یک معلم در یادداشتی نوشت: یکم مهر رییس دولت در مراسم بازگشایی مدرسهها گفت که حقوق معلمان در دوره ریاست ایشان، ۹۲ تا ۹۸، بهطور میانگین ۴ برابر شده و به ۴ میلیون ۱۰۰ هزار تومان رسیده است.
رویداد۲۴ این گفته دلخوری تقریبا همه معلمان را به دو دلیل اصلی در پی داشت؛ نخست اینکه فرهنگیان طرح این ادعا را نادرست میدانند و البته بدون در نظر گرفتن تغییرِ شرایط اقتصادی از ۹۲ تا ۹۶ منصفانه ارزیابی نمیکنند. دوم اینکه این ادعا از زبان رییس دولت و در مدرسه و میان دانشآموزان طرح شده و بیگمان میتواند به جایگاه و شأن معلمان بیش از پیش خدشه وارد کند.
اما بررسی تحلیلیتر این ادعا:
۱- نگارنده به عنوان دبیر فیزیک با دو فرزند در زمان صدور حکمهای سال ۹۸- یعنی در فروردینماه درست ۲۷ سال سابقه داشته است. اگر میانگین سابقه را ۱۵ سال در نظر بگیریم، کارمند ۲۷ سال سابقه در واپسین سالهای خدمت قرار دارد و میزان دریافتیاش باید از بالاترین حقوقهای سازمانش باشد. حقوق ثبتشده امسال در حکم کارگزینی نگارنده، نزدیک ۳ میلیون و ۸۷۰ هزار تومان است.
حقوق بگیران میدانند که از حقوق ثبت شده در حکم، بخش قابل توجهی برای بیمه تکمیلی، صندوق بازنشستگی، بیمه خدمات درمانی، بیمه عمر، مالیات مستمر و... کسر میشود که سهم نگارنده از این بخش ۶۰۰ هزار تومان است. اگر این میزان را از حقوق درون حکم کم کنیم، باقیمانده تقریبا ۳ میلیون و ۲۵۰ هزار تومان میشود؛ گرچه به خاطر وجود صندوقهای گوناگون مانند صندوق ذخیره، صندوقهای وام منطقهای و دریافت وام، میزان دریافتی نگارنده با سابقه ۲۷ سال، ۲۴۷۳۸۳۲۰ ریال یعنی ۲ میلیون و ۴۷۰ هزار تومان است. خب! اگر مبنای حقوق را حکم کارگزینی بدانیم چگونه است که معلمی با سابقه ۲۷ سال که در سالهای پایانی کارش قرار دارد، باید نزدیک ۲۲۷ هزار تومان کمتر از میانگین اعلامشده به وسیله رییس دولت، دریافت کند؟
معلمی که دست کم به شکل عددی ۱۲ سال سابقه بیشتری از سابقه میانگین یعنی ۱۵ سال دارد! آیا درست است که رییس دولت بدون توجه به درست بودن عدد و رقمها و بیتوجه به تحلیلهای آماری و ... چیزهایی بگوید که ممکن است پیامدهای نادرست، منفی و گسترده در پی داشته باشد؟
۲-، اما ریشه این خطا در کجاست؟ چنین تحلیلهای آماری از آنجا ناشی میشود که کاربهدستان در یک محاسبه سادهانگارانه کل پرداختهای حقوقی را به کل حقوق بگیران تقسیم میکنند و عدد میانگین را به دور از واقعیت و بیتوجه به شرایط حرفهای، اقتصادی و اجتماعی اعلام میکنند. برای نمونه نزدیک به ۱۱۰ هزار مدرسه در کشور وجود دارد. همه مدرسهها مدیر و البته بیشتر آنها یک تا چند معاون میخواهند.
مهمترین مزیت مدیریت و معاونت افزایش بجا و البته ناچیز حقِ مدیریت است. بیگمان یکی از علتهای بالا بودن میانگین دریافتی کارکنان آموزش و پرورش حقِ مدیریت و معاونت در آن است. اما داستان در اینجا پایان نمییابد! در ایران نزدیک ۷۰۰ منطقه آموزشی وجود دارد. این ۷۰۰ منطقه مدیر دارد و چندین و چندتا معاون با حقوقهایی چندین برابر یک معلم عادی؛ اگر حقوقهای نجومی دستاندرکاران ارشد این ساختار را هم به آن بیفزایید بیگمان میانگینش به ۴ میلیون و ۱۰۰ نزدیک و نزدیکتر میشود و ...