رویداد۲۴ به نقل از زیروهج، سرمایههای ریسک پذیر جهان هفته گذشته با خبر از سرگیری مذاکرات چین و آمریکا در اکتبر تقویت شدند. یکی از این سرمایههایی که سود برد، نفت خام بود که ۶ درصد افزایش یافت. انتظار میرود تاثیر قرارداد تجاری آمریکا و چین برای رشد جهان و در نتیجه بر قیمت انرژی مثبت باشد. قیمت نفت احتمالا از خبر جایگزینی وزیر نفت عربستان با برادر بن سلمان، ولیعهد عربستان سعودی کوتاه مدت سود خواهد برد.
ولی خبرهای دیگری هم هفته گذشته وجود داشت که میتواند برای قیمت نفت و رشد جهانی بدبینانه باشد.
مخصوصا، خبر امضای یک قرارداد بلندمدت توسط چین برای خرید مقادیر بالایی از نفت ایران در نقض تحریمهای آمریکا بر قیمت جهانی نفت فشار میآورد، مذاکرات چین و آمریکا را بیش از پیش پیچیده میکند و شانس رسیدن به یک قرارداد قبل از انتخابات ریاست جمهوری ۲۰۲۰ آمریکا را پایین میآورد.
در واقع جهان حالا در کشمکش چهار سویه بر سر قیمت نفت قرار دارد. واضحترین عامل ریاض است که خواستار قیمت بالاتر نفت است. خالد الفالح در ۲۰۱۶ به سمت وزیر نفت عربستان منصوب شد تا قرارداد کاهش تولید اوپک را عملی کند، قیمت نفت را افزایش دهد، کسری سالانه عربستان را جبران و از شرکت بزرگ آرامکو حمایت کند. ولی نفت ۶۲ دلار در هر بشکه بسیار پایینتر از هدف ۷۵ تا ۸۰ دلار عربستان است بنابراین یک نیروی سلطنتی جای الفالح را گرفت.
موقعیت واشنگتن مبهمتر است. گرچه دولت آمریکا بر هدف خود برای صفر کردن صادرات نفت ایران تاکید کرده، ولی دونالد ترامپ اشاره میکند افزایش قیمت نفت تا ۷۵ دلار در هر بشکه باعث افزایش قیمت بنزین در کشورش خواهد شد.
گرچه شرایط ایران هم با ادامه مذاکرات با کشورهای اروپایی و تکرار تهدید به از سرگیری تحقیقات و توسعه اتمی مبهم است، ولی نسبتا واضح هم هست: ایران نیاز دارد نفت خود را بفروشد. از زمان بیرون رفتن ترامپ از قرارداد برجام در می ۲۰۱۸ و پس از سختتر شدن تحریمها در ماه میسال جاری میلادی، اطلاعات اوپک نشان میدهد تولید نفت ایران از ۳.۸ میلیون بشکه در روز به ۲.۲ میلیون بشکه در جولای رسیده است. با در نظر گرفتن مصرف داخلی، این ارقام بدین معناست که صادرات تهران از ۲.۳ میلیون بشکه در روز به ۷۰۰ هزار بشکه کاهش یافته است.
بیشتر این نفت به چین صادر میشود. اطلاعات گمرک نشان میدهد که چین ۲۲۰ هزار بشکه در روز نفت در جولای وارد کرده، ولی احتمالاً مقدار واقعی صادرات ایران بیش از این است، چون بخشی از نفت ایران با ثبت مبدا اشتباه از طریق دریا منتقل شده و بخشی هم در ذخایر تضمینی بدون رد شدن از گمرک چین نگهداری میشود. ولی در هر صورت ایران نیاز دارد نفت خود را علیرغم تحریمهای آمریکا بفروشد و چین بزرگترین بازار است.
قابل توجهترین گزارشها در هفته گذشته احیای طرح همکاری استراتژیک جامع ایران و پکن بود که مربوط به ۲۰۱۶ میشود. طبق این قرارداد ۲۵ ساله که در ماه اوت بسته شد، ایران توافق کرده نفت و گاز خود را با تخفیف تضمین شده حداقل ۱۲ درصد به اضافه ۸ درصد تخفیف اضافی بفروشد. به علاوه، به منظور دور زدن سیستم مالی بین المللی که بر دلار استوار است، چین خرید را با پول خود انجام میدهد. درعوض، چین ۴۰۰ میلیارد دلار طی ۵ سال آینده برای بهروزرسانی تاسیسات و زیرساختهای تولید انرژی ایران و سایر بخشهای اقتصاد هزینه میکند و برای حفاظت از سرمایهگذاری هایش ۵ هزار نیروی امنیتی چین را در ایران مستقر و از انتقال نفت ایران به چین از طریق خلیج فارس هم حفاظت میکند.
منافع این قرارداد برای تهران بسیار است: سرمایهگذاریهایی در ایران صورت میگیرد که بسیار به آنها نیاز دارد. این قرارداد بازار را برای نفت و گاز ایران حفظ میکند، وابستگی ایران به دلار آمریکا را میشکند، تهدیدی علیه حملههای نظامی احتمالی آمریکا یا اسرائیل به ایران است و وابستگی اقتصاد ایران را به قدرتهایی که بر محدود شدن برنامه اتمی آن تاکید دارند کاهش میدهد. به طور خلاصه، چین باعث میشود ایران غرب و مخصوصا آمریکا را تحقیر کند.
واردات انرژی با قیمت پایینتر همواره فریبنده بوده است، ولی در این مورد هزینه هم دارد. قرارداد خرید نفت ایران در نقض تحریمهای آمریکا مذاکرات تجاری چین و آمریکا را پیچیده میکند و احتمال رسیدن به یک قطعنامه در جنگ تجاری را کاهش میدهد. از طرف دیگر رهبران چین به این نتیجه رسیده اند که احتمال یک قرارداد سودمند با آمریکا کم است بنابراین بهتر است بهترین بهره را از این شرایط ببرند.
یک قرارداد بلند مدت خرید نفت و سرمایهگذاری در ایران منطقی به نظر میرسد. چین نفت ارزان به دست میآورد و میتواند طرح کمربند و جاده خود را پیش ببرد. چین با پرداخت پول این نفت با ارز داخلی خود قدمی بزرگ در جهت ایجاد یک بلوک پولی جدید بر اساس ارز خود بر میدارد. اگر آمریکا بخواهد به تفکیک اقتصادی و رقابت استراتژیک ادامه دهد، این اقدام ضروری است.
ولی تحولات هفته گذشته تاثیرات کوتاهمدت مهمی دارند. عربستان با انتخاب یک وزیر نفت جدید نشان میدهد که به دنبال قیمت بالاتر نفت است. ولی اعلام قرارداد چین و ایران به دو دلیل باعث کاهش قیمت جهانی نفت میشود:
۱_ ایران میتواند صادرات نفت خود را به چین تا دو میلیون بشکه در روز افزایش دهد یعنی تا همان مقداری که قبل از آغاز تحریمها صادر میکرد. تاثیر فروش این مقدار نفت با تخفیف ۲۰ درصد در بازار که ۲ درصد تولید جهان را تشکیل میدهد، میتواند کاهش قیمت نفت باشد.
۲_ قرارداد بین ایران و چین در نقض تحریمهای آمریکا، مذاکرات تجاری چین و آمریکا را پیچیدهتر میکند. این مذاکرات قبلاً به خاطر مسئله هواوی پیچیده شده بود. در نتیجه، احتمال رسیدن به قرارداد کاهش مییابد و دورنمای رشد اقتصادی پایین میآید و بر قیمت جهانی نفت تاثیر میگذارد.
این عوامل احتمالا بر تلاشهای عربستان در حمایت از قیمت نفت تاثیر میگذارد، چون کاهش بیشتر تولید عربستان فقط سهم آن را در بازار کاهش میدهد. در حالی که تاثیر بلندمدت تفکیک اقتصادی چین و آمریکا بر تورم قابل بحث است، بازار اعتقاد دارد افزایش جنگ تجاری کاهنده تورم است.