رای الیوم:
به نظر میرسد با تحولات اخیر خاورمیانه، ترامپ شکستهای مکرری داشته است و میتوان تلاشهای او برای تشکیل ناتوی عربی، با حضور دولتهای بزرگ منطقه ای، تحت نظارت آمریکا را نیز در بین این شکستها جای داد.
رویداد۲۴ رای الیوم نوشت: به نظر میرسد تحولات اخیر خاورمیانه، بویژه در مورد ایران، دست ترامپ را از تمام گزینه و سناریوهایی که در اختیار داشت، خالی کرده است؛ چرا که در سطح درگیری با ایران، شکستهای مکرری داشته است و میتوان تلاشهای او برای تشکیل ناتوی عربی، با حضور دولتهای بزرگ منطقه ای، تحت نظارت آمریکا را نیز در بین این شکستها جای داد. اما همزمان، در سایه پیچیدگیهای منطقهای و بین المللی که جریان دارد، طرح ناتوی عربی پخته نشد و تنها بعنوان برگه آخر آمریکا، باقی مانده است که در زمان سیاسی مناسب با طبیعت شکستهای آمریکا، برای حفظ آبروی آن، مطرح میشود. تنها نکته جدید آن است که پس از تحولاتی که در معادله درگیری ایران و آمریکا ایجاد شد و به دنبال دستاوردهایی که انصارالله یمن داشتند، طرح مذکور، بار دیگر ظهور یافته است.
در ادامه این مطلب آمده است: در همین رابطه، المانیتور از اقدام وزارت دفاع و وزارت خارجه آمریکا برای جمع برخی دولتهای خلیج فارس از جمله عربستان، امارات و قطر، خبر داده است که به نظر میرسد هدف از آن، بررسی چگونگی پاسخ به حملات ۱۴ سپتامبر، به آرامکو و دعوت از این کشورها برای یک همکاری کامل در زمینههای اقتصادی، امنیتی، انرژی و مسائل سیاسی، باشد.
بدیهی است که پس از اثبات پوچ بودن ادعاهای آمریکا برای حمایت از امنیت خلیج فارس، حال، واشنگتن تلاش میکند به دولتهای خلیج فارس اطمینان دهد.
شکی نیست که پیروزیهای انصارالله و پایداری ایران در برابر طوفانهای سیاسی و اقتصادی آمریکا، به اضافه پراکندگی خلیج کشورهای فارس در قبال گرایشهای ایران، درگیری پنهان بین عربستان و امارات، همگی شاخصهایی است که از خلأ سیاسی و نظامی ناتوی عربی، حکایت دارد؛ بویژه آنکه ترامپ خود درگیر رسواییهای زیادی است که احتمال برکناری او توسط دموکراتها وجود دارد؛ در این شرایط، رئیس جمهور آمریکا جایی برای داشتن دغدغه دولتهای خلیج فارس ندارد و بیش از هر چیز، نگران آینده سیاسی خود در صحنه آمریکا و جهان است. بر همین اساس، میتوان گفت طرح ناتوی عربی پیش از آنکه متولد شود، در لبه پرتگاه قرار دارد.
افزون بر این، روابط متشنج عربستان با امارات و قطر، منعکس کننده اختلافات سیاسی و نظامی است و همین مساله به نوبه خود میتواند نشان دهنده اختلافات در سطح ماهیت ناتوی عربی باشد. علاوه بر اینکه مصر و اردن درباره پیوستن به ناتوی عربی، شک و تردید دارند و مواضع سیاسی آنها، با مواضع سیاسی عربستان و امارات در قبال اغلب موضوعات منطقه ای، مطابقت نمیکند.
نکته مهم در این چارچوب، آن است که اغلب دولتهای عربی که در ناتو مشارکت خواهند داشت، روابط سیاسی و اقتصادی با ایران دارند و نمیتوانند درگیر جنگی با این کشور شوند که سرانجام آن مشخص نیست. به این ترتیب، تنها عربستان سعودی در میدان میماند.
در نتیجه، شکی نیست که واشنگتن تلاش میکند منطقه را براساس طایفهای و مذهبی، تقسیم کند، اما مساله مهمتر آن است که عربستان از طرحهای آمریکا در منطقه حمایت میکند، همانطور که در مورد سوریه و عراق دیدیم.
سعودیها باید پیش از فکر برای ایجاد ناتوی عربی که باعث افزایش بحرانهای منطقه میشود، به سمت صلح با ایران، سوریه و یمن حرکت کنند؛ چرا که این کشورها دست خود را به سمت عربستان دراز کرده اند تا بتواند نقش خود در خاورمیانه را بازیابد. با توجه به آنچه گذشت، به نظر میرسد ناتوی عربی یا بهتر بگوییم، ناتوی سعودی علیه ایران، در سایه پیچیدگیهای خلیج فارس و تحت تاثیر شکستها، هرگز به منصه ظهور نخواهد رسید.