلا نميخواستم جان پيرزن را بگيرم. آن زمان معتاد بودم و هيچكس از اين موضوع خبري نداشت. ميخواستم هر طور شده پول موادم را جور كنم. حتي شوهرم هم ماجراي معتاد شدنم را نميدانست؛ اما در ٦ سالي كه در زندان به سر میبرم، ترك كردهام و پاك شدم. قصد دارم بعد از آزادی از زندان پيش ٢ دخترم و شوهرم برگردم و از آنها هم ميخواهم كه مرا ببخشند. باورم نميشود كه كابوسهاي طناب دار و قصاص تمام شده است. ديگر هرگز سمت خلاف نميروم. من در اين چند سال مجازات شدهام. حتي يكبار هم پاي چوبه دار رفتم و مرگ را مقابل چشمانم ديدم. اگر آزاد شوم، درست زندگي ميكنم؛ چرا كه توبه كردهام. البته نيت كرده بودم اگر آزاد شوم، هر هفته براي پيرزن خيرات پخش كنم؛ هر چند در زندان بارها برايش خيرات پخش كردم و شبهاي جمعه قرآن خواندهام تا روحش مرا ببخشد. حالا هم از هیأت قضائی تقاضا دارم به خاطر ٢ فرزندم در مجازاتم تخفیف قایل شوند.»
در پایان نیز هیأت قضائی وارد شور شدند و حکم آزادی او را صادر کردند.
منبع: روزنامه شهروند