رویداد۲۴- تغییرات همیشه این اُمید را در دل مردم زنده نگه میدارد که اوضاع بهتر خواهد شد. بعد از هجده ماه مدیریت پرحاشیه محمد سرافراز بر سازمان صدا و سیما، تغییرات در سازمان اتفاق اُفتاد. با آمدن علیعسگری این اُمید در دل مردم زنده شد که تغییرات مثبتی در سازمان صدا و سیما رخ دهد و این سازمان که مدتهاست با بحران مخاطب روبهرو است برای جذب دوباره مخاطبین تغییراتی در نگاه و مشی مدیریتی خود داشته باشد.
در این چند روز شایعات اُمیدوار کنندهای مبنی بر پخش ربنای محمدرضا شجریان به گوش رسید. شایعاتی که مدام قوت گرفت اما با تکذیب مدیر شبکه یک تمام اُمیدها به یاس بدل شد. برای بررسی این موضوع لازم است تمام اضلاع این مثلث را به خوبی بشناسیم. محمدرضا شجریان، سازمان صدا و سیما و حقوق مولف نکاتی است که باید به آن توجه شود. اینکه چرا صدا و سیما با پخش صدای شجریان مخالف است از چند بعد قابل بررسی است. ابعاد سیاسی عدم پخش صدای شجریان جای خود را دارد. اما رعایت نکردن حقوق مولفین آثار هنری در جلوگیری از پخش صدای شجریان نقش مهمی را ایفا میکند. اما قبل از هر تحلیلی ابتدا باید طرفین این ماجرا را بشناسیم و جایگاه آنها را مشخص کنیم تا به تحلیل درستی از وضعیت موجود برسیم.
محمدرضا شجریان
محمدرضا شجریان متولد سال 1319 در مشهد مقدس است. او سرشناسترین خواننده موسیقی سنتی ایران در سطح جهان است.سایت انجمن آسیا وی را پرآوازهترین هنرمند موسیقی اصیل ایرانی معرفی کرده است. روزنامه ونکوورسان وی را یکی از از مهمترین هنرمندان موسیقی جهان شناخته است. همچنین رادیوی عمومی ملی در سال 2010 او را یکی از پنجاه صدای برتر جهان معرفی کرده است. در سال 1331 برای نخستین بار صدای تلاوت قرآن شجریان از رادیو پخش شد. شجریان در سال 1338 به دانشسرای مقدماتی رفت و در آنجا با موسیقی آشنا شد. شجریان در همین زمان با اخذ دیپلم به استخدام آموزش و پرورش درآمد و ساز سنتور را نزد جلال اخباری فرا گرفت. شجریان در سال 1346 به تهران رفت و در کلاسهای اسماعیل مهرتاش شرکت کرد همچنین برای فراگیری خوشنویسی به انجمن خوشنویسان رفت و خوشنویسی را نزد حسن میرخانی فراگرفت. شجریان تا سال 1350 به علت آنکه پدرش اجازه استفاده از نام اصلی او را نمیداد با نام مستعار سیاوش بیدگانی فعالیت میکرد.
از سال 1350 با اجازه پدر از نام اصلی خود استفاده کرد. در سال 1350 با فرامرز پایور آشنا شد و یادگیری سنتور و ردیفهای آواز ایرانی را نزد او تکمیل کرد. در سال 1351 با نورعلیخان برومند آشنا شد و شیوه آواز سیدحسین طاهرزاده را نزد او آموخت. در سال 1352ردیفهای موسیقی و شیوه تصنیفخوانی را نزد عبدالله دوامی فرا گرفت. در همین سالها در کنار هنرمندانی مثل داوود گنجهای، جلال ذوالفنون، حسین علیزاده، محمدرضا لطفی و ناصر فرهنگفر مرکز حفظ و اشاعه موسیقی را بنیان نهاد. در آن زمان شجریان آهنگ داروگ را بر اساس شعری از نیما یوشیج و آهنگی از محمدرضا لطفی اجرا کرد که از اولین تصنیفهایی است که در آن از شعر نو استفاده شده است.
با اجرای زنده راستپنجگاه در سال 1354 این گوشه آوازی را مجدداً احیا کرد. شجریان در سال 1356 رتبه نخست تلاوت قرآن کشور را به دست آورد. در سال 1357 در اعتراض به پخش موسیقیهای مبتذل و گسترش فرهنگ کابارهای از رادیو جدا شد. این اتفاق مصادف شد با تاسیس گروه چاووش توسط محمدرضا لطفی و هوشنگ ابتهاج که بسیاری از اعضای گروه شیدا و عارف به آن پیوستند. محمدرضا شجریان و شهرام ناظری چند آهنگ با مضامین انقلابی خواندند که مشهورترین آهنگهای آنها شبنورد با صدای شجریان و آزادی با صدای شهرام ناظری بوده است. در سال 1358 شجریان تصنیف مشهور ربنا و مناجات مثنوی افشار را بدون تمرین و به صورت بداهه خواند. شجریان از این کار برای تمرین و آموزش هنرجویانش استفاده کرده بود اما صدا و سیما همین کار را بدون اجرای بعدی از صدا و سیما پخش کرد. دعا و مناجاتی که تا سی سال از برنامههای اصلی صدا و سیما در ایام ماه مبارک رمضان بود.
شجریان در دهه شصت فعالیت گستردهاش با پرویز مشکاتیان را آغاز کرد. حاصل این همکاری گسترده انتشار آلبومهایی چون بیداد، آستان جانان، سرعشق، نوا، دستان، گنبد مینا و جان عشاق بود. در سال 1368 شجریان به همراه داریوش پیرنیاکان و جمشید عندلیبی کنسرتهایی را در خارج از کشور برگزار کرد که حاصلش آلبومهای سروچمان، یادایام و پیام نسیم بود. همچنین این گروه برای کمک به زلزلهزدگان رودبار کنسرتهایی در سراسر دنیا برگزار کرد. همچنین با حسین علیزاده آلبوم دلشدگان را کارکرد که تمام قطعات ساخته شده در آن در فیلمی به همین نام ساخته مرحوم علی حاتمی استفاده شد.
در دهه هفتاد شجریان به فعالیتهای خود ادامه داد و آلبومهای مختلفی را منتشر کرد. در سال 1371 با همکاری گروه آوا آلبوم آسمان عشق را منتشر کرد. سال بعد آلبوم چشمهنوش را که حاصل همکاری شجریان با لطفی و مجید خلج در کنسرتهای اروپایی بود را منتشر کرد. در این سالها حاصل اولین همکاری شجریان با همایون شجریان پسرش در قالب آلبومی بنام یاد ایام منتشر شد. در سالهای بعدی دهه هفتاد شجریان آلبوم معمای هستی را منتشر کرد و پس از آن با همکاری کیهان کلهر براساس موسیقی مقامی خراسان یکی از مشهورترین آلبومهای موسیقی خود بنام شب، سکوت، کویر را منتشر کرد. این آلبوم دارای آوازهای محلی است و شجریان در انتشار آن با حاج قربان سلیمانی نیز همکاری کرده است. در سال 1378 جایزه پیکاسو از طرف سازمان یونسکو به شجریان اهدا شد.
در اواخر دهه هفتاد شجریان همکاری خودش با کیهان کلهر، حسین علیزاده و همایون شجریان را آغاز کرد که حاصل این همکاری آلبوم زمستان است بود. همچنین در همکاری با حسین یوسف زمانی آلبوم بوی باران را منتشر کرد. در اوایل دهه هشتاد با همکاری علیزاده، کلهر و همایون شجریان آلبومهای بیتوبه سر نمیشود و فریاد را منتشر کرد که در برخی از رشتهها کاندیدای جایزه گرمی شدند. شجریان در زمستان سال 1382 کنسرت همنوا با بم را برگزار کرد که عواید حاصل از این کنسرت را در اختیار باغ هنر بم که خود شجریان مبدع آن بود قرار داد. با انتشار دو آلبوم سازخاموش و سرود مهر همکاری این گروه چهارنفره قطع شد. شجریان در سال 1387 گروه شهناز را تاسیس کرد. این گروه برای ادای دین به نوازنده مشهور جلیل شهناز به این نام مزین شد. در این گروه بود که برای اولین بار از سازهای ابداعی شجریان استفاده شد.
بعد از وقایع سال 1388 شجریان در ایران کنسرتی برگزار نکرد و با مصاحبه به زعم بسیاری عجولانه با بیبیسی درخواست کرد که دیگر صدایش از صدا و سیما پخش نشود. دهه نود برای شجریان با برگزاری چند کنسرت و انتشار آلبوم رنگهای تعالی بروی اینترنت گذراند. در نوروز 1395 بود که انتشار ویدئویی که شجریان بیماری سرطانش را تایید کرده بود باعث نگرانی هواداران بسیارش شد. بعد از انتشار این ویدئو بود که خانواده شجریان اعلام کردند او پیگیر وضعیت خود است و مراحل درمان را طی میکند.
شجریان و صدا و سیما پس از وقایع سال88
شجریان پس از انتخابات سال1388 دچار اشتباهی استراتژیک شد و با مصاحبه با رسانهای بیگانه ارتباطش با نهادهای حاکمیت را دچا دستانداز کرد. در تمام سالهای فعالیت شجریان او را یکی از نمادهای مهم فرهنگی ایران قلمداد و به عنوان نماینده موسیقی فاخر و اصیل ایرانی میشناختند. بعد از مصاحبه شجریان بسیاری از افراد جناح پیروز انتخابات خواهان عدم پخش صدای شجریان شدند. در میان سیاسیون تنها علی مطهری بود که تا حدی از شجریان دفاع کرد و خواستار برخورد رئوفانه با او شد. اما این مصاحبه و جهتگیریهای صدا و سیما باعث ممنوعیت صدای شجریان شد.
ممنوعیتی که گریبان ربنا را هم گرفت و اجازه نداد این نوا که با ایام ماه مبارک رمضان عجین شده بود از صدا و سیما پخش شود. چه در دوران ضرغامی و چه در دوران سرافراز برای رفع ممنوعیت صدای شجریان و ربنا اقدامی صورت نگرفت. تا اینکه بعد از استعفای سرافراز و انتصاب علی عسگری به عنوان رئیس جدید صدا و سیما زمزمههایی مبنی بر پخش ربنا به گوش رسید که بلافاصله تکذیب شد.
ربنا، حقوق مولفین و مصنفین و صدا و سیما
جدای از مشکلات سیاسی به وجود آمده پیرامون شجریان مسئله مهم دیگری که اکثریت هنرمندان را با صدا و سیما دچار چالش کرده است مسئله عدم رعایت حقوق مولفین و مصنفین است. صدا و سیما پس از اتمام یک اثر هنری خود را مالک مطلق آن اثر میپندارد و هیچ حقی را برای خالقان آن اثر قائل نیست. این نحوه برخورد اعتراضهای زیادی را از سوی هنرمندان به دنبال داشته است. شهرام ناظری بارها به پخش آهنگهایش در صدا و سیما اعتراض کرده است و علت آن را رعایت نکردن حقوقش عنوان کرده است.
صدا و سیما بارها آثار هنرمندان را در رادیو و تلویزیون بازپخش میکند بدون اینکه سودی از این بازپخش نصیب خالقان اثر شود. در اظهار نظر دیگری نسبت به این قبیل اقدامهای صدا و سیما حسن فتحی نسبت پخش نسخه مثله شده مدار صفر درجه در قالب فیلم سینمایی اعتراض کرد. صدا و سیما حتی این حق را برای هنرمندان قائل نیست که در زمان بازپخش آثارشان از آنها دعوت کند که بر کیفیت کار نظارت کنند. این رفتار صدا و سیما عملاً باعث میشود ابعاد مادی و معنوی هنرمند در نظر گرفته نشود و او از حقوق اولیه خود محروم بماند. ماجرای ربنا شجریان از این زاویه هم قابل بررسی است.
به هر حال این اثر سی سال بدون در نظر گرفتن حقوق مالک اثر از این رسانه پخش شده است بدون این که سودی را عاید هنرمند صاحب اثر کند. آیا همانطور که صدا و سیما این حق را قائل است که آثار را بدون اجازه از صاحبان اثر پخش کند به صاحبان اثر هم این اجازه را میدهد که درباره مطالبات این سالهایشان پیگیر باشند؟ سوال بعدی این است که زمانی که صدا و سیما بدون رعایت حقوق مولفین آثار آنان را پخش میکند آیا اجازه قطع یک طرفه آن را نیز دارد؟ آیا از سود حاصل فروش سریالها و دیگر محصولات هنری در سروش سیما چیزی هم نصیب هنرمندان میشود؟ این سوالاتی است که صدا و سیما باید درباره آن پاسخگو باشد. چه آنکه تمامی این تصمیمها بدون نظرخواهی از مردم انجام میشود. اینجاست که صدا و سیما با سوال بزرگتری مواجه میشود: هدف صدا و سیما تولید آثار موردپسند مردم است یا خیر؟
سخنی با ریاست جدید سازمان
با آمدن آقای علیعسگری و اظهارات ایشان این اُمیدواری به وجود آمد که چتر صدا و سیما گسترده شود و همه علائق و سلایق ساکن ایران زمین مورد توجه قرار گیرد. پخش ربنا که اثری دارای جنبه ملی است میتوانست اولین گام برای گشایش در صدا و سیما باشد. فارغ از اینکه ربنا را چه کسی اجرا کرده است. این نوای ملکوتی اثری جاودانه است که چندین نسل با آن خاطره دارند و همچنان با شنیدن آن یاد لحظات عرفانی و ملکوتی افطار میاُفتند. خوب است که جناب علیعسگری با در نظر گرفتن این جنبه به این اثر توجه کنند و اجازه پخش آن را صادر نمایند. در صورت صدور مجوز پخش ربنا آشتی مردم با این رسانه بیش از گذشته میشود. حضور جناب علیعسگری میتواند باعث تحول صدا و سیما شود. ایشان در تحول سختافزاری سازمان پیشگام بودند اُمید است که در تحول نگرش سازمان صدا و سیما هم پیشگام باشند تا این روزهای نااُمیدی بدل به اُمیدواری و تداوم اُمید شوند.