صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۰۶ تير ۱۴۰۲ - 2023 June 27
کد خبر: ۱۹۱۸۶۰
تاریخ انتشار: ۲۱:۵۱ - ۲۵ مهر ۱۳۹۸
تعداد نظرات: ۱ نظر

رقابت ایران، ترکیه، اسرائیل و روسیه در خاورمیانه / سفر پوتین به عربستان و امارات به لحاظ استراتژیک چه معنا و مفهومی دارد؟

پوتین در این میدان بازی می‌کند و با ذهنیت تاجرگونه قدم بر می‌دارد. وی روی روابط خوب کشورش با عربستان و ایران، برای ایفای نقش «سازنده صلح» در تنش بین این دو کشور، حساب کرده است.
رویداد۲۴ محمد علوش در المیادین نوشت: سفر از پیش تعیین شده رئیس جمهور روسیه به عربستان و امارات، همزمان شد با چهار حادثه مهم: اول، میانجی گری پاکستان بین ایران و عربستان سعودی. دوم، شروع بازنگری در جنگ یمن، به همراه قانع شدن امارات و عربستان در مورد محال بودن پیروزی در این جنگ. سوم، اعلام رئیس جمهور آمریکا در مورد خروج نیرو‌های این کشور از سوریه و اعزام نیرو‌های جدید آمریکایی به عربستان، البته پس از آنکه سعودی‌ها مبالغ هنگفتی را برای این منظور به ایالات متحده پرداختند؛ و چهارم، شروع نفوذ نظامی گسترده ترکیه در مرز‌های جنوبی با سوریه، که با محکومیت عربی و اسلامی مواجه شد.

 طبعا تناقض‌های روزانه ترامپ در قبال مسائل منطقه‌ای و به هوش آمدن دیر هنگام سعودی‌ها در مورد اهمیت روسیه، نمی‌تواند استقبال گرم از پوتین، در خاک عربستان را تفسیر کند. در واقع، عربستان به این شکل قصد داشت پیامی ضمنی را متوجه برخی کشور‌ها کند، مبنی بر اینکه می‌تواند از گزینه تنوع بخشیدن به ائتلاف‌های استراتژیک خود استفاده کرده و مسیر تازه‌ای را ترسیم کند، که تثبیت کننده حضور فعال و روز افزون آن در منطقه و جهان باشد.

دومین سفر پوتین به عربستان سعودی، از زمان عهده داری منصب ریاست جمهوری، قطعا ابعادی گسترده‌تر از یک سفر پروتکلی، در پاسخ به سفر پادشاه عربستان به مسکو دارد، که در سال ۲۰۱۷ اتفاق افتاد. ضمن آنکه اهمیت سفر رئیس جمهور روسیه، به سطح استراتژیک نیز نمی‌رسد.

بله، منافع مشترکی بین روسیه و دول خلیج فارس وجود دارد و نقاط تلاقی بین مسکو و ریاض، بیشتر از اختلافات میان انهاست. همانطور که دو طرف، مایل به توسعه روابط هستند.

دولت‌های خلیج فارس، درگیر مرارت و دشواری تحولات بین المللی بزرگ هستند. اروپا دیگر یک عنصر اثرگذار در مسائل خاورمیانه، خارج از چتر آمریکا، نیست و ایالات متحده همزمان با افزایش قدرت اژد‌های چینی و بازگشت روسیه به میدان بین المللی، در مرحله تحولات استراتژیک مهمی قرار دارد.

کاهش اهمیت نفت منطقه، همزمان با کشف منابع نفتی جدید که در مناطق مختلف جهان و داخل ایالات متحده و سیاست‌های کاهش تکیه بر منابع جهانی انرژی، عوامل اصلی در کاسته شدن از اهمیت شدید خاورمیانه، در محاسبات آمریکا محسوب می‌شوند.

این خلأ استراتژیک در منطقه، ناشی از کمرنگ شدن نقش آمریکاست و چهار دولت، سعی در پر کردن آن دارند. مهمترین این دولتها، روسیه است، پس از آن، ایران، ترکیه و اسرائیل، در مراحل بعدی اهمیت هستند. دولتی که بیشترین ضرر را از کاهش نفوذ ایالات متحده و اروپا در خاورمیانه می‌بیند، اسرائیل است، که به این شکل، تکیه گاه خود برای مقابله با اعراب را از دست می‌دهد. بزرگترین برنده در این میان، روسیه است که تلاش می‌کند تمام ماتَرَک آمریکا در منطقه را از آن خود کند. اما ایران و ترکیه نیز به نوبه خود تلاش می‌کنند جایگاهی در خور تاریخ و موقعیت جغرافیایی خود بیابند.

در اثنای این واقعیت، دولت‌های خلیج فارس که در حال نزدیکی به اسرائیل و دوری از ایران و ترکیه هستند، مجال زیادی برای مانور ندارند.

پوتین از تمام این مسائل آگاه است و می‌داند که دولت‌های خلیج فارس، به دلایلی علمی و واقعگرایانه، از رهایی از هیمنه فرهنگی، اقتصادی و نظامی غرب، عاجزند و تا اندازه‌ای می‌توانند به روسیه نزدیک شوند، که غرب به آن‌ها اجازه می‌دهد.

بنابراین، امکان امضای توافق‌هایی در زمینه‌های رفاهی، اقتصادی، بخش‌های تکنولوژی پیشرفته و بویژه هوش مصنوعی، انرژی و زیر ساخت‌ها با روسیه وجود دارد، البته بدون انکه به سطح مشارکت استراتژیکی برسد که دولت‌های خلیج را از گردش در فلک غربی، دور کند.

امروز، روسیه تلاش می‌کند خود را از تحریم‌های آمریکا در امان نگاه دارد. علاوه بر اینکه شرکت‌های بزرگ روسی، نیازمند بازار‌های تازه‌ای برای تولیدات خود و میراث علمی شان در زمینه تکنولوژی‌های دقیق هستند.

پوتین این مهم را می‌داند، همانطور که از حجم تناقض‌های موجود در منطقه، حجم دشمنی و بی اعتمادی بین اسد و دیگر شیخ نشین‌ها و میزان وحشت خلیج فارس از همسایه شرقی اش، ایران و نیز، ترکیه، آگاه است.

پوتین در این میدان بازی می‌کند و با ذهنیت تاجرگونه قدم بر می‌دارد که در حال وزن کردن کالای خود و دیگران است. وی روی روابط خوب کشورش با عربستان و ایران، برای ایفای نقش «سازنده صلح» در تنش بین این دو کشور، حساب کرده است. در همین رابطه، در شرایطی که ملک سلمان به دنبال ماجرای ترور خاشقچی در اوج انزوای بین المللی به سر می‌برد، رئیس جمهور روسیه در برابر دوربینها، دوستی خود را پادشاه سعودی را نشان داد و از سوی دیگر، در ماجرای حمله آرامکو، برخلاف آمریکا و اروپا، به سرعت ایران را متهم نکرد، تا به این ترتیب فرصتی داشته باشد و به ریاض، پیشنهاد خرید سامانه‌های دفاع هوایی روسی را بدهد.

بازگشت سوریه به آغوش اتحادیه دولت‌های عرب و کمک به عربستان و امارات، برای خروج امن از یمن با حفظ آبروی انها، همگی مسائلی است که از پایه ریزی برای اغاز روابط دائمی بین روسیه پوتین و دولت‌های عربی خلیج فارس حکایت دارد..، اما آیا دو طرف در بنا نهادن روابطی مستحکم موفق خواهند بود؟
نظرات بینندگان
انتشار یافته: ۱
در انتظار بررسی: ۰
غیر قابل انتشار: ۰
تندیس
۰۹:۴۸ - ۱۳۹۸/۰۷/۲۶
تحلیل فوق شبیه تحلیل ولادیمیرسوژین است که درنشریه سیاسی ولگا چاپ شده و پر از تناقض است . این تحلیل از دیدگاه یک فرد مستقل روسی منتشر شده است
نظرات شما