مسئولان انگلیس که در پی راه حلی برای مدیریت بحران برگزیت هستند، روابط نزدیک با دولت ترامپ را برای تثبیت موقعیت شغلی و حزبی خود در سیاست داخلی این کشور ضروری میدانند. مطمئنا، عدم پاسخ گویی به اقدام انگلیس در منطقه میتواند به سایر کشورها تحت فشار غرب این جسارت و فضا را بدهد که با دست زدن به اقدامات مشابه به مشارکت در جنگ اقتصادی جاری علیه کشورمان بپردازند.
رویداد۲۴ توقیف یک نفتکش با مالکیت انگلیس توسط نیروی دریایی سپاه، نشان از عزم راسخ ایران در انجام اقدام متقابل و برخورد با اعمال خصمانه مشارکت کنندگان در جنگ جاری اقتصادی علیه کشورمان دارد. هم زمان این اقدام، تاکید بر "وضعیت قدرت منطقه ای" ایران در تنگه هرمز و خلیج فارس است. هرچند این اقدام تنش در روابط ایران و انگلیس و غرب را افزایش داده و بهانه جدیدی به کشورهای غربی برای اعمال فشارهای بیشتر سیاسی-اقتصادی علیه کشورمان میدهد، اما به نظرم برای پیشگیری از یک "تهدید بزرگتر امنیت ملی" ضروری بوده است.
نیروی دریایی سپاه پاسداران انقلاب اسلامی در اطلاعیهای اعلام کرد که جمعه ۲۸ تیر یک فروند نفتکش انگلیسی با نام "استنا ایمپرو" را به دلیل رعایت نکردن قوانین و مقررات بین المللی دریایی بنا به درخواست سازمان بنادر و دریانوردی استان هرمزگان، توقیف کرد. اخیرا دولت انگلیس با دستور به حکومت محلی خود در بندر جبل الطارق یک نفتکش ایرانی را به بهانه صدور نفت به سوریه توقیف کرد. این اقدام انگلیس از نگاه ایران یک حرکت خصمانه و مشارکت مستقیم در جنگ اقتصادی جاری علیه کشورمان است.
مسئولان انگلیس که در پی راه حلی برای مدیریت بحران برگزیت هستند، روابط نزدیک با دولت ترامپ را برای تثبیت موقعیت شغلی و حزبی خود در سیاست داخلی این کشور ضروری میدانند. همان گونه که دولت تونی بلر به تصور تامین منافع ملی بریتانیا، به همراهی با آمریکا در جنگ علیه عراق در سال ۲۰۰۳ پرداخت، اکنون هم به شکلی مسئولان انگلیسی برخلاف جریان غالب اروپایی، وارد یک ماجراجویی غیرضروری علیه کشورمان شده اند. مطمئنا، عدم پاسخ گویی متناسب به چنین اقدامی میتواند به سایر کشورها تحت فشار غرب این جسارت و فضا را بدهد که با دست زدن به اقدامات مشابه به مشارکت در جنگ اقتصادی جاری علیه کشورمان بپردازند و مه متر اینکه "وضعیت قدرت منطقه ای" کشورمان را به چالش بکشند.
پیش از این، تجاوز یک پهباد مدرن آمریکایی به محدوده سرزمینی ایران در نزدیکی تنگه هرمز این بحث را بوجود آورد که واکنش احتمالی و بعدی ایران در صورت تکرار اقدامات خصمانه دولتهای دیگر چه خواهد بود. در آن زمان پیام سریع و صریح ایران که تجاوز به حریم سرزمینی خط قرمز امنیت ملی ایران است و تا هر زمانی که لازم باشد، ادامه مییابد و ایران به حمله تلافی جویانه آمریکا قطعا پاسخ میدهد، سبب شد تا ترامپ به دلایل سیاست داخلی و انتخاباتی از درگیر شدن در یک جنگ پرهزینه اقتصادی و غیرقابل پیش بینی که میتوانست سرنوشت انتخاب مجدد او را به خطر بیندازد، از هرگونه اقدام نظامی علیه ایران صرفنظر کند.
اما نکته مهم در این تحول این بود ائتلاف ضد ایرانی گروه "بی" در اصطلاح وزیر خارجه کشورمان محمد جواد ظریف، به ویژه رژیمهای عربی منطقه به این واقعیت برسند که آمریکا در محاسبه اقدامات نظامی خود علیه ایران منافع خود را در اولویت قرار میدهد و این گونه نیست که بخاطر آنها دست به اقدام عجولانه علیه کشورمان بزند. این تحول خود نوعی سردرگمی و حس ناامیدی در رژیمهای عربی به ویژه امارات نسبت به سیاستهای ترامپ ایجاد کرد و اینکه تداوم و تسهیل سیاست "فشار حداکثری" آمریکا میتواند منافع این کشور شدیدا آسیب پذیر عربی را در درجه نخست به خطر بیاندازد.
اکنون با اقدام قاطعانه ایران که پیامهای روشنی هم برای منطقه و غرب دارد، این پرسش پیش میآید که آیا رژیمهای عربی منطقه به سمت وابستگی بیشتر امنیتی به آمریکا و غرب پیش میروند یا برعکس با واقع بینی و آگاهی از عواقب خطرناک افزایش مواجهات منطقه ای، سعی در پرهیز از تنش بیستر با کشورمان خواهند داشت. به نظرم احتمال توسل به سناریوی دوم از سوی کشورهای منطقه بیشتر است. واکنش کشورهای مهم دیگر مثل روسیه، چین، هند و ترکیه هم مشخص است. آنها از هرگونه افزایش نفوذ غربیها در منطقه، البته هر کدام با شیوه خاص خود، مخالفند. ضمن اینکه همزمان به امنیت انرژی بین المللی حساسند؛ بنابراین آنها طبق معمول تنها نظاره گر میدان خواهند بود و نگاه انتقادی به رویکرد غرب با ایران خواهند داشت.
در سرمقاله قبلی ام برای روزنامه شرق نوشتم که کشورمان اخلال در امنیت اقتصادی خود را مساوی با تهدید مستقیم به امنیت ملی در نظر گرفته و قطعا برای نشان دادن "وضعیت قدرت منطقه ای" خود دست به اقدام متقابل با تکیه بر امتیاز ژئوپلتیک برتر خود در تنگه هرمز میزند. البته بستن کامل این تنگه هرگز در محاسبات استراتژیک کشورمان جایگاه جدی نداشته است. چون این خود میتواند منجر به واکنش و حساسیت بین المللی نسبت به نقش ایران در به خطر انداختن امنیت انرژی جهانی داشته و متعاقبا تبدیل به یک بحران امنیت ملی برای کشورمان شود. ضمن اینکه کشورمان خود به صدور نفت از این تنگه به ویژه از طریق پایگاهها صدور و بنادر منطقه خلیج فارس وابسته بوده و مدعی است که حافظ و تضمین کننده اصلی امنیت تنگه هرمز است. بر این مبنا، واکنش ایران "کنترل حساب شده تنگه هرمز" خواهد بود. یعنی تنها دست به اقدام متقابل علیه کشورهای متخاصمی میزند که در تضعیف امنیت اقتصادی ایران از طریق جلوگیری از صدور نفت کشورمان که منبع اصلی در آمد ارزی کشور است، مشارکت مستقیم دارند.
استفاده از اهرم بازدارندگی در تنگه هرمز یک سابقه سنتی و کلان استراتژیک در استراتژی دفاعی ایران در خلیج فارس دراد و همواره به عنوان یک اصل ثابت استراتژیک قبل و بعد از انقلاب اسلامی بر آن تاکید شده است. بر همین مبنا، ایران در طی سالهای اخیر توان دفاعی متقارن و غیرمتقارن را در منطقه به شدت افزایش داده است و حتی در مواردی تا مرز درگیری مستقیم با نیروهای آمریکایی مستقر در منطقه، با هدف تاکید بر حق و مسئولیت خود، پیش رفته است. اکنون اقدام متقابل ایران در توقیف کشتی انگلیسی هرچند تنشهایی در کوتاه مدت به همراه خواهد داشت، اما از لحاظ "محاسبات استراتژیک" اقدام درستی است که تا زمان آزاد سازی کشتی ایرانی از سوی طرف مقابل باید ادامه یابد.