رویداد۲۴- درگیریها در خاورمیانه، چه در عراق، لبنان، سوریه یا یمن یک عامل مشترک دارند: رقابت میان ایران و عربستان. سالها است که این رقابت به خشونت در مناطقی که حال به دلیل جنگ چندپاره شدهاند، دامن زده و میدانهای جنگ تازهای را مناطقی که پیشازاین از صلح نسبی برخوردارند، ایجاد کرده است.
به گزارش گروه بینالملل
رویداد۲۴به نقل از فارن افرز، بنابراین تصور اینکه دو کشور بتوانند به نفع منطقه باهم کنار بیایند، سخت است. اما اگر آنها بخواهند که منطقه روی صلح را ببیند، مجبورند که راهی برای همزیستی بیابند. حتی اگر آنها نتوانند رقابتشان را بهطور کامل حلوفصل کنند، بازهم میتوانند دشمنیشان را محدود کنند. عملی کردن این مسئله یک چالش جدی خواهد بود اما هر دو طرف میتوانند گامهایی بردارند که به دور کردن خاورمیانه از آستانه نابودی کمک خواهد کرد.
باراک اوباما، رئیسجمهور آمریکا و برخی دیگر از مقامات میگویند درگیری میان ایران و عربستان «قدمت هزارساله» دارد. اما تاریخ چیز دیگری میگوید. ایران و عربستان باوجود تجربه دورههایی که تنش میان آنها به اوج خود رسیده –بهخصوص در پی بمب گذرای ژوئن 1996 برجهای خبار- از سال 1989 تا سال 2005 رویکردی صلحآمیز در قبال یکدیگر داشتند. در واقع هاشمی رفسنجانی و سید محمد خاتمی، روسای جمهوری سابق ایران رویکرد میانهروتری نسبت به سلف خود داشتند و تقویت روابط با کشورهای حوزه خلیجفارس را پیگیری میکردند. این مسئله باعث شد ایران و عربستان روابط دیپلماتیک خود را بازسازی کنند و دیدارهای دوجانبهای میان رهبران این کشورها صورت بگیرد. این روابط حتی در روزهای ابتدایی ریاست جمهوری محمود احمدینژاد هم معقول باقی ماند. اما بهار عربی سال 2011 ساختار قدرت سیاسی منطقه را تغییر داد. دیکتاتوریهای درازمدت سرنگون شدند و آشفتگی و ناآرامی از خود بجای گذاشتند. ایران و عربستان از این فرصت استفاده کردند تا جایگاهی برتر در کشورهای بهتازگی بیثبات شده برای خود ایجاد کنند و این مسئله جنگهای نیابتی را در پی داشت.
بااینحال ایران و عربستان بهجز مسئله اجتناب از جنگ، دلایل بسیاری دارند که بخواهند باهم کنار بیایند. در واقع، آینده آنها به شکل جداییناپذیری به هم مرتبط است. آنها دو قدرت بزرگ در جهان اسلام هستند و هر دو در شکلگیری خط سیر خاورمیانه دست دارند. آنها چه بخواهند و چه نخواهند برای دستیابی به اهدافش شان به یکدیگر نیاز دارند. این مسئله ناشی از سطح بالای وابستگی متقابل میان دو همسایه، بهخصوص در حوزههای امنیت خلیجفارس و وابستگی متقابل اقتصادی در منطقه است.
هر دو کشور میگویند که به دنبال اجتناب از درگیری با دیگری هستند و ترجیح میدهند روابط خوب و دوستانهای داشته باشند. محمد بن سلمان، جانشین ولیعهد و وزیر دفاع عربستان در ماه ژانویه گفت: «هرکسی که به دنبال وقوع جنگ میان ایران و عربستان است، عقل سالم ندارد. چراکه جنگ میان این دو کشور آغاز یک فاجعه بزرگ در منطقه است... مطمئنا ما اجازه وقوع چنین اتفاقی را نمیدهیم.» محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران در ماه فوریه در خصوص روابط ایران عربستان به «برادران» سعودی خود اطمینان داد «که ایران آماده همکاری با عربستان است.» یک ماه بعد عادل الجبیر، وزیر خارجه عربستان گفت: «اگر ایران روش و سیاست خود را تغییر دهد، هیچچیز نمیتواند مانع از تحول و ایجاد بهترین روابط بر مبنای یک همسایگی خوب، بدون مداخله در امور یکدیگر شود.» با توجه به بیاعتمادی عمیقی که میان دو کشور وجود دارد، مذاکرات مستقیم برای ایجاد فرصتهایی که دو طرف بتوانند یکدیگر را درک کنند و سوءظن متقابلشان را کاهش دهند، ضروری است. مطمئنا این مسئله در عمل سختتر از بیان آن است. ریاض با ادعای مداخله ایران در امور عربستان و کشورهای عربی، مخالف مذاکره با ایران است. ایران نیز اینطور استدلال میکند که مذاکرات باید پیش از تغییر سیاستهای تهران صورت پذیرد. به عقیده مقامات تهران این مذاکرات این اطمینان را حاصل میکند که نیازهای امنیتی ایران پیش از هرگونه تغییر استراتژیک مشخصشده است.
برای از بین بردن این بنبست دو کشور باید گامهایی در جهت رضایت دیگری بردارند. نخست، آنها میتوانند یک ارتباط تلفنی مستقیم مدیریت بحران میان تهران و ریاض ایجاد کنند. این خط مستقیم باعث ارتباط وزارت خارجه دو کشور شود و دو وزارتخانه میتوانند یک دفتر جدید راهاندازی کرده و آن را به رسیدگی اتفاقات منطقهای بهصورت مستقل از فرآیند رسمی تصمیمگیری دولتهایشان اختصاص دهند. هر یک از این دفاتر نیز میتواند سیستمی را برای مدیریت تدارکات ارتباطات میان آنها راهاندازی کند. از این طریق رهبران دو کشور میتوانند بهجای آنکه اجازه دهند خشونت بجایشان صحبت کند، بهطور مستقیم با یکدیگر گفتگو کنند.
اگر دو کشور تمایلی به مذاکره مستقیم ندارند، میتوانند کمیتههای فنی را برای ممانعت از یک جنگ تمامعیار راهاندازی کنند. این کمیتهها شامل کارشناسان سیاسی و تکنوکرات هایی از وزارتخانههای ایران و عربستان شود که میتوانند بدون مشارکت مقامات سیاسی، همکاری داشته باشند.
کارشناسان سیاسی میتوانند با همکاری هم روشهایی را بیابند که منافع هر دو کشور را بدون مشارکت مستقیم دولتها تأمین میکند. برای مثال کمیتههای فنی میتوانند پیگیری کنند که عربستان چطور میتواند بدون اعتباربخشی به نقش ایران در امور کشورهای عربی، مذاکرات رسمی با تهران را آغاز کند. آنها همچنین میتواند راهحلی برای رسیدگی به نیازهای امنیتی ایران- ازجمله حفاظت از سرایت بحران از عراق بیثبات بیابند بدون آنکه تهران مجبور به حمایت از نیروهای عراقی و یمنی باشد. این کمیتهها همچنین میتوانند به مسائل سختتری مانند قیمت رو به کاهش نفت رسیدگی کنند که باعث شده ایرانی که به دنبال افزایش تولیدات نفتی و صادرات خود پس از لغو تحریمها است، مقابل عربستانی که خواستار حفظ سهم خود در بازار نفت است، قرار بگیرد.
درنهایت اینکه، دو طرف میتوانند با توافق بر سر کاهش مداخله در درگیریهای منطقهای، رقابتشان را محدود کنند. عربستان نگران تبدیلشدن ایران به یک هژمون منطقهای است و سیاست خارجی را در دستور کار قرار داده که مانع از این اتفاق شود. ایران نیز میتواند با اطمینان دادن به رهبران منطقهای نسبت به اینکه خواهان مشارکت با آنها و نه حکومت بر آنها است، به این مسئله رسیدگی کند. در واقع محمدجواد ظریف، وزیر خارجه ایران بارها بر لزوم همکاری ایران و عربستان برای حل بحرانهای سیاسی منطقه تأکید کرده و تمایل کشورش به این مسئله را ابراز داشته است. اما عربستان هنوز نتوانسته این مسئله را بپذیرد. تهران میتواند با استفاده از اهرم خود در میان نیروهای مخالف حوثی که در حال جنگ با نیروهای دولتی یمنی هستند، صلح در این کشور را برقرار کند و خود را به اثبات برساند. این اقدام میتواند حسن نیت تهران را نشان دهد، بدون آنکه این کشور مجبور باشد در مورد مسئلهای که کانون امنیتش است، تسلیم شود.
در این مرحله مداخله یکطرف ثالث میتواند به ترغیب ایران برای اجرای این طرح و ترغیب عربستان به همکاری کمک کند. عمل متقابل در این مرحله ضروری است و باعث رشد اعتماد طرفها برای حرکت به سمت مذاکرات مستقیم میشود. استقبال از این تاکتیکهای مدیریت بحران میتواند نخستین گام برای خروج ایران و عربستان از این رقابت بهشدت پرهزینه باشد.