روز شنبه این هفته شاهد حملاتی گسترده علیه پالایشگاهها و میادین نفتی در عربستان بودیم. هنوز شواهد محکمی در مورد عوامل این حملات فراهم نشده است.
رویداد۲۴ اندرو باسویچ در نیویورک تایمز نوشت: در سال ۱۹۸۷ یک جنگنده عراقی در آبهای خلیج فارس به ناو محافظ یو اس اس استارک آمریکا حمله کرد. در این حمله ۳۷ ملوان آمریکایی کشته شدند. این اتفاق در طول جنگ هشت ساله بین ایران و عراق رخ داد. مقامات عراقی از آمریکا عذرخواهی کردند و هدف قرار گرفتن ناو استارک را غیر عمدی دانستند. اما این حادثه زمینهای برای افزایش تنش بین تهران و واشنگتن فراهم کرد. در ماههای بعد نیروهای دریایی ایران و آمریکا برای مدتی مختصر در آبهای خلیج فارس با یکدیگر درگیر شدند.
روز شنبه این هفته شاهد حملاتی گسترده علیه پالایشگاهها و میادین نفتی در عربستان بودیم. هنوز شواهد محکمی در مورد عوامل این حملات فراهم نشده است. اما مقامات آمریکایی بالافاصله انگشت اتهام را به سمت ایران نشانه گرفتند. بدین ترتیب احتمال بروز یک درگیری نظامی در خلیج فارس دوباره افزایش یافته است. رئیس جمهور آمریکا پیش از تصمیم گیری در مورد نحوه واکنش نشان دادن به حملات اخیر باید مروری بر حوادث سال ۱۹۸۷ داشته باشد.
رژیم صدام حسین در سال ۱۹۸۰ به ایران حمله کرد. اما آمریکا در طول این جنگ خونین هشت ساله صرفا نظاره نگر نبود. رونالد ریگان، رئیس جمهور سابق و مشاورانش به این نتیجه رسیدند که حمایت از رژیم صدام حسین در راستای منافع آمریکا خواهد بود. ایران در آن دوره زمانی دشمن محسوب میشد. در نتیجه، عراق به دوست آمریکا تبدیل شد.
نیروهای دریایی ایران و آمریکا در سال ۱۹۸۷ برای مدتی کوتاه با یکدیگر درگیر شدند. در نهایت این مبارزه نابرابر در آوریل سال ۱۹۸۸ به نابودی بخش بزرگی از نیروی دریایی ایران منجر شد.
اما این اتفاق دستاورد چندان مهمی برای آمریکا به دنبال نداشت. در واقع صدام حسین بیشترین نفع را از مداخله نظامی آمریکا برد. اما صدام حسین حمایتهای آمریکا را با اشغال کشور همسایه کویت پاسخ داد. بدین ترتیب آمریکاییها پی بردند که عراق دوست واقعی آنها نبوده است.
اما درگیری محدود آمریکا با ایران در خلیج فارس تجربه مهمی برای دولتهای بعدی فراهم کرد. بعد از آقای ریگان نیز تعدادی از روسای جمهور آمریکا به اشتباه تصور میکردند که مداخله مستقیم یا غیر مستقیم نیروی نظامی میتواند به افزایش ثبات در خلیج فارس کمک کند.
در واقعیت مداخلههای نظامی آمریکا نتیجه معکوسی برای منطقه به دنبال داشته اند. قدرت نظامی به تنهایی نمیتواند منافع آمریکا را تامین کند.
شبه نظامیهای حوثی در یمن از سال ۲۰۱۵ در حال جنگ با ائتلاف عربی تحت حمایت عربستان بوده اند. ایران نیز در این جنگ از حوثیها پشتیبانی میکند. متاسفانه حمایتهای نظامی آمریکا از عربستان نیز به وخامت اوضاع در این کشور جنگ زده منجر شده است.
دولت عربستان در طول دورههای ریاست جمهوری اوباما و ترامپ همچون رژیم صدام حسین در دهه ۱۹۸۰ به یکی از متحدان نزدیک آمریکا تبدیل شد. اما نیروهای نظامی تحت هدایت عربستان نیز همچون ارتش صدام حسین نتوانستند در میدان نبرد پیروز شوند. به همین خاطر جنگ داخلی یمن همچنان ادامه پیدا میکند.
جنگ داخلی یمن تاکنون جان ۷۰ هزار نفر از مردم این کشور را گرفته است و ۱۸ میلیون نفر نیز در معرض قحطی قرار دارند. اما نتیجه نهایی این جنگ اهمیت چندانی برای منافع آمریکا در منطقه ندارد. به عبارت دیگر، همچون دهه ۱۹۸۰ دشمنی با ایران آمریکا را به سمت یک سیاست خارجی غیر اخلاقی هدایت کرده است.
البته منظور این نیست که واشنگتن در جنگ یمن از طرف اشتباه حمایت میکند. در واقع ما باید به طور کامل در این جنگ بی طرف باشیم. ایران شاید دشمن آمریکا محسوب شود، اما عربستان صعودی دوست ما نیست. سرمایه گذاریهای میلیارد دلاری صعودیها در آمریکا و لابی گری محمد بن سلمان، ولیعهد کشور در واشنگتن نباید هدایت کننده سیاست خارجی ما باشد.
متاسفانه در بین بسیاری از حلقههای سیاسی آمریکا این باور سیاسی وجود دارد که واشنگتن باید طرف خاصی را در منازعات خاورمیانه بگیرد. این دیدگاه عواقب مخربی به دنبال داشته است. بدون شک رقابت بین عربستان و ایران خطر بزرگی برای ثبات و صلح در منطقه محسوب میشود، اما آمریکا مسئولیتی برای حمایت از تهران یا ریاض ندارد.
حمایت از رژیم صدام حسین در جنگ خونین هشت ساله با ایران در دهه ۱۹۸۰ از لحاظ استراتژیک کوته بینانه بود. این سیاست آمریکا مشکلات بیشتری در منطقه ایجاد کرد. حمایت ما از عربستان در جنگ داخلی یمن نیز غیرمسئولانه و مخرب است.