رویداد۲۴ «عبدالرضا داوری» فعال سیاسی منتسب به جریان بهار، با بیان اینکه انتخابات دوم اسفندماه مجلس شورای اسلامی، طبق نظرسنجیهای مختلف نرخ مشارکت بسیار پایینی دارد تاکید کرد که مردم از دو جریان به گفته او حاکم، اصلاحطلب و اصولگرا خسته شدهاند.
داوری تنها راه بالا رفتن نرخ مشارکت و تغییر کشور را زمینهسازی حاکمیت برای حضور جریانی متفاوت با ویژگیهای متفاوت میداند و احمدینژاد و جریان بهاری را نیز مصداق آن معرفی میکند.
این کنشگر جریان بهار گفت: اگر به مواضع آقای خاتمی در روزنامه گاردین نگاهی انداخته شود متوجه حاکمیتی بودن آنها میشوید و اگر محدودیتی هم برای او وجود دارد به دلیل کوتاه آمدن خودش است چرا که تلاشهایی برای اعمال این محدودیتها برای احمدینژاد هم بود، اما او زیر بار نرفته است.
وی با منفعل خواندن سیاست خارجی ایران در دولت روحانی مدعی است که یکی از دلایلی که آمریکاییها ظریف را تحریم میکنند و آب از آب در کشور تکان نمیخورد برای این است که آنها وضعیت فشل و بیاعتمادی مردم به دولت روحانی و ظریف را فهمیدهاند.
این فعال سیاسی نزدیک به احمدینژاد با بیان اینکه فکر نمیکرده که برخوردهای سخت و بد با زندانیان سیاسی در زندانها صورت بگیرد، میگوید دولت و منتسبان به آن نسبت به زندانیان سیاسی سال ۸۸ قصور داشتهاند.
متن کامل مصاحبه با عبدالرضا داوری را در ادامه بخوانید:
مردم از اصلاحطلب و اصولگرا زده شدهانددر صورت مشارکت پایین، اصولگرایان برنده انتخابات هستندبا توجه به شرایط کشور شرایط انتخابات پیش روی مجلس را چگونه ارزیابی میکنید؟مهمترین ویژگی انتخابات ۹۸ مشارکت بسیار پایین مردم خواهد بود، در حال حاضر نظرسنجیها نشان میدهد که در کل کشور مشارکت بسیار پایین خواهد بود. این نظرسنجیها که از مراکز مختلف از جمله صداوسیما، مراکز امنیتی و ایسپا انجام شده است، متوسط نرخ مشارکت در کل کشور را زیر ۳۰ درصد و تهران را کمتر از ۱۰ درصد اعلام میکنند و این یعنی مردم گفتهاند در انتخابات شرکت نمیکنیم!
نکتهای که در این میان اتفاق افتاده، این است که با ادامه همین فضا و با یک مشارکت کمتر از ۳۰ درصد ترکیب مجلس به طور کامل در اختیار جریانی که معروف به اصولگرایی است قرار میگیرد و تنها راه تغییر این فضا ورود یک جریانی متفاوت از جریانهای حاکم است.
مردم از جریان اصواگرا و اصلاحطلب خسته و زده شدهاند و این دو جریان را در واقع یک جریان میدانند که فقط به فکر منافع و اهداف شخصی و باندی خودشان هستند.
احمدینژاد ۸۰ درصد و خاتمی کمتر از ۱۲ درصد اقبال عمومی دارنددر حال حاضر آقای خاتمی در بسیاری از نظر سنجیها کمتر از ۱۲ درصد اقبال عمومی دارد، یعنی ایشان اگر صد بار دیگر هم تکرار کند کسی به حرف آقای خاتمی وقعی نخواهد نهاد به خاطر اینکه عملکرد کسانی که آقای خاتمی مردم را برای رای دادن به آنها دعوت کرد، ضعیف بوده و همچنین لیست امید با محوریت آقای عارف و شورای شهر، کاملا مردم را از حق دعوت سیاسی آقای خاتمی دلزده کرده است.
الان تنها راه برای تغییر فضای سرد فعلی و دلزدگی مردم از جریانهای حاکم، ورود یک جریان متفاوت با ویژگیها متفاوت نسبت به اصواگرایان و اصلاحطلبان است.
با توجه به این در نظرسنجیهای اخیر در مراکز استانی آقای احمدینژاد بین ۷۵ تا ۸۰ درصد اقبال عمومی دارد و کاملا توانسته خودش را با جریانهای حاکم متفاوت نشان دهد و مرزبندی خودش با جریانهای اصلاحطلب و اصولگرا برجسته کند، تنها راه تغییر فضای کنونی البته با مکانسیمهای داخل جمهوری اسلامی و تنها نقطهای که میتواند معادلات مشارکت را در انتخابات بعدی از طریق ساز و کارهای داخلی، نظام جمهوری اسلامی را تغییر بدهد، فعال شدن آقای احمدینژاد و جریان هوادار ایشان در انتخابات است.
حضور آقای احمدینژاد گفتمان و مرزبندی ایشان با جریانهای حاکم و هواداران ایشان که در استانها بسیار هستند، میتواند فضای مشارکت را تغییر دهند و مانع این یخبندانی که در انتخابات آینده با آن روبرو هستیم، شود.
اصلاحطلبی تا عارف و اصولگرایی تا حداد عادل افول کرده استیعنی حضور جریان آقای احمدینژاد به عنوان جریان سوم میتواند موفق و موثر باشد؟جریان آقای احمدینژاد جریان سوم نیست، این جریان، جریان دوم است؛ چراکه اصلاحطلبان و اصولگرایان در واقع دو بال جریان حاکم هستند.
ما یک جریان حاکم در جمهوری اسلامی داریم که یک بال اصلاحطلب دارد با نمادهایی مانند آقای عارف و ... که به مسائل جزیی و سطحی میپردازند، به طور نمونه شما توئیت آقای عارف در مورد خبرنگار زندانی در روز خبرنگار را بخوانید، ایشان میگوید زیبنده نبود که در روز خبرنگار، یک خبرنگار در زندان باشد، یعنی آقای عارف حتی از یک موضعگیری خیلی محدود هم خودداری میکند، محکم نمیگوید خبرنگار نباید در زندان باشد و قوه قضائیه نباید آنها را دستگیر میکرد، بلکه میگوید زیبا و زیبنده نیست؛ خیلی عجیب است.
یعنی اصلاحطلبی تا آقای عارف افول کرده و بال دیگر جریان حاکم به اسم اصولگرایی که تا آقای حدادعادل افول کرده است، باعث شده که وضعیت کنونی کشور رقم بخورد.
خیلی راحت بگویم مردم از اصلاحطلبان و اصولگرایان به حالت تهوع رسیدهاند، خودشان باید این را بفهمند که مردم میخواهند آنها را از سیستم «قی» کنند.
احمدینژاد تنها نقطه اتکا و اتصال نظام با مردم استیعنی شما معتقدید بخشی از جریان اصلاحات دیگر نقش اپوزیسیون درون کشور را ندارد؟ جریان اصلاحطلبی عین جریان حاکم است، شما یادداشت آقای خاتمی را در گاردین بخوانید و مواضع آنها را ببینید، آنها که جریان حاکمند، کجا اپوزیسیون هستند؟!
تنها جریانی که میتواند درون نظام پرچم تغییر را بلند کند، جریان نزدیک به آقای احمدینژاد است، هیچ جریان دیگری وجود ندارد، آقای احمدینژاد تنها نقطه اتکا و اتصال نظام با مردم است.
یعنی هیچ جریانی را در داخل کشور نداریم که با مردم وارد یک پیوند ارگانیک شود. تنها چهره و جریانی که با بدنه اجتماعی رابطه ارگانیک زنده و گفتمانی دارد و میتواند با بدنه گفتگو کند، آقای احمدینژاد است و مابقی خارج از این نظام هستند.
در حال حاضر آقای خاتمی از اعتبار افتاده است و اصولگرایان هم که از اول اعتباری نداشتند، آقای خاتمی خودش را از دی ماه ۹۶ به بعد از اعتبار ساقط کرد!
خاتمی به مناسبات تن میدهد، اما احمدینژاد نهاما میبینیم که آقای خاتمی با محدودیتهایی روبرو است و آقای احمدینژاد هر کجا اراده میکند میرود و سخنرانی میکند، چگونه ممکن است آقای احمدینژاد اپوزیسیون باشد؟نه؛ من یک سوال دارم اگر آقای خاتمی سوار ماشین خودش بشود و به شهرستانی برود کسی مانع او میشود؟ اصلا کسی میتواند مانع او بشود؟ آقای خاتمی به خیلی از مناسبات تن داده است که اگر آقای احمدینژاد به خیلی از این مناسباتی که برای آقای خاتمی تعریف کردهاند، تن میداد همین وضعیت را داشت.
همین الان آقای خاتمی منزلشان در خیابان یاسر جماران است، اگر از پلههای ساختمان چهار طبقه خود پایین بیایند و با تیم همراه خود، جایی برود، فکر میکنید کسی با ایشان برخورد میکند؟ ایشان پذیرفته یعنی به او گفتهاند بنشین خانه و او هم نشسته. چه ممنوع التصویری؟! چه چیزی؟!
میخواهم بگویم بخشی زیادی از محدودیتها ناشی از رفتار و پذیرش خود آقای خاتمی است، آقای خاتمی در حاکمیت ذوب است.
احمدینژاد انگیزهای برای حضور در انتخابات نداردآیا آقای احمدینژاد برای شرکت در انتخابات برنامهای دارند؟ ایشان هیچ انگیزهای برای حضور در انتخابات ندارند. برای چه بیایند؟ حاکمیت باید از ایشان بخواهد و ایشان وارد صحنه شود؛ ایشان چهانگیزهای دارد؟!
به نظر شما اگر حاکمیت از احمدینژاد بخواهد که وارد انتخابات شود به این معنا نیست که او دیگر نقش اپوزسیون ندارد؟حاکمیت باید زمینهسازی و اعلام کند. جریان حاکم بر شورای نگهبان که در دورهای به بهانههای واهی جریان انحرافی و ... (که الان با ماجرای آملیلاریجانی مشخص شده است که این تهمتها چقدر بی پایه و اساس بوده است)، اطرافیان آقای احمدینژاد را در انتخاباتهای مختلف حذف کرد؛ بیایند بگویند که با این معیارها دیگر کسی را حذف نمیکنیم و همچنین فضا را باز و انتخابات را آزاد کنند، مجموعه آقای احمدینژاد هم این موضوع را بررسی و به انتخابات ورود میکنند.
امروز نهادهای حاکم در جمهوری اسلامی اگر میخواهند مشارکت را افزایش دهند، چارهای ندارند جز اینکه جریان نزدیک به آقای احمدینژاد را در انتخابات وارد کنند، یعنی اجازه بدهند که آنها از فیلترهای شورای نگهبان عبور کنند.
فعلا سیاستمان انفعال در انتخابات است فکر میکنید در شرایطی غیر از آنچه که گفتید رد صلاحیتها گسترده باشد؟حتما همینطور است؛ ما دیگر اصلا انگیزهای نداریم، در واقع در انتخابات سیاستمان این است که غیرفعال باشیم مگر اینکه شرایط تغییر کند، یعنی حاکمیت متوجه شود که تنها نقطه اتکایی که میتواند مردم و نگاه مردم را همچنان داخل در جمهوری اسلامی نگه دارد، آقای احمدینژاد است و این را نظرسنجیهای خودشان هم میگوید.
در حال حاضر محبوبیت آقای احمدینژاد بینظیر است و از طرفی فضای اقتصادی و عمومی کشور آنقدر مردم را زیر فشار گذاشته که تنها نقطه اتکای داخل نظام برای خروج از این وضعیت را آقای احمدینژاد میدانند. حال ممکن است است برخی با این مخالف باشند، اما واقعیت کف خیابان همین است. سفرهایی که ایشان میروند، استقبال و حرفهای مردم را بررسی کنید متوجه این امر میشوید.
حاکمیت راهی جز این ندارد و اگر میخواهد نگاه و مشارکت مردم را در داخل نظام حفظ کند، حتما باید فضایی را برای فعالیت آقای احمدینژاد فراهم کند.
احمدینژاد برنامههای اصلاحی خودش را به رهبری داده استآقای احمدی نژاد بارها مدعی شدند که دغدغه مردم را دارند. آیا ایشان برای حضور و خدمت به مردم با حاکمیت رایزنی هم انجام داده یا میدهند؟آقای احمدینژاد در یک سالونیم اخیر چندین مکاتبه با رهبری داشتهاند و در آنجا برنامههای اصلاحی خودشان را مطرح کردهاند؛ به خصوص در نامه ۴۰ صفحهای بهمن ماه ۹۶ راهکارهای خروج از این وضعیت را اعلام کردهاند.
ایشان برنامههای خودشان را دادهاند و دیگر همه چیز به تصمیم حاکمیت بستگی دارد. ایشان دنبال این نیست که برود سکوی دولت و مجلس را بگیرد، فضای عمومی باید در حاکمیت فهم شود، یعنی ببینند الان مردم چه میخواهند.
یا باید بگویم تغییرات به سمت خارج از نظام جمهوری اسلامی برود و اشکالی ندارد، که بحث دیگری است، اما اگر بخواهیم تغییرات در داخل سیستم اتفاق بیفتد، واقعا هیچ نقطه اتصالی بین حاکمیت و مردم غیر از آقای احمدینژاد نیست.
رئیسجمهور کاری نمیکند که نبودش موثر و مهم باشدشما بارها توئیتهایی درباره استعفای رئیس دولت دوازدهم داشتهاید. دلیل این موضوع چه بوده؟ فکر نمیکنید که این کار آسیبهایی به دنبال داشته باشد؟آقای روحانی اگر در یک زمانبندی مشخص استعفا بدهد، معاون اول، تا زمانی که انتخابات برگزار شود، رئیس دولت میشود و این موضوع در قانون اساسی پیشبینی شده است. انتخابات مجلس امسال ۲ اسفند برگزار میشود، اگر آقای روحانی ۱۰۰ روز مانده به انتخابات استعفا دهد و دولت تحت سرپرستی آقای جهانگیری قرار بگیرد، آقای جهانگیری و وزارت کشور انتخابات ریاست جمهوری را همزمان با انتخابات مجلس برگزار کنند، رئیسجمهور جدید تا قبل از عید میتواند سکان دولت را در دست خود بگیرد.
موضوع خیلی ساده است و ما شرایطمان که از دهه ۶۰ که بدتر نیست، آنزمان از داخل منافقین و بیرون هم حمله صدام را داشتیم، اما با این حال رئیسجمهور را عوض کردیم، ضمن اینکه دولت یا رئیسجمهور مگر چه کار خاصی میکند که بود و نبود آن اهمیت داشته باشد، اگر سه ماه به جای ایشان آقای جهانگیری باشد چه اتفاقی میافتد؟ شاید شرایط بهتر هم بشود.
فکر میکنید فردی که جایگزین آقای روحانی شود بهتر و توانمندتر باشد؟نظر خود من آقای احمدینژاد است که گفت نظام نیاز دارد که اعتماد مردم را بازسازی کند.
اما آقای احمدینژاد در دور پیشین رد صلاحیت شدند.من نظر خودم را میگویم، مگر ما چه کاره هستیم در این مملکت؟ ما کارهای نیستیم. در حال حاضر مردم با توجه به عملکرد آقای روحانی از نظام زده میشوند و این عملکرد را به پای نظام مینویسند.
مردم به روحانی برای شاخ و شانهکشی با آمریکا رای ندادنداگر همین الان یک رئیسجمهور قوی با رای بالای مردم و یک برنامه مشخص وارد صحنه شود مساله آمریکا و تحریمها را حل میکند. یکی از دلایلی که آمریکاییها آقای ظریف را تحریم میکنند و در کشور آب از آب تکان نمیخورد، این است که آنها وضعیت فشل و بیاعتمادی مردم به دولت آقای روحانی و آقای ظریف را فهمیدهاند.
مگر مردم به آقای روحانی و ظریف رای دادهاند که بروند جلوی آمریکاییها رجزخوانی کنند؟! آقای روحانی به مردم گفت کلید رابطه با دنیا و مسائل جهانی در جیب من است و مردم به آن رای دادند، مردم به آقای روحانی رای ندادند که جلوی آمریکاییها شاخ و شانه بکشد.
با توجه به تحلیل خودتان فرض کنید آقای روحانی کنار برود و به آقای احمدینژاد هم اجازه ورود به عرصه را ندهند، پیشبینی شما از شرایط آینده چیست؟مساله اینجاست که آن انتخاباتی که قرار است برای تعیین جایگزین آقای روحانی برگزار شود، باید شرایطی داشته باشد که مردم برای حضور در آن رغبت داشته باشند؛ اگر انتخاباتی باشد که یکسر آن آقای قالیباف و یکسر دیگر آن آقای لاریجانی باشد مردم میگویند که اینها که همان قبلیها هستند.
ما چرا میگوییم انتخابات زودهنگام؟ برای آنکه مردم احساس کنند که قرار است تغییری اتفاق بیفتد وگرنه اگر بناست که روحانی برود و آقای قالیباف، لاریجانی یا ولایتی بیایند، مردم احساس تغییر نمیکنند و میگویند همه مثل هم هستند.
مردم باید احساس کنند افرادی در این انتخابات حضور دارند که حامل پیام تغییر هستند؛ اگر چنین افرادی در صحنه باشند، مشارکت مردم بالا میرود و یک رئیسجمهور با رای بالا سر کار میآید و میتواند مسائل کشور را حل کند.
درباره زندانیان سال ۸۸ قصور کردیم***حلقه نزدیک به آقای احمدینژاد با عناوین مختلف دستگیر شدهاند، اما آقای احمدینژاد و جریان نزدیک به ایشان تا زمانی که خودشان گرفتار نشدند، نسبت به زندانی شدن افراد هرگز نگران نشده و واکنشی نشان نمیدادند. این عده بعد از اینکه آقای احمدینژاد در دولت و قدرت نیست، نقش اپوزسیون گرفته و برای زندانیان سیاسی نگران شدهاند، دلیل این برخورد دوگانه چیست؟این حرف درست است واقعیت این است که وقتی خودم به زندان رفتم و با خیلی از پروندهها از جمله، پروندههای سیاسی امنیتی و مالی آشنا شدم، نمیدانستیم واقعا در زندانها چه میگذرد.
مثلا با برخی از زندانیان یا افرادی که در سال ۸۸ با آنها برخورد شده بود در زندان روبرو شدم و فهمیدم به آنها چه ظلمهایی شده است، ما واقعا اطلاعات نداشتیم و نمیدیدیم. وقتی به زندان رفتیم تازه دیدم به آنها چه ظلمهایی شده است.
نوع اطلاعات ما متفاوت بود؛ ما اکنون به اطلاعات و جمعبندی جدیدی رسیدیم و من اعتقاد دارم در سال ۸۸ کوتاهی کردیم، اما دلیل این کوتاهی نداشتن اطلاعات است.
خیلی عجیب است که آقای احمدینژاد، بقایی و مشایی که در ردههای بالای دولت بودند اطلاعات کافی نداشته باشند و خود شما به عنوان مشاور رسانهای از این مساله بیاطلاع باشید...اطلاعات از جاهای مختلفی به ما میرسید، اما وقتی خودمان بیواسطه زندان و احکام را دیدیم، متوجه شدیم که ظلمها چقدر است. این را رد نمیکنم که سال ۸۸ قصور کردیم.
ولی اگر تایید شدی به حرف آقا احترام بگذار
چون صلاح تو را میخواهد
آرزوی من این است که آقا و دکتر احمدی نژاد دوباره کنار هم بنشینند
کشور ما مثل یک خانواده است رئیس جمهور و کابینت مثل اولیاء خانواده هستند و مردم فرزندان این خانواده
اولیاء باید فرزندان خودشان را دوست داشته باشند ،دلتنگ آنها بشوند وبه فرزندان خود در سراسر این خانواده سر بزنند هرچند که دیگر رئیس جمهور نباشند
احمدی نژاد تنها اولیایی است که همچنان به فرزندانش در این خاک عشق می ورزد و غرق شدن در دریای مردم و از آنها شدن برایش شیرین تر از هر چیزی است
یک رئیس جمهور حتی اگر هم عالی مدیریت میکند باید باز هم در میان مردم باشد و این طور است که مردم هم در بحران ها کنار او خواهند ماند
ولی جناب مشاور احمدی نژاد اگر این بار هم مردم را به پای صندوق کشاند و خراب کرد مثل خاتمی برای همیشه سوخته خواهد شد
ضمن اینکه اصولگرایان هم نباید از او سوء استفاده کنند برای پیروزی چون اصولگرایان از اصلاح طلبان نمک نشناس ترند