رویداد۲۴ در خصوص مسائلی که درباره اختلاف نظرات میان جمهوریخواهان در مورد ایران مطرح میشود میتوان گفت که این اختلافات روی مسائل جزئی است. مساله اصلی مذاکره با رئیس جمهور آمریکا نیست. به دلیل آنکه ترامپ اگر در دعوت خود به مذاکره جدی بود اول اهانت و سپس دعوت به مذاکره نمیکرد.
اهانت به این گونه که زمانی که دکتر ظریف در نیویورک بودند محدودیت رفت و آمد برای ایشان تعیین کردند. گذاشتن شروط کودکانه با آن دعوتها همخوانی ندارد. آنها میدانند که مسائل ایران و آمریکا با مذاکره حل نمیشود. چون ایران مسالهای با آمریکا ندارد که بخواهد با مذاکره حل شود. مساله اصلی حمایت آمریکا از تلآویو و فرمانبرداری ایالات متحده از تمایلات نتانیاهو است.
بنابراین چنین مسالهای با مذاکره قابل حل نیست. همچنین در خصوص این مساله که وزیر دفاع استرالیا اعلام داشته که برای ملحق شدن به آمریکاییها در آنچه که واشنگتن از آن تحت عنوان حفاظت از کشتیرانی امن در خلیج فارس مینامد تصمیمی نگرفتهایم. باید بدانیم ایجاد ائتلاف بر ضد ایران برای آمریکاییها مشکل است. آمریکاییها از بهانه لازم برای ائتلاف سازی برخوردار نیستند.
همچنین آلمان نیز اعلام کرده که به چنین ائتلافی نمیپیوندد دلیل آن نیز روشن است، چون آنها نمیخواهند خود را آلوده و وارد جبههگیریهای نظامی کنند. حتی آلمان در ورودی که به مساله افغانستان داشت، وارد جبههگیریهای نظامی نشد. بلکه به دنبال پشتیبانیهای فرهنگی همچون مدرسه سازی، تعلیم و تربیت، بهداشت و مسائلی از این دست بود؛ هر چند تلفاتی را نیز متحمل شد.
اما همین آنگلا مرکل صراحتا مطرح کرد که تا زمانی که ایران دیدگاه خود را نسبت به تلآویو تغییر ندهد نمیتواند با آلمان روابط صمیمانه و جدی داشته باشد. بنابراین عدم شرکت این کشورها که ممکن است یک رنگ نظامی پیدا کند بستگی به صلاحدید خودشان دارد. بسیاری از این کشورها عملکردهای ترامپ را غیرقابل قبول میدانند، بنابراین نمیخواهند در تاریخ خودشان را به عنوان مدافع عملکردهای یک فرد متزلزل محکوم کنند. همچنین آنها میدانند که در دو سال آینده چه وضعیت و سرنوشتی در انتخابات بعدی پیدا خواهند کرد.
بنابراین آینده نگری میکنند ضمن آنکه ثبات در منطقه خاورمیانه بیش از همه به نفع اروپاست که بزرگترین بازار آن از لحاظ صادرات منطقه ثروتمند خاورمیانه است. همچنین اروپا در زمینه واردات به انرژی و نفت خاورمیانه نیاز دارد. بنابراین چنین شرایطی با آمریکا متفاوت است، چون در آن سوی دنیا نیازی به این بازار به آن صورت وجود ندارد. ضمنا آمریکا با بهره برداری و سودجویی از این بحرانها به فروش نفت جایگزین نفتهایی که از خاورمیانه صادر نشود مشغول شده است. هیچ یک از این مسائل برای جبههگیری ایران خیلی امید بخش نیست.
بنابراین این مسائل موجب نمیشود که آمریکا به تنهایی و یا دسته جمعی اقدامی علیه ایران انجام دهند. آنها همگی در اجرای تحریمهای دو جانبه آمریکا همدست هستند؛ لذا ایران را مورد تحریم خودشان قرار دادهاند. بهگونهای که استرالیا مطرح داشته که وارد محاصره دریایی ایران نمیشود. اما سوال اینجاست، آیا ایران میتواند خریدی را از استرالیا انجام دهد یا اینکه گشایش اعتبار با دلار استرالیایی انجام شود. همچنین آیا میشود کالایی را از استرالیا خریداری کرده و پول آن را به ایران حواله کرد.
پس اینستکس به چه معناست. جبهه نظامی را برای آخرین مرحلهای که به زیانشان نباشد بررسی میکنند. اما جبهه اقتصادی را بدون آنکه دولتها مسئولیت بپذیرند به گردن بانکها و شرکتها میاندازند که آنها مایل نیستند معامله کنند. در این میان زیان بیننده ایران است.
به گونهای که میلیونها دلار به دلیل عدم فروش نفت خود زیان میبیند. همچنین میلیونها دلار به دلیل ناتوایی در وارد کردن مواد اولیه زیان میبیند. بیشتر از آن زیان انسانی است. بهگونهای که دستیابی به دارو و حتی تهیه مواد غذایی را مشکل میکند. این مسائل بهصورت روزمره وجود دارد خواه آنها در این مسائل با یکدیگر مشارکت کرده یا نکنند.