رویداد۲۴- حسام الدین آشنا عصر امروز در همایش ملی روشهای تحلیل اطلاعات با اشاره به چالشهای موجود در چرخه تحلیل اطلاعات اظهار کرد: یکی از این چالشها تولید خبر است.
وی با ارائه مثال بی بی سی فارسی درباره پخش مستندی از امام خمینی (ره) افزود: این کار بی بی سی از الطاف خفیه الهی است. آنها اول ادعا کردند که سندی را کشف کردهاند در حالی که ارزش اطلاعاتی آن صفر بود و پس از آن بار اطلاعات سنگین ایجاد کردند که در واقع از اطلاعات سوء استفاده کردهاند. بعدا مشخص شد مرحوم کمرهای به سفارت آمریکا رفته و گفته فلانی پیغامی داده است.
آشنا در ادامه با ارائه مثال دیگر در زمینه تولید خبر گفت: سایتی مطلبی انتشار کرده که یکی از سران اصلاحات به آشنا پیام محرمانه داده که علیه فلان سردار بزرگ مطلبی بنویس اما نباید مشخص شود که ما گفتیم مطلبی بنویس. حال تائید کردن این مطلب هم مصیبت است. سوال این است که اگر مسأله محرمانه بوده آن سایت خبری چگونه به آن دست یافته و اگر هم درک کرده که آن مطلب محرمانه است چگونه منتشر کردهاند و اگر خبر را پایه ساخته باید به او «ای ول» بگوییم.
متن کامل سخنان حسامالدین آشنا در همایش ملی روشهای تحلیل اطلاعات را در زیر میخوانید:
تحلیل اطلاعات
• تحلیل اطلاعات در معنای سنتیاش تلاش برای فهم درستتر از واقعیتهای برآمده از داده است.
• در چارچوب سنتی، تحلیل اطلاعات درستتر نیازمند فهم درستتر واقعیت است. به همین دلیل تحلیلی درستتر است که برآمده از فهم و ادراک درستیتری از واقعیت باشد. در این معنا تحلیل اطلاعات، جز از طریق دستیابی به حقیقت ممکن نیست. لذا تلاش تحلیلگران آن بوده که از سوگیریها و تعصبها پرهیز و از محدودیتهای حسی و معرفتی عبور کنند.
• تحلیلگر اطلاعات در این معنا، باید با اتکاء به دانش آشکار و واقعیتها از یک سو و دانش ضمنی و حکمت خود از سوی دیگر با پرده برداری از واقعیت مکشوف، به حقیقتی محجوب دست یابد. به همین دلیل تحلیل مرحلهای از کشف است؛ کشف حقیقت از میان انبوه اطلاعاتِ گاه گمراهکننده.
• این فهم از تحلیل مبتنی بر پیشفرضهایی بوده و پیامدهایی جدی نیز به همراه دارد. مهمترین پیشفرضها و پیامدها عبارتند از:
حقیقتی پنهان از چشمان ظاهربین وجود دارد.
تحلیل یعنی یافتن حقیقتی که پشت ظواهر پنهان شده است.
از تحلیل مناسب میتوان توصیههای مناسب را به دست آورد.
شناخت درست حقیقت منجر به تولید توصیههای مناسبتر میشود. توصیههایی که در عالم واقعیت منجر به نتایج مطلوبتر میشود.
بازاندیشی در تحلیل اطلاعات
• تحلیل اطلاعات در معنای امروزین به مثابه دانشی کاربردی حداقل 6 روند تحولی را پشت سر گزارده است:
روند1- گذار از دورة کمبود اطلاعات به دورة وفور اطلاعات: یکی از مهمترین مشکلات تحلیل گران اطلاعات در گذشته فقر اطلاعات مورد نیاز بود. اما امروزه مشکل دقیقا وارونه شده است. مشکل تحلیل اطلاعات، وفور اطلاعات است، اطلاعاتی که نیاز به پالایش دارد. تحلیلگر در این وضعیت باید به دنبال روشهایی برای حذف اطلاعات باشد و نه روشهایی برای دریافت اطلاعات. اهمیت یافتن روشهای حذف اطلاعات یکی از پیامدهای جدی این روند است. امروزه حذف اطلاعات تنها متمرکز بر اطلاعات نادرست نیست. آنچه در تحلیلهای اطلاعات از دایرة تحلیل حذف میشود؛ اطلاعات نادرست یا غیرحقیقی نیست، بلکه اطلاعات زائد است. اطلاعاتی که ممکن است صحیح اما دارای ارزش اطلاعاتی کمی باشد.
روند2- اهمیت بالای اطلاعات آشکار مبتنی بر رشد فناوری اطلاعات: حاصل رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، تنها افزایش ظرفیت پردازش و تحلیل اطلاعات نبود؛ بلکه اصلیترین تغییر را باید در این گزاره جستجو کرد که «اهمیت اطلاعات آشکار در مقابل اطلاعات پنهان، افزایش یافته است.» زمانی توانمندی سازمانهای اطلاعاتی در دستیابی آنها به اطلاعات پنهان بود. سازمانی قویتر محسوب میشد که کانالهای مناسبتری برای کسب اطلاعات پنهان داشت. اما امروزه اطلاعات آشکار اساس تحلیلها را شکل میدهند. امکان تبدیل دادههای آشکار به تحلیل های راهبردی به دلیل توان پردازش افزایش یافته است. به همین دلیل نیز اطلاعات آشکار اهمیت و ارزش بالایی یافتهاند. به نظر میرسد در دنیای امروز یک سازمان با تحلیل قویتر از سازمانی با اطلاعات قویتر، به طور حتم پیشی خواهد گرفت. این اتکاء به فناوری (به مثابة ابزار تحلیل) و انسان (به مثابة تحلیلگر) اهمیت بالایی دارد.
روند3- اهمیت یافتن دادههای بزرگ (Big Data) دادهکاوی (Data-Mining) و شبکه اجتماعی (Social Network): یکی از پیامدهای رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، اهمیت بالایی است که از طریق تولید حجم بالای اطلاعات در هر روز اتفاق میافتد. در هر لحظه دادههای عظیمی در حوزههای مختلف تولید میشود؛ از دادههای مربوط به تلفنهای همراه گرفته تا دادههای مربوط به تراکنشهای بانکی. اگر قدرت پردازش و الگوریتمهای مناسب در این خصوص وجود داشته باشد؛ تمامی این دادهها، منابع عظیمِ اطلاعات هستند. به همین دلیل است که دادهکاوی در دومین مرحله مهم میشود. دادههای بزرگ تنها با اتکاء به دادهکاوی تبدیل به اطلاعات میشود. اطلاعاتی که الزاما در انحصار هیچ کس نیست. در سومین مرحله شبکههای اجتماعی اهمیت مییابند. شبکههای اجتماعی هم تولیدکنندة دادههای حجیم هستند و هم ورودی مناسبی برای دادهکاوی. شبکههای اجتماعی از این حیث، منبع مناسبی برای شناخت مناسب از وضعیت کشور و روندهای اجتماعی هستند. شبکههای اجتماعی تهدید، نیست؛ بلکه فرصتِ آمیخته به تهدید است. اینکه حاکمیت بتواند از ظرفیتهای این شبکههای از فرصتهای نهفتهاش بهره ببرد؛ یا تهدیدها دامنش را بگیرد؛ ناشی از توانمندی یا ضعف حاکمیت است، نه ماهیت شبکههای اجتماعی. در دنیای فناوری اطلاعات و شبکههای اجتماعی، بهرهمندی از فرصتها یا سوختن در تهدیدها؛ ناشی از هنرمندی یا بی هنری سازمانهای اطلاعاتی است.
روند4- عدم امکان حذف نشانگرها : هر سامانهای دارای تعدادی نشانگر است که وضعیت آن سامانه را نشان میدهند. درست مانند خودرویی که دارای نشانگرهایی هست که میزان بنزین یا دمای آب رادیاتور را نشان میدهد. این نشانگرها به مدیران سامانهها نشان میدهند که سامانه چه مشکلاتی دارد؛ یک خودرو چه زمانی نیاز به بنزین دارد؛ یا یک جامعه چه زمانی نیاز به نشاط یا هر تغییر دیگری دارد. اهمیت نشانگرها در دنیای امروزه اهمیت بالایی یافتهاند. برای مدیریت جامعه و امنیت جامعه باید نشانگرهایی داشته باشیم که بتوانیم از طریق آنها نیازهای آینده و وضعیت فعلیمان را شناسایی کنیم. هیچ مدیر دارای تدبیری به دلیل آن که پیام نشانگر را دوست ندارد؛ نشانگر را تخریب نمیکند. یکی از اصلیترین بیتدبیریهایی که در سالهای اخیر رواج یافته است؛ تخریب همین نشانگرها و دستکاری آنهاست. مثلا در اقتصاد سود سپردههای بانکی نشانگر وضعیت سلامت اقتصادی است. حالا اگر این وضعیت درست نیست یا ما دوست نداریم، نمیتوانیم به صورت دستوری این نشانگر را تخریب کنیم. اینها نشانگر یک مشکل در جامعه است. ظاهرگرایی افراطی در جامعة ما منجر به تخریب تمامی نشانگرها شده است. مثلا اگر مردم به رسانههای رسمی اعتماد ندارند؛ نمیتوانیم رسانههای جایگزین را از دور خارج کنیم. اینها نشانگرهای وضعیت جامعه هستند. باید با اتکاء به همین نشانگرها خودمان را اندازهگیری کنیم. پیمایشهای بزرگ و سنجشهای ملی در خصوص باورها و نگرشها یا سنجش سرمایه اجتماعی یا شاخصهای متعدد دیگر مانند همین مساله است. با حدف نشانگرها، عقلانیت و تدبیر را حذف کردهایم. مساله باقی مانده است و ما از ترس آن را از جلوی چشمان خود کنار گذاشتهایم. این پیمایشها هم ضروری است و هم انتشار آن منجر به افزایش آگاهی و حساسیت میشود. اگر از نتایج آنها امروز میترسیم؛ باید مطمئن باشیم با مخفی کردن و محرمانه کردن آنها؛ فردا با مشکل بزرگتری روبهرو خواهیم شد. تحلیل اطلاعات متکی به همین انواع نشانگرها است.
روند5- بهرسمیتشناسی حاشیهها: همواره وقتی سخن از حاشیهها میشود؛ دیدگاه قدیمی تلاش دارد تا آنها را نادیده بگیرد و با نادیدهگرفتن آنها تلاش میکند تا قدرت متن را افزایش دهد. تا زمانی که در مورد انتقال ایدز از طریق روابط جنسی، در مورد همجنسگرایی، در مورد تنفروشان، در مورد حاشیهنشینهای بیسواد و بدون شناسنامه، در مورد افغانستانیهایی که به صورت غیرقانونی میهمان ایران هستند، در مورد مسلمانانی که به حجاب باور ندارند، به عنوان موضوعات حاشیه به رسمیت شناخته نشوند؛ نمیتوان در مورد آنها تدبیر داشت و نمیتوان آنها را تحلیل کرد یا به تدبیرها و توصیههای مناسبی در آن خصوص دست یافت. نخستین گام در هر تحلیلی، به رسمیت شناختن آن پدیده است. باید خیلی از مواردی که انکار میشوند؛ پیش از هر تدبیری، به رسمیت شناخته شوند. به رسمیت شناختن به معنای تایید آن پدیده یا حتی مقابله با آن نیست؛ بلکه به معنای آن است که بپذیریم که این پدیده وجود دارد و باید به آن اندیشید. چگونه میتوان پدیدهای را منکر شد و در همان حال انتظار داشت که از پدیده تحلیل درستی به دست بیاید.
روند6- صیانت از حریم خصوصی: همزمان با رشد فناوری اطلاعات و ارتباطات، و همراه با افزایش شفافیت، اهمیت و حساسیت مسالة حریم خصوصی نیز افزایش یافته است. افزایش اهمیت حریم خصوصی و به صورت همزمان، استفاده از اطلاعات آشکار و عمومی، یک لبة حساس برای دستگاههای اطلاعاتی شده است. توانمندی اصلی این نهادها در دنیای امروز آن است که چگونه بدون نقض حریم خصوصی بتوان از دادههای حجیم و رفتار شهروندان به منظور تولید اطلاعات بهره برد. این مسأله متناقضنما امروزه بر پایة روشهای پیچیدهای قابل پیادهسازی شده است. اینکه ما از رفتار کلی شهروندان در خصوص یک خبر و رفتارشان در شبکههای اجتماعی بتوانیم نشانگرهایی برای سنجش وضعیت جامعه تولید کنیم، هم نیازمند به رسمیت شناختن شبکه اجتماعی، هم بهرهگیری از دادهکاوی و دادههای بزرگ، هم توجه به نشانگرها و هم به صورت همزمان حفظ حقوق شهروندی و حریم شخصی شهروندان است.
مفهوم نوین تحلیل اطلاعات
• تحلیل اطلاعات در معنای امروزیاش، الزاما به معنای فهم حقیقت نیست؛ چرا که هر تحلیلی بخشی از حقیقت را بر ما مکشوف میسازد.
• تحلیل اطلاعات اگر تفسیر و فهمی از حقیقت باشد و اگر بپذیریم که انسان، به دلیل تمامی محدودیتهایش و انسان بودنش، نمیتواند تمامی حقیقت را درک کند؛ پس هر تحلیلی، مبتنی بر پیشفرضها، اطلاعات و تحلیلگری است که میتواند، مناقشه برانگیز باشد.
• از سوی دیگر با افزایش اهمیت دادههای آشکار، این تنها تحلیلگران حرفهای نیستند که میتوانند تحلیل مناسب را تولید کنند. بلکه هر شهروندی بر اساس ادراکش از واقعیت میتواند ارائهگر تحلیلی باشد که ممکن است بخشی از حقیقت را در خود داشته باشد.
• هر چه اهمیت اطلاعات آشکار افزایش مییابد و هر چه حاشیههای غیررسمی امکان تاثیر بیشتری بر متن مییابند؛ باید این تغییر را بپذیریم که تحلیل اطلاعات مبتنی بر یک هوشمندی توزیعیافته است.
• هر انسان، جزئی است از کل، و به همان نسبت ادراککنندة جزئی از کل حقیقت است. به همین دلیل است که تحلیل اطلاعات باید توزیعیافته دیده شود. باید از تحلیلهای مختلفی که بر اساس سوگیریها، اطلاعات، روشهای پردازش مختلف پدید آمدهاند استقبال شود.
• تحلیل اطلاعات هم در حال چندصدایی شدن است. دیگر به سختی میتوان در خصوص پدیدههای پیچیدة امروزی، تحلیل کاملی یافت که پاسخگوی همة جنبههای آن پدیده باشد.
• آنچه اهمیت بالایی دارد، یافتن راهحلها، توصیهها و سیاستهایی است که برپایة تحلیلهای مختلف، تاسفبرانگیز نباشد.
• توصیهها و اقداماتی که گاه تاسفبرانگیز بودهاند، ناشی از تحلیلهای اشتباه بودهاند. اینکه کدام تحلیل درست و کدام نادرست است؛ به سادگی قابل تشخیص نیست و هر چه پدیدهها آشوبناکتر و پیچیدهتر میشوند؛ این تشخیص سختتر میشود.
• به همین دلیل باید به جای انتخاب بهترین تحلیل، اقدامی را انتخاب کرد که بر اساس تحلیلهای مختلف هم کارآمد باشند.
آسیب شناسی چرخه اطلاعات در ایران
اگر به «زنجیره اطلاعات» بپردازیم در مییابیم که کشور به لحاظ تولید، تحلیل، بیان و کاربست اطلاعات با مشکل مواجه است و نمیتوان بدون توجه به کل زنجیره، فقط مسأله تحلیل اطلاعات را مد نظر قرار داد. تحلیل اطلاعات در میانه زنجیره قرار گرفته و باید پرسید «تحلیل اطلاعاتی از کدام فرایندِ تولید و پردازش به دست آمده، و قرار است چگونه بیان شده و استفاده گردد.»
• چالشهای تولید اطلاعات
- عدم توازن: اطلاعات در برخی عرصهها به اندازه کافی تولید نمیشود و در برخی عرصهها اطلاعات فراوانی وجود دارند که باید صافیهایی برای حذف اطلاعات زائد و آلوده وجود داشته باشد.
- تعارض: تولید اطلاعات متعارض از واقعیتهای یکسانی نظیر بیکاری، تورم، نرخ جانشینی جمعیت و سایر اطلاعات ضروری برای حکمرانی مدرن، بخشی دیگر از مشکل است.
- تهدید انگاری: تهدید پنداشته شدن تولید اطلاعات یکی دیگر از ابعاد مشکل تولید اطلاعات است. تولید دادههای نظرسنجی، نگرشسنجی یا دادههای غیرثبتی ناظر بر تحولات اجتماعی و سیاسی، گاه تهدید پنداشته میشوند.
- هدررفت: فقدان نهادهای مسئول برای تولید برخی دادهها، یا ذخیرهسازی نشدن مناسب دادههای بسیار و در نتیجه انباشته نشدن دادههای مهم و عدم امکان استفاده از آنها به صورت مؤثر، نظیر فقدان مراکزی برای آرشیو دادههای اجتماعی-فرهنگی پژوهشهای اجتماعی ملی و مهم، یکی دیگر از مشکلات اطلاعات در ایران است.
- پنهان سازی: پنهانسازی اطلاعات و گاه محرمانهسازی آنها، دستیابی به اطلاعات و اعتباریابی آنها را دشوار ساخته است. ضمن اینکه دستگاههای مولد اطلاعات الزامات قانونی برای انتشار بخش مهمی از اطلاعاتی که تولید میکنند را ندارند.
- پنهان کاری: عدم الزام به انتشار اطلاعات تولیدشده، زمینهای برای پنهانکاری و مسئولیتگریزی ایجاد کرده است. دستگاهها به کمک پنهانسازی اطلاعات، امکان رصد کردن تحول شاخصهای مهم تغییر یا کارآمدی را از بین میبرند و به مناقشههای بیحاصل که نتیجه فقدان دادههای یکسان و شفاف است دامن میزنند.
- سوء استفاده: یکی از موانع تولید اطلاعات مؤثر، کاستی جدی در نظام حقوقی دسترسی به اطلاعات و استفاده از آن است. اقتصاد اطلاعات نیز در همین زمینه قابل طرح است. نظام حقوقی اطلاعات قادر نیست منافع مترتب بر تولید اطلاعات را برای تولیدکنندگان حفظ کند و به همین ترتیب قادر نیست عواقب تنبیهی ناشی از سوءاستفاده از اطلاعات را نیز متوجه سوء استفادهکنندگان از اطلاعات کند. ابهام حقوقی درباره تمایز اطلاعات قابل انتشار و غیرقابل انتشار نیز به محافظهکاری درباره انتشار اطلاعات افزوده است.
- گمراه سازی: یکی از تکنیکهای دیگر نیز آن است که دادههای تولیدشده در داخل کشور، به سازمانهای بینالمللی داده میشود و سپس از زبان آنها بازگو میگردد و به عنوان شاخصهای تأییدکننده توسط دولتها بهکار گرفته میشوند. برای مثال اغلب دادههای اقتصادی، محیط زیستی، علمی و فرهنگی توسط دستگاههای دولتی – اغلب در فرایندهایی پرمسأله – تولید شده و مورد استفاده نهادهای بینالمللی قرار میگیرد. همین دادهها پس از آنکه توسط نهادهای بینالمللی اعلام شدند، برای تأیید یا نفی برخی مسائل داخلی به کار گرفته میشوند بدون آنکه مسیر تولید آنها مورد اشاره قرار گیرد.
- مناقشه برانگیزی: نقصانهای وارد بر فرایند تولید اطلاعات باعث میشوند که اطلاعاتی مناقشه بردار، اغلب ناکافی و نیازمند احتیاط در تحلیل، به دست پردازش کنندگان اطلاعات برسد. تحلیل اطلاعات در چنین فضایی، بسیار ریسکآمیز است. تحلیل اطلاعات در این فضا، به مانند کار کردن با نظام بانکیای میماند که معلوم نیست منابع آن از فرایندی شفاف و قانونی به دست آمده یا دچار عارضه پولشویی و فساد بانکی است. کار کردن با اطلاعات حاصل از چنین سیستمی خطرناک و مستلزم احتیاط بسیار زیاد است.
تحلیل اطلاعات
- سوگیری: تحلیل اطلاعات غالباً با نظریهپردازی مبتنی بر گرایشهای فردی در هم آمیخته میشود. این وضعیت را بیش از هر چیز میتوان در بولتنهایی که در دستگاههای امنیتی و اطلاعاتی تهیه میشود مشاهده کرد. این گونه بولتنها غالباً خود را ملزم به ارائه شواهد نمیبینند و فرهنگی را در مخاطبان خود ایجاد کردهاند که کفایت دادهها یا اعتبار اطلاعاتی را که بولتنها به آنها استناد میکنند مطالبه نمینمایند. مندرجات این گونه بولتنها مملو از اشاره به اطلاعاتی است که اعتبار و فرایند تولید آنها مشخص نیست. این گونه تحلیل اطلاعات که عمیقاً فضای تحلیل اطلاعاتی کشور را تحت تأثیر قرار میدهد بیش از هر چیز با گرایشهای سیاسی و سوگیریهای سازمانی بولتننویسان در هم آمیخته است.
- تعمیم نابجا: تحلیل اطلاعات در کشور با دو مقوله بسیار مهم و مخاطره آمیز در هم آمیخته است: 1. استنباطهای کلان از دادههای خرد، و 2. بیتوجهی به دادههای کلان. بسیاری از تعمیمهای کلان، برآمده از دادههای خردی هستند که بدون مشخص بودن میزان تعمیمپذیری آنها، برای تحلیل به کار گرفته میشوند و متأسفانه شمار زیادی از این گونه تحلیلها در سنت نادرست بولتننویسی، به تصمیمگیران منتقل میشود. از سویی دیگر، مقوله دادههای کلان (Big data) و روند پژوهیها مورد بیتوجهی قرار میگیرند. گرایش منفی سیاستگذاران و تصمیمگیران نسبت به برخی منابع دادههای کلان – از جمله شبکههای اجتماعی – مانعی پیش روی استفاده از این گونه دادهها شده است.
- عدم کیفیت و کفایت: پدیده بولتننویسی و ذهنیتسازی کردن برای مقامات بر مبنای بولتنها، مقوله کیفیت و کفایت دادهها برای تصمیمگیری را به کلی به محاق میبرد.
- گزینش گری: فقدان بستر مناسب برای تولید اطلاعات، مواد اطلاعاتی کافی برای تحلیل در اختیار تحلیلگران قرار نمیدهد. ناگزیر، اطلاعات یا از اساس به صورت گزینشی در اختیار تحلیلگر قرار میگیرد یا تحلیلگران خود به شیوه گزینشی از اطلاعات استفاده میکنند و اطمینان دارند که سازوکارهای کافی برای برملا شدن این گونه استفاده کردن از اطلاعات به ندرت وجود دارند.
بیان اطلاعات
- آزادی و امنیت پس از بیان: پیشتر گفته شد که قوانین کافی برای الزام به انتشار اطلاعات وجود ندارند. اما ابهامهای حقوقی و قانونی، بیان اطلاعات را نیز با خطراتی مواجه ساخته است. کارکنان دولت، تولیدکنندگان اطلاعات یا سایر کسانی که میتوانند اطلاعات را بیان کنند، نمیدانند چه عواقبی متوجه ایشان میشود. بوروکراسی به طرق مختلف عقوبتهایی را متوجه کسانی میکند که اطلاعات را در اختیار عموم قرار دهند یا به شیوههایی که مدیران نمیپسندند از اطلاعات استفاده کنند.
- بیان سفارشی و گزینشی: استفاده از اطلاعات در صورتی که منجر به نتایجی شود که مدیران بالادستی خوش ندارند، میتواند عاقبت ناخوشایندی برای تحلیلگر یا بیانکننده داشته باشد. استفاده از دادههای تولیدشده با اعتبارات عمومی برای تولید متون علمی یا گزارشهای راهبردی نیز میتواند با تنبیهات و نهیهای مختلف مواجه شود. همین امر، آمادگی برای استفاده فعالانه از اطلاعات را با مشکل مواجه ساخته است.
- محرمانه سازی: بخشی از واقعیتهای مربوط به بیان اطلاعات را میتوان در ابهامهای جدی درباره انتشار نتایج نظرسنجیها مشاهده کرد. سازمانهای نظرسنجی به واقع با ابهامهای مختل کننده عملیات سازمانی آنها مواجه هستند و اصلاً معلوم نیست سازمان نظرسنجیای که نتواند جامعه را از نتایج فعالیتهای خود مطلع کند، چه کارکرد مهمی میتواند داشته باشد.
مصرف اطلاعات
- مصرف اطلاعات در ایران در انتهای زنجیرهای معیوب قرار گرفته است اما شیوه مصرف اطلاعات هم به نوبه خود مشکلاتی دارد:
ناتوانی تصمیم گیران و سیاست گذاران از درک حرفهای تحلیل های اطلاعاتی: بیاعتماد شدن مصرفکنندگان به اطلاعاتی که تولید میشود و تحلیلهایی که بر مبنای اطلاعات مخدوش صورت میگیرد. وفور اطلاعات و فقدان سازوکارهایی برای اعتباریابی، این معضل را بیشتر کرده است. در نتیجه تصمیمگیران و مقامات به دادهها و اطلاعاتی اعتماد میکنند که از اشخاص و سازمانهای مورد اعتماد شخصی خود دریافت میکنند. این خصیصه ناگزیر به گزینشی شدن استفاده از اطلاعات منجر میشود.
نقصان نظام آکادمیک در تربیت دانشجویان برای کار کردن با اطلاعات، مصرف اطلاعات را با مشکلات زیادی مواجه ساخته است. تکیه بر محفوظات و مواجه نشدن دانشجویان با واقعیاتی که در اطلاعات تجلی میکنند، ضعفی ساختاری در دانشجویان برای کار کردن با اطلاعات و استفاده کردن از آنها برای ارائه تحلیلهای مناسب ایجاد کرده است.
جمعبندی
- مسأله تحلیل اطلاعات در ایران، بیش از آنکه ناشی از ضعفهای روششناختی– نظیر نقصان در روشهای آماری یا فقدان نرمافزارهای کار با دادههای کلان – باشد، برآمده از بستر نهادی، حقوقی، و ابهامهای موجود در استفاده از اطلاعات است.
- تحلیل اطلاعات، و استفاده مؤثر از این اطلاعات، بیش از آنکه محصول پیشرفتهای روششناختی باشد، محصول ساختار سازمانی و بستر اجتماعی و سیاسی تولید و استفاده از اطلاعات است.
- برای مثال، فقدان اندیشکدهها و قوانین حامی مشارکت فعال اندیشکدهها در کسب، تحلیل و انتشار اطلاعات، یکی از فعالترین و مؤثرترین ابزارهای سازمانی تحلیل اطلاعات در دنیای مدرن را تضعیف کرده یا از میان برده است. اندیشکدههایی نظیر بروکینگز، سیاسآیاس، رند و سایر اندیشکدههای بین المللی از جمله مهمترین و بهترین استفاده کنندگان، تحلیلگران و انتشاردهندگان اطلاعات در جهان هستند. طبیعی است که در شرایط فقدان اندیشکدهها، تحلیل و استفاده از اطلاعات بازاری غیررقابتی میشود که به صورت انحصاری در اختیار سازمانهای دولتی قرار میگیرد.
- اندیشکدهها ابزاری برای «ارتقای نهادی» تحلیل اطلاعات هستند. واقعیت این است که ارتقای توان تحلیل اطلاعات، بی شباهت به فرایند توسعه اقتصادی نیست. نظریههای توسعه نشان دادهاند که توسعه ابتدا از اصلاح نهادی نشأت میگیرد. اصلاح نهادی است که فضای کسب و کار رقابتی، محیط کمفساد، انگیزه انسانی برای خلاقیت، و ارتقای کیفیت کالاها و خدمات تولید میکند. توسعه تولید و استفاده از اطلاعات نیز نیازمند اصلاحات نهادی است.
- اصلاحاتی نهادی که سبب شود تولید اطلاعات مقرون به صرفه باشد و هزینه برای تولیدکننده ایجاد نکند؛ رقابتی برای دسترسی به اطلاعات و تحلیل آن ایجاد کند؛ بیان و انتشار اطلاعات را تشویق کند؛ و استفاده از اطلاعات را تشویق کند، سبب توسعه روشهای تحلیل اطلاعات نیز میشود.
- همان گونه که فناوریها بر یک بستر نهادی خاص تولید میشوند و برای مثال محیطی نظیر دره سیلیکون کالیفرنیا، مشوق تولید فناوریهای جدید میشود؛ و ورود فناوری به محیطی نظیر ایران مشوق تولید فناوریهای جدید نمیشود، بهبودهای روششناختی نیز وقتی مؤثر میشوند که بر بستر مناسبی قرار گیرند. فقدان همین بستر نهادی است که سبب شده پیشرفتهترین روشهای تحلیل آماری، پردازشهای کامپیوتری، روشهای جمعآوری اطلاعات از شبکههای اجتماعی و فضای مجازی، یا روشهای جمع آوری دادههای پنهان، نتایجی شبیه به آنچه در کشورهای توسعهیافته ایجاد میکنند، در ایران پدید نیاورند.
- آنچه مانع کارآمدی تحلیل اطلاعات در ایران شده است، مسائل فنی و ابزاری نیست، بلکه تکمیل نشدن ماتریس نهادها، سازمانها، قواعد حقوقی و تنظیمگریهای لازم برای تولید، تحلیل، بیان و کاربست مؤثر اطلاعات است.
- برداشت و مواجهه ابزاری با اطلاعات را میتوان رویکردی سنتی، و برداشت نهادی از زمینههای رشد و استفاده مؤثر از اطلاعات را میتوان رویکرد نوینی خواند که کشور به آن نیاز دارد.