رویداد۲۴ علی دایی پیشکسوت فوتبال درباره مسائل مختلف فوتبال در گفتگوی زنده با تلویزیون اینترنتی آنتن توضیحاتی ارائه داد که در زیر آن ها را می خوانید:
اهالی فوتبال عادت ندارند شما را در لیگ برتر نبینند. آخرین دورهای که در این رقابتها غایب بودید زمان سرمربیگری تان در تیم ملی و حدود ۱۰ سال پیش بود. آیا در زندگی بدون فوتبال راحتتر هستید؟
اگر بخواهم راستش را بگویم خیلی راحتتر هستم. به آرامش خیلی خوبی در زندگی ام رسیده ام و پس از ۱۵ ،۱۶ سال با خانواده به مسافرت رفتم. فکرم درگیر کاری نبود. اکنون کارهایم را به خوبی انجام میدهم و شاید باور نکنید، اما زندگی دیگری را شروع کرده ام.
بحث حضورتان در آفریقای جنوبی یا کشوری مانند آن برای مربیگری تا چه اندازه صحت داشت؟
صحبت آفریقای جنوبی نبود. با ۲ ،۳ کشور صحبت کرده ایم و فکر میکنم این پروسه تا چند ماه دیگر طول بکشد. اگر شد به یکی از این تیمها میروم و اگر نشد هم کارهایم را انجام میدهم.
علاقهای به تجربه کردن فضای مربیگری در خارج از ایران دارید؟
مطمئنا خیلی دوست دارم خارج از ایران مربیگری کنم و اطمینان دارم در این شرایط برای ادامه مربیگری آرامش بیشتری خواهم داشت. متاسفانه سالهایی که در ایران کار کرده ام ۳۰ درصد کار فنی انجام داده ایم و ۷۰ درصد انرژی مان صرف کارهای دیگر شده است. متاسفانه نتوانسته ایم کار فنی که دلمان میخواهد انجام بدهیم. به جز تیم سایپا که با آن قهرمان شدیم و همه از مدیرعامل کارخانه گرفته تا اعضای هیئت مدیره و مدیرعامل باشگاه از ما حمایت کردند در سایر تیمها مشکلات زیادی داشتیم. البته در زمان مدیریت رضا درویش در سایپا هم با وجود مشکلاتی که باشگاه داشت، همیشه او از من حمایت کرد تا کار فنی کنیم و سرمان به فوتبال گرم باشد. در سایر باشگاهها آرامش فکری خاصی نداشتیم.
همه به این باور رسیده بودند که علی دایی در پایان فصل پیش به تیم ملی، پرسپولیس یا دست کم تراکتورسازی و فولاد میرود. چه اتفاقی افتاد که سرمربی این تیمها نشدید؟
با سه تیم فولاد، صنعت نفت آبادان و یکی دو باشگاه دیگر صحبت کردیم، اما این پیشنهادها را قبول نکردم. اکنون دیگر حال و حوصله ندارم در زمین فوتبال به جز کارهای فنی دنبال کارهای دیگری باشم. اینکه من سرمربی پرسپولیس، تراکتورسازی و تیم ملی نشدم هم دلایل دیگری دارد که از این بحث خارج است. متاسفانه آدمهای دیگری مشکل دارند و مشکلات آنها سبب شد این اتفاقها نیفتد. خدا را شاکرم و صلاح این بوده که به هیچ کدام از این تیمها نروم. مطمئن باشید به آنچه خدا مقرر میکند راضی هستم و نارضایتی ندارم. زندگی ام از فوتبال نمیچرخد که بخواهم آویزان آن باشم و بخواهم مجیزگویی کسی را بکنم تا جایی کار کنم. زندگی ام اکنون آرامش دارد. به کارهایم راحتتر میرسم و بیشتر وقتم را برای کارهایم میگذارم. حدود ۷،۸ ماهی است که در زمینه تحصیلاتم شرکتی را تاسیس کرده ام. اکنون در کار فولاد هستم و در این کار هم دوستان خوبی پیدا کرده ایم. دوستان به ما کمک کردند کارمان در این مدت شکل بگیرد. همیشه شاکر خداوند هستم چراکه اگر دری روی من بسته شود بلافاصله در دیگری باز میشود.
با توجه به بالابردن دست شما از سوی کارلوس کی روش در مراسم بدرقه تیم ملی به جام جهانی و اظهارات میک مک درموت، دستیار کی روش و سردار آزمون درباره اینکه علی دایی بهترین گزینه برای هدایت تیم ملی است. به نظر میآمد بحث سرمربیگری تان در تیم ملی خیلی جدی باشد.
افراد زیادی فکر میکردند من سرمربی تیم ملی میشوم، اما همیشه به دوستانم میگفتم درباره سرمربیگری من در تیم ملی اتفاقی نیفتاده است که بخواهم آن را بگویم. حتما خیری بوده که من سرمربی تیم ملی نشوم. شایستگی، دانش، لیاقت به کنار، اما برخی چیزهای دیگر برای اینکه آدم کاری را انجام بدهد اهمیت دارد. به همین دلیل تصمیم گرفتم اگر امکانش فراهم شد مدتی خارج از ایران مربیگری کنم و باز هم میگویم اگر آن اتفاق هم نیفتد خدا را شاکرم آرامش در زندگی ام حرف اول را میزند. بزرگترین چیزی که همیشه از خدا خواسته ام این است که زندگی آرامی داشته باشم و کسی به ما کار نداشته باشد.
چرا به مسابقات گلفی که پپ گواردیولا برای حضور در آن از شما دعوت کرده بود، نرفتید؟
باید از افرادی که در یادگیری گلف به من کمک کردند تشکر کنم. در ۲ روز اندازه یک ماه گلف یاد گرفتم. متاسفانه مادرم مدتی پیش سرطان گرفت و مجبور شدیم او را عمل کنیم. وقت شیمی درمانی اش بود و حال خوبی نداشت. به همین دلیل قید سفر به اسپانیا را زدم و کنار مادرم ماندم. روراست بگویم آنقدر درگیر هستم که سه سال است نتوانستم در ساختمان خودمان به استخر بروم. روز گذشته که برای مداوای زانویم به دکتر رفتم او گفت باید دوچرخه بزنی و آب درمانی کنی تا وقت عملم را عقب اندازد. در این سالها سه بار زانوی پای چپم را عمل کرده ام و به قولی کشکک آن پی کار خودش رفته است! با توجه به احساس دردی که داشتم طبق نظر دکتر کیهانی باید به استخر بروم.
در استخر عکس سلفی میگیرید؟
من از این عکسها نمیگیرم (با خنده)
دلیل علاقه مندی متقابل شما و کارلوس کی روش به همدیگر چه بود؟ آیا به جز گفتگوهایی که در نگاه عمومی با هم انجام میدادید، گفت و گوی خصوصی هم داشتید؟
شاید باور نکنید، اما من یک چای و آب میوه هم با کی روش نخوردم. تنها ۳ ،۴ بار او را در میهمانی خانوادگی دوستانم دیدم. شخصیت کی روش برای من جذاب بود و البته مربی بزرگی هم بود. از همه چیز برای من مهمتر این بود که کی روش مربی تیم ملی کشورم بود. جامعه ما در این وضعیت نیاز به نشاط داشت و زمانیکه میدیدم تیم ملی این نشاط را به مردم میدهد خیلی خوشحال میشدم. بیشترین دلیل علاقه مندی من به کی روش نتایج خوب او با تیم ملی بود. او ۲ بار متوالی تیم ملی را به جام جهانی برد و همین امر سبب شد کی روش را دوست داشته باشم. من حتی شماره تلفن او را هم نداشتم و تنها چند بار طبق تماسی که با آرین قاسمی (مترجم کی روش) گرفتم، توانستم با کی روش صحبت کنم. همیشه گفته ام کسی که سرمربی تیم ملی پرتغال، رئال مادرید و دستیار فرگوسن در منچستریونایتد بوده بی شک چیزی در وجودش دارد. چرا هیچ کدام از ما نتوانستیم به این مراحل برسیم؟ برای من ارزشمند بود که برخی مواقع کی روش دستیارش را سر تمرین تیم من میفرستد.
تا چه اندازه از روحیه جنگندگی کی روش خوشتان میآمد؟
کی روش در فوتبال ایران حرفهای کار میکرد و سعی داشت با این روحیه حرفهای گری بهترین امکانات برایش فراهم شود. وقتی من سرمربی تیم ملی شدم خام بودم و شرطی نداشتم، اما رفتار کی روش برای من یک کلاس بود. او به من یاد داد اگر کسی بخواهد مسئولیتی را قبول کند چگونه باید کار کند و از همان روز اول چه چیزهایی بخواهد.
هواداران پرسپولیس در ماجرای دعوای کی روش و برانکو انتظار نداشتند شما از سرمربی سابق تیم ملی حمایت کنید.
کدام دعوا؟ شاید اگر کی روش هم سرمربی پرسپولیس بود چنین اتفاقی بین او و سرمربی تیم ملی میافتاد. برانکو از دوستان خوب من بوده و همیشه برای من ارزشمند است. نه چایی برانکو را خورده ام و نه چایی کی روش، اما هر ۲ مربی برای من عزیز و محترم هستند. من هم زمانیکه سرمربی تیمی باشم تمام عرق و تعصبم روی آن تیم است. شاید الان که تیم ندارم به راحتی بنشینم و پرسپولیس را تشویق کنم، اما زمانیکه هدایت تیمی را برعهده دارم این حرفها در وجودم نمیرود چراکه دنبال موفقیت تیم خودم هستم. مقابل هرکسی از حق تیمم دفاع میکنم و این مسائل ارتباطی به هم ندارد. همیشه گفته ام آدمی نیستم که بخواهم در صحبتها و عملم مقابل مردم یک جور باشم و پشت سرشان مدل دیگری. اسم نمیآورم، اما از همین افرادی که مردم فکر میکنند آنها عاشق سینه چاک تیم ملی و پرسپولیس اند خیلیها را دیده ام و پشت سر چنین خبرهایی نیست. متاسفانه لیدرها در فوتبال ایران هیچ سازماندهیای ندارند و هرکاری دلشان بخواهد انجام میدهند. خیلی وقتها مربی تغییر میدهند یا بازیکن و باشگاه را تحت فشار میگذارند. من هیچ وقت در زندگی ورزشی ام دنبال چنین مسائلی نبوده ام. همیشه احترام برای من از هر موضوعی مهمتر است و اجازه نداده ام کسی در حریم فنی ام وارد شود. با شعار هم بازیکن انتخاب نمیکنم. شاید بسیاری از مواقع تصمیم هایم اشتباه بوده است، اما هیچ وقت کسی نتوانسته موضوعی را به من تحمیل کند.
چرا برخی مواقع حس میشود علی دایی در برخورد با مردم ۲ گانه رفتار میکند؟
مردم را با برخی افراد که در ورزشگاه تحت تاثیر برخی مسائل قرار میگیرند، مقایسه نکنید. با مردم رابطه خیلی خوبی داشته و تمام آنها را عاشقانه دوست دارم. موقعیتم ایجاب میکند. با رفتگر محله تا رئیس جمهور مملکت به یک شکل رفتار و سلام علیک میکنم، اما هیچ وقت خود را گم نکرده ام. شاید روش زندگی یا نوع لباس پوشیدن من تغییر کرده باشد، اما همچنان همان فردی هستم که در اردبیل زندگی کرده و در دانشگاه بوده ام. اگر خودم را گم کنم همه چیز را از دست میدهم. به همین دلیل خیلی مواقع سرزنش میشوم که چرا قدر جایگاه خودم را نمیدانم. قدر این جایگاه را میدانم، اما همیشه خودم هستم. به این موضوع هم افتخار میکنم و خدا را شاکرم که مردم نسبت به من لطف دارند. کسب و کار من به شکلی است که راننده و محافظ ندارم. خودم میروم و خودم هم میآیم. انشالله لایق لطف مردم باشم.
آیا لطف و محبت مردم اکنون که شما در لیگ برتر مربیگری نمیکنید بیشتر شده است؟
خیلی بیشتر شده و من به هیچ وجه انتظار چنین چیزهایی را نداشتم. وضعیت من خیلی مواقع در زندگی و کارم به نخ رسیده، اما هیچ وقت پاره نشده است. خیلیها خواسته یا ناخواسته میخواستند مرا بین مردم خراب کنند که ۹۹ درصد با خواست خودشان بوده است. چیزهای زیادی درباره من گفتند. نمیدانم یک آقایی به نام مددی چگونه و از کجا پیدا میشود که به عنوان سخنگوی باشگاه سایپا فکر میکند میتواند مرا خراب کند؟ از زمانیکه این اتفاقها افتاده است جایگاه من بین مردم خیلی بالاتر رفته است چراکه همیشه حرف حق را زده ام و اگر یک بار ناحق گفته باشم میتوانستند راحت بروند و شکایت کنند. البته من راحت میتوانم شکایت کنم چراکه مدرک دارم. روز اولی که به باشگاه سایپا رفتم این آقایان را نمیشناختم و با رضا درویش قرارداد بستم. خواسته هایم را هم کتبی به او دادم. سه ماساژور را درویش معرفی کرد و به او گفتم اجازه بدهید با توجه به اینکه آنها پول زیادی نمیگیرند و تیم هم نیاز به ماساژور دارد، ۲ نفر از افرادی که هم من میشناختم با ما کار کنند. در نهایت مدیرعامل باشگاه تعداد ماساژورها را به ۵ نفر رساند. متاسفانه آنقدر وقیحانه میگویند دایی ماساژور شخصی دارد. تمام بازیکنان و عوامل تیم میتوانند شهادت بدهند شاید در طول فصل و حدود ۱۰ ماه من پنج بار هم ماساژ نگرفتم. این چه حرفی است که میزنید؟ میگویند علی دایی سر تمرینات نمیآمد، اما اگر من سر تمرین نمیرفتم چگونه بهترین نتایج را با بودجه محدود باشگاه سایپا گرفتم یا این همه جوان به فوتبال معرفی کردم؟ مردم از این حرفها و کارها خنده شان میگیرد. آنها علی دایی را میشناسند. همانگونه که آقایان را هم میشناسند. متاسفانه برخی مسائل مسخره را مطرح کردند. اگر من سر تمرین نمیرفتم چگونه انقدر در سایپا دوام آورده و هزینههای این تیم را کاهش دادم؟ چگونه سال اولم حضورم با این تیم سهمیه لیگ قهرمانان آسیا را گرفته و سال دوم براساس داشته هایمان نتایج خوبی کسب کردم. شما حساب کنید اگر یک تیم در طول فصل چهار تا پنج زمین تمرین عوص کند چه اتفاقی برای آن میافتد؟
تیم سایپا در بازی پلی آف لیگ قهرمانان آسیا مقابل الریان قطر هم بدشانسی آورد.
این مسائل در فوتبال طبیعی است. شما امکانات و بازیکنان الریان را با تیم من که یک دلار به جوانانش ندادند تا یک شکلات بخرد مقایسه نکنید. در عمرم چنین چیزی ندیده بودم. به کارمند باشگاه حق ماموریت میدادند، اما مگر امکان دارد یک تیم بدون هیچ چیز به سفر خارج از کشور برود؟ در این شرایط از بازیکنانی که هیچ کدام شان با سایر تیمهای ایرانی در لیگ قهرمانان آسیا بازی نکرده بودند چه انتظاری دارید؟ سال اول سهمیه آسیا گرفتیم، اما بدشانس بودیم که نتوانستیم از مرحله پلی آف به دور گروهی برسیم.
اتفاقهایی که بین شما و باشگاه سایپا به وجود آمد این شائبه را ایجاد کرد که چرا علی دایی با تمام مدیران مشکل پیدا میکند؟
ابتدای این مصاحبه ام هم گفتم آدمی نیستم که مجیز کسی را بگویم و همیشه حرف حق را میزنم. به صورت مثال من با محمد رویانیان قبل از حضورم در پرسپولیس به مشکل خوردم چراکه علیه تیم من (راه آهن) صحبت کرد و جوابش را دادم. نمیتوانم جواب کسی که به ناحق صحبت میکند ندهم. حبیب کاشانی اکنون دوست من است و با هم ارتباط داریم، اما سر کار با کسی شوخی ندارم چراکه آبرویم را گذاشته ام. شاید باور نکنید، اما همین اواخر در تیم سایپا میدانستم مدیریت باشگاه دوست دارد ما ببازیم. خیلیها مرا دوست ندارند. مدیرعامل باشگاه سایپا میخواست مرا فنی اخراج کند. اگر دقت کرده باشید ذوب آهن از زمان حضور علیرضا منصوریان متحول شد و در تمام بازی هایش یا میبرد یا مساوی میکرد. ذوب آهن به تیمی نمیباخت به همین دلیل آقایان فکر میکردند تیم من در اصفهان از ذوب آهن ۴ ،۵ گل میخورد. در جلسه فنی پیش از آن بازی به بازیکنان و همکارانم گفتم امروز برای خودتان و افرادی که آنها را دوست دارید، بازی کنید. شاید پس از این بازی اتفاقهای دیگری بیفتد. بازیکنانم هم سنگ تمام گذاشته و بهترین بازی فصل خود را انجام دادند. مگر شوخی است در اصفهان ۲ گل به ذوب آهن و ۲ ضربه به تیر دروازه این تیم بزنی و از داخل شش قدم سه موقعیت مسلم را خراب کنی؟ در ضمن موقعیت گل هم به حریف ندهی. پس از آن بازی میدانستم عوض میشوم و قبل از بازی هم میدانستم ابراهیم صادقی جانشین من میشود، اما افتخار میکنم کاری کردم او بتواند به عرصه مربیان بپیوندد و انشالله بتواند در کارش موفق باشد. برای آدم زور دارد در مجموعهای کار بکند که دوست نداشته باشند آن آدم موفق باشد.
یک بار دیگر و در زمان سرمربیگری شما در پرسپولیس هم چنین اتفاقی رخ داده بود.
مانند خیلیها دریده نیستم که اسم کسی را بیاورم و با آبروی آنها بازی کنم. زمان مدیریت حبیب کاشانی در پرسپولیس چهار بر یک به صبا باختیم. یک بازیکن آن تیم صبا را میآورم تا بگوید دفاع وسط من در تیم پرسپولیس که اکنون بیرون نشسته و دیگر بازی نمیکند وسط بازی به بازیکن صبا چه گفته است. این مسائل سبب میشود من اکنون که از فوتبال بیرون آمده ام احساس آرامش و راحتی داشته باشم. در قرارداد من با سایپا واژه اخراج نبوده، اما مدیران این باشگاه چنین لفظی را به کار بردند تا با جایگاه من بازی کنند. روز جدایی از سایپا، روز تولد دوباره من بود. انقدر سبک شده بودم که حد نداشت و وقتی در خانه به من میگفتند چرا اینجوری شدی میگفتم راحت شدم چرا که خیلی از مسائل را میدیدم و نمیتوانستم در خانه بگویم. یک مدت به زور میتوانستم دخترم را از مدرسه به خانه بیاورم و کنارش باشم، اما وقتی از سایپا بیرون آمدم یک بار دیگر دخترم را کشف کردم. دست مدیران باشگاه سایپا درد نکند که به من اجازه دادند چنین فرصت بزرگی را تجربه کنم.
آیا امکان دارد جدایی شما از فوتبال مانند زمان جدایی تان از تیم ملی طولانی شود؟
همین چند روز پیش هم برای بازگشت به لیگ برتر پیشنهاد داشتم، اما این کار را انجام نمیدهم. فعلا نمیخواهم کار کنم.
آیا برای ادامه مربیگری شما منعی وجود دارد؟
رسمی به من چیزی نگفته اند، اما دستهای پشت پردهای وجود دارد و با توجه به مشکلات برخی آقایان در گذشته، برای سرمربیگری من در تیمهای بزرگ چنین اتفاقی افتاد. البته منعی هم نیست. مگر من کاری کرده ام؟ اگر کاری کرده بودم تاکنون هزار شکایت از من شده بود چراکه دنبال کوچکترین چیزی هستند تا آن را بزرگ کنند.
به دنبال جدایی تان از تیم ملی به نظر میرسید از فوتبال قهر کرده اید.
در آن زمان ما یک چیزی میگفتیم و آقایان چیز دیگری. پس از بازی با عربستان ساعت ۱۰ شب در اردو با بازیکنان تیم ملی خداحافظی کرده و با برداشتن ساکم به خانه آمدم. ساعت یک شب علی کفاشیان زنگ زد و گفت من صحبت میکنم چراکه چنین چیزی درست نیست. درحالیکه اصلا خبر را نشنیده بود. بچههای خبرنگار خبر محرمانه نهاد ریاست جمهوری را به من داده بودند و من هم خداحافظی کرده و از اردو بیرون آمدم، اما آقایان مدام اصرار میکردند ما با دایی خداحافظی کرده ایم. تمام این مسائل در دوران کاری من اتفاق افتاده است.
اگر شما جای رئیس جمهور بودید و در شرایطی مانند بازی ایران و عربستان تیمتان شکست میخورد احتمال داشت چنین تصمیمی بگیرید؟
اگر من رئیس جمهور بودم در چنین بازی حساسی به ورزشگاه نمیرفتم. اگر خاطرتان باشد در آن زمان انتخابات ریاست جمهوری در پیش بود. سوال من این است که آیا رئیس جمهور باید مربی فوتبال عوض کند؟ کجای دنیا دیده اید یک چنین مقامی مربی تیم بسکتبال، والیبال و فوتبال را تغییر بدهد؟ او باید به مسائل کلان مملکت رسیدگی کند و مسائلی مانند برکناری سرمربی تیم ملی در حیطه کاری رئیس جمهور نیست.
در فضای بازی ایران و عربستان شائبههایی مطرح شد مبنی بر اینکه این باخت عمدی بوده تا علی دایی برکنار شود. این موضوع را شنیده بودید؟
اولین بار است چنین موضوعی را میشنوم و متاسفانه ما از همه مسائل دنبال بهره برداری سیاسی هستیم. فوتبال چه ارتباطی به سیاست دارد، اما مدیران سیاسی ما در این موضوع هم دخالت میکنند. این همه میگویند پرسپولیس و استقلال به بخش خصوصی واگذار میشود، اما چه کسی توانست آنها را واگذار کند؟ فقط به دلیل مسائل سیاسی چنین اتفاقی نمیافتد چراکه این ۲ تیم میتوانند کل نمایندگان مجلس شورای اسلامی و رئیس جمهور را تعیین کنند. به همین دلیل هیچ زمانی نتوانستند استقلال و پرسپولیس را واگذار کنند و همیشه آنها زیر سایه وزارت ورزش و جوانان بودند. اکنون محمود گودرزی (وزیر سابق ورزش و جوانان) کجاست؟ حمیدرضا سیاسی (مدیرعامل اسبق پرسپولیس) کجاست؟ من کجا هستم؟ باور کنید یک بار هم پشت صندلی ریاست دفترم ننشستم چراکه آن را دوست ندارم. میدانم این صندلی به هیچ عهدی وفا نکرده و همیشه روی یک صندلی دیگر مینشینم تا کارهای بچه هایمان را تنظیم کنیم. آقایان این همه برای من حرف زدند، اما در نهایت چه اتفاقی افتاد؟ متاسفانه در ورزش و فوتبال ما برخی مسائل دیگر نقش ایفا میکند. افرادی به فوتبال ما آمدند که نمیدانستند ورزش چیست. در تمام دنیا دیده ایم مدیران عامل باشگاهها فوتبالی نباشند، اما در کنار خودشان مشاوران فوتبالی و ورزشی دارند تا به آنها کمک کنند. اولین وظیفه مدیرعامل به نتیجه رساندن بحث اقتصادی باشگاه است، اما یک مدیرعامل را در ایران به من نشان بدهید که این کار را انجام داده و باشگاهی را خودکفا کرده باشد. مدیری را به من معرفی کنید که ۵ درصد کار اقتصادی کرده باشد، اما همین آقایان راحت میآیند و درباره فردی که ۳۰ سال عمر خود را در فوتبال گذاشته بحث فنی میکنند و نظر میدهند. این مسائل دردآور است. هیچ وقت نمیگویم مدیرعامل باید فوتبالی باشد، اما باید مشاوران خوب فوتبالی داشته باشد.
آیا مدیری جرأت میکند مقابل شما حرف فنی بزند؟
برخی مدیران دوست دارند نظر بدهند و اگر نظرشان کارساز هم باشد گوش میکنیم. البته خیلی از مدیران مانند وزیر سابق ورزش نمیدانست فوتبال چیست، اما یک مصاحبه اش را دیدم که از خط کسی که آن را برای وزیر نوشته بود فهمیدم چه کسی است و برای من خنده دار بود. داستانی را هم بگویم که برای من درس بزرگی بود. صفایی فراهانی زمان ریاستش در فدراسیون فوتبال و یکی از بازیهای تیم ملی در کانادا به رختکن ما آمد و یک نکته فنی گفت. به او گفتم شما رئیس فدراسیون هستی و مربی مان باید حرف فنی بزند. صفایی فراهانی همان جا عذرخواهی کرد و روحیه بزرگش را شناختم. او گفت حق با شما است و من اشتباه کردم. اکنون کدام مدیر را سراغ دارید که اینگونه حرف بزند؟ همه مان فکر میکنیم اینکاره هستیم و اگر بخواهند یک نفر را به جایی تبعید کنند او را به فوتبال و ورزش میفرستند.
اگر بار دیگر در موقعیت بازی ایران و عربستان قرار بگیرید آیا کار فنیای وجود دارد که به عنوان سرمربی انجام بدهید؟
زیاد روی این موضوع فکر نکرده ام چراکه پس از آن بازی اتفاقهایی رخ داد که با خودم گفتم ارزش ندارد درباره اش فکر کنم. درباره مسائلی فکر میکنم که بتواند به من کمک کند. متاسفانه خیلی از مسائل فوتبال ما غیر ورزشی اتخاذ میشود و همین امر به فوتبال لطمه میزند. با این وجود اگر بار دیگر در آن موقعیت قرار بگیرم بی شک تغییراتی در تیمم اعمال میکنم.
به نظر میرسد شما از سوی همان نهادی از سرمربیگری تیم ملی برکنار شدید که شما را برای این سمت انتخاب کرد.
این موضوع را قبول ندارم چراکه علی کفاشیان ۲۰ بار تماس گرفت تا من از تمرین تیم سایپا به فدراسیون فوتبال بروم و با او مذاکره کنم. آیا اکنون وزیر ورزش در انتصاب سرمربی تیم ملی دخالتی میکند؟ او این کار را انجام میدهد و البته کمیته ملی المپیک هم دخالت میکند. آن زمان هم همین بود. مرا وزیر ورزش (رئیس سازمان تربیت بدنی) کنار نگذاشت بلکه رئیس جمهور برکنار کرد. اصلا و ابدا این حرفها به هم نمیخورد. شاید یکی از دلایل انتخاب نشدن من برای سرمربیگری تیم ملی مخالفت وزارت ورزش بود.
برخلاف اینکه خیلیها تصور میکنند به دلیل مشغله کاری تان چندان به مربیگری جدی نگاه نمیکنید نتایج شما با تیمهایی مانند نفت تهران و سایپا نشان داد دوران موفقی داشته اید. آیا جدی نبودن تان در مربیگری صحت دارد؟
در زمان مربیگری تمام فکر و ذکرم کار مربیگری ام بوده است و مسائل دیگر را کنار میگذارم. کارم را هم کنارش انجام میدهم. یا کاری را قبول نمیکنم یا اگر قبول کنم دوست دارم آن را به بهترین شکل انجام بدهم. شریکم شاهد است که وقت نمیکردم به کارهای مجموعه اقتصادی مان برسم. اکنون که مربیگری نمیکنم روزها و ماههای خوبی است تا به سایر کارها برسم و خیلی هم موفق هستم. تمام زندگی ما فوتبال نیست و اگر اینگونه باشد باید تمام فوتبالیستها تا آخر عمرشان ازدواج نکنند. همه مسائل باید در حد نرمال باشد، اما بیشترین انرژی ام را صرف فوتبال میکردم. باز هم میگویم در این سالها توانستم ۲۰ ،۳۰ درصد کار فنی انجام بدهم چراکه در همه تیمها به مشکل خوردیم. وقتی پرسپولیس بودم یک نیم فصل تیم پول نداشت. در نفت تهران ۴۲ درصد پولمان را گرفتیم و در نیم فصل دوم مدیرعامل نداشتیم. در صبای قم یک نیم فصل صاحب تیم مشخص نبود و پولی هم نگرفتیم. تنها جایی که وضعمان تا حدی خوب بود سایپا ۲ فصل پیش بود که با مدیریت رضا درویش، ۹۰ درصد پول هایمان را گرفتیم. متاسفانه سال گذشته هم به حدی وضعیت در سایپا گل و بلبل شد که همه نظر میدادند. آرامش بزرگترین نعمت برای هر سرمربی است، اما من هیچ وقت به جز سال اول حضورم در سایپا آرامش نداشتم.
فکر میکنید پرسپولیس در ۳ ،۴ سال اخیر آرامش داشته است؟
شک نکنید وقتی تیم نتیجه میگیرد تنها بازیکنان و مربیان تاثیرگذار نیستند. تیم پشت پرده آنها را درست حمایت کرده که قهرمان شدند. وقتی پرسپولیس سه فصل پشت سر هم قهرمان میشود بی شک حکمتی پشت آن بوده و کار اصولی صورت گرفته است.
سهم برانکو در این قهرمانیها چه قدر بود؟
برانکو در این موضوع نمره بالایی میگیرد و نمیتوانیم نقش او را انکار کنیم. متاسفانه خیلی مواقع یک طرفه به ماجرا نگاه کرده و میگوییم پرسپولیس قهرمان شد. ببینید این تیم چه قدر هزینه کرده است و چه اندازه از سوی تماشاگر حمایت میشود. اگر میخواهید مربیان را مقایسه کنید باید این مسائل را هم در نظر بگیرید. متاسفانه این کار را نکرده و فقط میبینیم چه تیمی قهرمان شد.
اگر شما در موقعیت ایده آل نسبی قرار بگیرید برای ارائه چه مدل فوتبالی برنامه ریزی میکنید؟
من فوتبال هجومی را دوست دارم، اما وقتی میبینم حریف تیمم از ما قویتر است مجبورم تاکتیکهای دیگری پیش بینی بکنم تا جلویش را بگیرم. اگر امکانات و بازیکنان خوبی داشته باشم، تنها موضوعی که به آن فکر میکنم فوتبال هجومی است. البته همیشه سعی کرده ام با داشتههای محدود هم فوتبال رو به جلویی بازی کنم تا تماشاگر خوشش بیاید، اما هیچ وقت به شکلی ریسک نکرده ام که به صورت مثال مقابل پرسپولیس ۴ ،۵ گل بخوریم بلکه برخی مسائل را تغییر دادم تا بتوانیم در زمان ماسب حمله کنیم.
اگر بازیکنی مانند علی دایی را در تیم تان داشتید فکر میکنید در سالهای مربیگری تا چه اندازه بهتر نتیجه میگرفتید؟
نمیتوانم درباره خودم صحبت کنم. آرمان رمضانی (مهاجم تیم سایپا) بازیکن با استعدادی است که در این ۲ سال همه کار برای ما کرد به جز گل زدن. به نظر من تیمی میتواند در سطح قهرمانی قرار بگیرد که دروازه بان و گلزن خوبی داشته باشد. در این سه سالی که پرسپولیس قهرمان شد یک دروازه بان عالی به اسم علیرضا بیرانوند و ۲ گلزن خیلی خوب به نام مهدی طارمی و علی علیپور را در اختیار داشت. اگر تیمی خیلی عالی بازی کند، اما گل نزند در نهایت امتیاز از دست میدهد یا اگر دروازه بان بدی داشته باشد که روی ۲،۳ موقعیت حریف گل بخورد بی شک نمیتواند به سطح قهرمانی برسد.
نظرتان درباره جدایی برانکو از پرسپولیس چیست؟
فکر میکنم برای مربی حرفهای مانند برانکو بهترین زمان بود که از پرسپولیس برود چراکه امسال خیلی سخت بود تا از برانکو انتظار قهرمانی داشته باشیم. این انتظار از سرمربی جدید هم بالا است و بی شک به مشکل میخورد. فکر میکنم اینگونه رفتن برانکو درست نبود البته او را مقصر نمیدانم چراکه هر مربی به فکر زندگی و آینده خودش است. شاید برانکو ۲ ،۳ سال دیگر بیشتر مربیگری نکند و حقوقی که از عربستانیها میگیرد قابل مقایسه با ایران نیست. به نظر من او حق داشت از پرسپولیس برود.
شما از سال ۲۰۰۱ تا ۲۰۰۶ کاپیتان تیم برانکو بودید و او همیشه از علی دایی حمایت میکرد. آیا شخصیت او به حدی بود که برای تان الگو باشد؟
برانکو جزء مربیانی بود که نه تنها برای من بلکه برای تیم ملی ایران و پرسپولیس زحمت کشید. بی شک او دانش بالایی دارد که توانست پرسپولیس را سه بار قهرمان لیگ، سه بار قهرمان سوپرجام و یک بار قهرمان جام حذفی کند. در تیم ملی هم نتایج خوبی داشت. آدم میتواند خیلی مسائل را از تمام مربیانش یاد بگیرد و خود من خیلی از برانکو یاد گرفتم. متانت، وقار و دانش او همیشه برای من الگو است. همه نقطه ضعف دارند، اما من نقاط ضعف خودم را بهتر میدانم و بهتر است نقطه ضعفهای برانکو را نگویم.
این انتقاد از برانکو مطرح شده است که او درباره حواشی تیم ملی در جام جهانی ۲۰۰۶ شل گرفت.
شاید برانکو از لحاظ مدیریتی تا حدی ضعیف بود که به مرور زمان آن را رفع کرد، اما در همان جام جهانی اختلاف فدراسیون و سازمان تربیت بدنی به تیم ملی ضربه زد. در تمام سالهایی که بازی کردم گروه، باند یا دستهای نداشتم، اما خیلی مسائل در آلمان اتفاق افتاد. همیشه مسائلی را که دیده و حس کردم گفتم. شاید میتوانستیم در جام جهانی بهتر نتیجه بگیریم، اما برخی مسائل این اجازه را به ما نداد.
برانکو یکی از دلایل نتیجه نگرفتن آن تیم را آسیب دیدگی بازیکنان کلیدی اش مانند خودتان میداند که تا حدی از ناحیه کمر مصدوم بودید، اما به نظر میرسد همدل نبودن بازیکنان بزرگ تیم ملی سبب این حواشی شد.
اگر نگاه کنید ما ایرانیها برای کار گروهی حتی در زندگی مان هم ضعیف هستیم و متاسفانه این موضوع به ذات فرهنگی مان باز میگردد.
اگر تجربه الان را داشتید امکان داشت آن زمان تا حدی نسبت به برخی مسائل نرمتر باشید.
خیلی وقتها بوده که من خودم را به دلیل منافع تیم ملی فراموش کردم. با اینکه کاپیتان تیم ملی بودم هیچ وقت علیه کسی صحبت نکرده و درباره هیچکس صحبت نکردم. میتوانید از دیگران بپرسید آیا حرفهای من درست است یا غلط. ذاتم اینگونه نیست و به خیلی مسائل فکر نمیکنم که اگر این کار را انجام میدادم مدتها پیش از رده خارج شده بودم. شاید بسیاری از مسائل برای ۹۹ درصد افراد مهم باشد، اما برای من اهمیتی ندارد. کاری که به آن اعتقاد دارم بدون شیله پیله، نقش کشیدن برای کسی یا اینکه بخواهم هدف بدی داشته باشم انجام دادم. وقتی حرف از کار گروهی میزنم باید به تیم ملی والیبال جوانان تبریک بگویم چراکه پس از مدتها یک تیم از ایران توانست در ورزش گروهی قهرمان جهان شود. کار بازیکنان و کادرفنی این تیم خیلی باارزش بود. همین تیم میتواند برای همه ما الگو باشد. فدراسیون والیبال با کار زیرساختی که از ۱۴،۱۵ سال پیش انجام داد مب تواند الگویی برای پیشرفت تمام رشتههای ورزشی مان باشد. باید مسائل خوب را یاد گرفته و به آن پایبند باشیم.
پس از جام جهانی ۲۰۰۶ در مصاحبهای گفتید برخی بازیکنان تیم ملی در چشمهای من نگاه کرده و به من پاس نمیدادند. آیا همچنان چنین نظری دارید؟
من آن موضوع را حس کرده و دیدم. در چنین شرایطی هیچ چیز با گذشت زمان تغییر نمیکند. همچنان روی حرفم هستم، اما اصلا و ابدا به آن فکر نمیکنم.
برای مردم جالب است که ستارگان تیم ملی ایران در جام جهانی ۲۰۰۶ را کنار هم ببینند، اما به نظر میرسد این موضوع در دنیای واقعی نه تنها برای ما بلکه برای هیچ تیمی در کل جهان اتفاق نمیافتد. دلیل این موضوع اختلاف نظر است؟
بحث اختلاف نظر نیست. وقتی ازدواج میکنید مسئولیتهای زندگی تان تغییر میکند. اکنون هم سهراب بختیاری زاده، یحیی گل محمدی، مهدی مهدوی کیا و جواد نکونام جزء بهترین دوستانم هستند. علی کریمی را هم خیلی دوست دارم. شاید خودش باور نکند، اما کریمی و همه این بازیکنان برای ایران افتخارآفرینی کرده اند. من با همه رفیق هستم. شاید برخی مواقع همدیگر را ببینیم، اما بسیاری از مواقع تلفنی حرف میزنیم. با افشین پیروانی مدت هاست رفاقت دارم، اما وقتی ازدواج میکنی مشغلههای زندگی مسیر همه را تغییر میدهد. اینگونه نیست که خیلی از هم فاصله گرفته باشیم. مسیر زندگی همه مان تغییر کرده است. ما با هم رفیق هستیم، اما وقت نمیکنیم حضوری همدیگر را ببینیم. اکنون هم وقتی به اردبیل میروم بیشتر هم بازیهای قدیمی ام را میبینم.
اکنون با کدام بازیکنان نسل قدیم تیم ملی ارتباط بهتری دارید؟
با بیشتر بازیکنان زمان هم نسل خودم در ارتباط هستم و بیشتر آنها را میبینم. مثلا با وحید هاشمیان از زمان حضورش در آلمان در ارتباط بودیم. اکنون هم که مربی تیم ملی شده در ارتباط هستیم. برای او آرزوی موفقیت و سربلندی دارم و امیدوارم که در تیم ملی موفق باشد.
کدام یک از بازیکنان هم نسل خودتان را بیشتر دوست دارید؟
آن زمان با افراد زیادی دوست بودم. اما از بین آنها بیشتر با خداداد عزیزی ارتباط بهتر و نزدیکتری داشتم و به جز خداداد با کریم باقری، افشین پیروانی، سهراب بختیاری زاده و یحیی گل محمدی هم دوست و رفیق بودم. همان طور که گفتم با خداداد عزیزی ارتباطم راحتتر و بهتر بود.
نظرتان درباره کریم باقری چیست؟
من یک سال با کریم در آلمان زندگی کردم. در شادی و غم با هم بودیم و یکدیگر را خیلی خوب درک میکردیم و الان هم امیدوارم در زندگی خود سلامت و پیروز باشد.
رابطه تان با احمدرضا عابدزاده چگونه است؟ به نظر میرسد اگر او دچار آسیب دیدگی نمیشد راحتتر میتوانست در تیم ملی فعالیت کند.
عابدزاده یکی ازبهترین دروازه بانان تاریخ فوتبال ما است. وقتی او بعد از بازی با چین تایپه مصدوم شد و به بیمارستان رفت پای احمدرضا را جراحی کردند. او هم مانند من از ناحیه زانو دچار مشکل است. وقتی عابدزاده مصدوم بود با آن وضعیت کلی کار میکرد و کسی نمیتوانست پشتکاری مانند او داشته باشد. همچنین در زندگی ام هیچ کسی را مانند عابدزاده ندیدم که این گونه در برابر سختی و مشکلات پشتکار داشته باشد. امیدوارم که هر کجا است سربلند و موفق باشد.
به نظر میرسید علاقه مندی شما نسبت به کریستیانو رونالدو با توجه به سختیهایی که او برای رسیدن به این جایگاه کشیده بیشتر باشد، اما شنیده ایم لیوونل مسی را بیشتر دوست دارید.
من مسی را خیلی دوست دارم چراکه او کارهایی در فوتبال انجام میدهد که کمتر کسی میتواند آن حرکات را انجام دهد. بارها دیده اید وقتی بارسلونا ۲ گل عقب میافتد مسی میتواند به راحتی در ۱۰ دقیقه پایانی بازی، نتیجه را به سود تیمش تغییر دهد. به جز ۲، ۳ گل سایر گلهایی که کریس رونالدو میزند هر کسی میتواند به ثمر برساند و من هم میتوانم به آن شکل گل بزنم، اما گلهایی که مسی وارد دروازه حریفان میکند واقعاً گلهای دیدنی و خارق العادهای است. من تیم بارسلونا را به خاطر مسی دوست دارم.
شما اولین بازیکن ایرانی هستید که در فینال لیگ قهرمانان اروپا حضور داشته اید. آیا از بین بازیکنان فعلی کسی وجود دارد به مرزهایی که شما در فوتبال رسیدید نزدیک شود؟
نسل زمان ما با الان خیلی فرق کرده است. آن تشنگی که در بین بازیکنان نسل ما برای فوتبال بازی کردن وجود داشت اکنون خیلی کم میبینیم، اما در بین بازیکنان فعلی هنوز کسانی هستند که بخواهند پیشرفت کنند و در تیم ملی بدرخشند. من جا دارد از همین جا برای تیم ملی فوتبال آرزوی موفقیت کنم و امیدوارم مانند دوره قبل بتوانیم به راحتی راهی جام جهانی شویم، تا مردم ما این نشاط و شادی را از دست ندهند، زیرا جامعه سالم آدم شاد میخواهد.