رویداد۲۴ اقتصاد جهان در طول چند هفته گذشته آشفتگی نگرانکنندهای را تجربه کرده و میان رییس جمهور ندانمکار آمریکا، اروپای ناکارآمد و چین سلطهجو گیر افتاده است.
اما دلیل نگرانی سرمایه گذاران چیست؟ در حقیقت، روند جمعیت شناسیها و کاهش رشد بازار فناوریها از جمله مواردی بوده است که در بلند مدت پیشرفت چندانی را نشان نداده اند و بازار جهانی به خوبی نشان میدهد که جهانی سازی دیگر با ترکیبی از تدابیر اقتصادی بر پایه سرمایه گذاری حمایت نمیشود و سیاستهای مربوط به آن نیز اهمیت چندانی ندارد.
آدام توز در مقاله خود نوشت: “نمایش ناسیونالیستی دولت ترامپ به اوج خود رسیده است و فدرال رزرو هرچه بیشتر تحت فشار قرار گرفته است تا تعرفههای بیشتری را بر کالاهای چینی وضع کند. از طرفی، بیل دادلی، مدیر سابق فدرال رزرو نیویورک، معتقد است که بانک مرکزی آمریکا دیگر نباید شوک انتخابات بعدی را با ابزار کاهش نرخ سود بانکی تحمیل کند و شرایط را برای دور دوم ریاست جمهوری او نیز فراهم کند. ”
در مقابل،
بانک فدرال رزرو آمریکا هشدار داد؛ دولت آمریکا و جناح جمهوری خواه نهادهای مربوط به سیاستگذاری اقتصادی را در آمریکا تهدید میکنند. تاریخ نشان داده است که دولتهای رادیکال در اروپا و آمریکای لاتین افراطیطلبی را در بانکهای مرکزی ایجاد کردند. شگفت انگیز است که این روند همچنان در قلب سیستم سرمایهداری جهان باقی مانده است.
استاد دانشگاه کلمبیا در مقاله خود به این نکته اشاره کرد که اقتصاد جهان باید از اروپا درس بگیرد؛ “دیگر چیزی برای باختن در فضای چندجانبه گرایی باقی نمانده است. منطقه یورو در معرض ورشکستگی است ـ و خروج بریتانیا نیز شرایط را از همین هم بدتر خواهد کرد ـ، اما کاهش رشد اقتصادی در آلمان حاکی از این واقعیت است که منافع اروپای شمالی و جنوبی بههم گره خورده است. منطقه یورو نیاز به سرمایه گذاری دارد، اما با ناکارمدی سیاسی دست و پنجه نرم میکند. ”
با وجود اینکه
بازار اوراق قرضه به دولت آلمان وام میدهند، همچنان مشخص نیست که ائتلاف دولتی آنگلا مرکل چه برنامه مالی را اتخاذ خواهد کرد. پارلمان مرکزی آلمان، بوندستاگ، ممکن است رسما بحران اقتصادی را در این کشور اعلام کند تا خود را از سیاستهای سختگیرانه مالی نجات دهد.
اما اینکه اقتصاد جهان هنوز وارد دوره رکود نشده تا حدی زیادی به واسطه چین است. نمیتوان منکر قدرتهای ابرانسانی و اتحاد یکپارچه پکن شد. دولت چین در حال حاضر در تلاش است تا کاهش رشد اقتصادی و سقوط رونق اعتباری را مدیریت کند. بخش
بانکداری چین با نگرانیهایی روبرو است و دولتهای منطقهای نیز که به رشد مداوم اقتصادی عادت کرده اند دچار سردگمی شده اند.
آدام توز ادامه داد: “چین سعی دارد مشکلات داخلی و خارجی خود را با روشی متفاوت از آمریکا مدیریت کند. این کشور در تلاش است تا سیاستهای مالی و پولی خود را همگام کند و با استفاده از مقررات بانکی و تبادل خارجی ریسک خروج سرمایه را کاهش دهد و
ارزش یوان را در مقابل دلار حفظ کند. افراد کمی در غرب هستند که بخواهند آزادی ارزی چین را ببینند و دوباره شوک این روند را مانند آنچه که در سالهای ۲۰۱۵ و ۲۰۱۶ در بازارهای مالی جهان رخ داد، دوباره تجربه کنند. ”
تنش برای کنترل اقتصاد جهان با رویکرد پیشین غرب در تضاد است که روزی تصور میکرد میتوان چین را در اقتصاد جهان ادغام کرد. به هر حال، این ترکیب توانسته است هم پکن و هم اقتصاد جهان را از سقوط بیشتر نجات دهد. همچنان که غرب در مقابل تحول بازار مقاومت میکند، چین ترجیح داده است تا کنترل شرایط را به دست بگیرد. شرکتهای بزرگی که خود ترجیح دادند در چین باشند نیز از رشد اقتصادی این منطقه بهره میبرند. از طرفی، برخی دموکراتهای برجسته آمریکا هم معتقدند رشد اقتصادی چین به امنیت آمریکا ضربه وارد میکند.
به هر حال، اکنون
چشم انداز اقتصاد جهانی به سه بخش “اروپای سختگیر، آمریکای ناسیونالیست و چین خودکامه” تقسیم میشود که آینده روشنی ندارد.