صحبت از انفلاسیون [تورم]پیش آمد. شاهنشاه فرمودند: «مگر من ویلسون هستم که نتوانم از عهده انفلاسیون برآیم؟» نخستوزیر هم حضور داشت. اتفاقا مطلب همینطور است. شاهنشاه ابدا ویلسون نیستند. مرد قویالاراده و شدیدالتاثیر و با عکسالعمل شدید [ی هستند]. ولی اگر اطلاعات و دادهها را به این مرد بزرگ اشتباه بدهند، چه باید کرد؟
رویداد۲۴ بخشهای گزیدهای از خاطرات علم در ادامه آمده است:
صبح... شرفیاب شدم... از شرکت چینیفروشی اسپود انگلستان که برای جشنهای ۲۵۰۰ ساله بشقاب مخصوص ساخته بود، خواستم یک سرویس صدوپنجاه نفره بخرم. نمونه را به شرف عرض رساندم. خوب بود، تصویب فرمودند. بعد فرمودند: «علیاحضرت شهبانو هم ببینند.» در این ضمن فرمودند: «این درویش خانم، میدانی بهترین سرویس غذاخوری مرا برده است؟» به جا نیاوردم. فرمودند: «فریده خانم، مادر شهبانو، بهترین سرویس غذاخوری که داشته ام به خانه خودش برده است.» عرض کردم: «به اجازه چه کسی؟» فرمودند: «نمیدانم.» (خیلی با عصبانیت). عرض کردم: «عصبانیت ندارد، از نو سفارش میدهیم.» فرمودند: «آن شرکت در دانمارک به کلی برچیده شده [است].» بعد فرمودند: «من حرفی ندارم کسی صاف و صریح زیادتطلبی بکند و از انسان همه چیز بخواهد، ولی ادعای درویشی و این حرکات با هم جور درنمیآید.» فرمودند: «خواهرم اشرف هم متاسفانه همینطور است.» من دیدم دیگر ارزشی ندارد بیشتر در این زمینه حرف بزنم و شاهنشاه را عصبانی بکنم. کاغذهای خوب و مفصلی هم رسیده بود. با دقت خواندند. آرام شدند...
سر شام رفتم. صحبت از انفلاسیون [تورم]پیش آمد. شاهنشاه فرمودند: «مگر من ویلسون هستم که نتوانم از عهده انفلاسیون برآیم؟» نخستوزیر [هویدا]هم حضور داشت. اتفاقا مطلب همینطور است. شاهنشاه ابدا ویلسون نیستند. مرد قویالاراده و شدیدالتاثیر و با عکسالعمل شدید [ی هستند]. ولی اگر اطلاعات و دادهها را به این مرد بزرگ اشتباه بدهند، چه باید کرد؟ چون مجلس مناسب نبود، عده زیادی غیر از نخستوزیر هم بودند، عرضی نکردم...