رویداد۲۴- مهسا جاور و آرزوهایی که دارد؛ شاید روحیهاش مثل قبل از گرفتن سهمیه المپیک نباشد اما این دلیل نمیشود که برای موفقیت در برزیل ناامید باشد.
جاور به قول خودش ميخواهد در ريو به سمت موفقيت پارو بزند. او قدر ثانيهها را ميداند و براي تكتك آنها برنامه دارد. شايد خيليها بگويند كه روئينگ بانوان به المپيك ميرود تا فقط و فقط رقابت كند اما حتي اگر اينطور هم باشد، كسب اين تجربه ارزشمند است.
نهمين بانوي المپيكي ايران مهمان ما در كافه خبر بود. او خوشقول بود و بهموقع به دفتر روزنامه آمد. مهسا كه همسر محسن محمدسيفي (قهرمان ووشوي ايران و جهان) است، به شانس اعتقاد ويژهاي دارد، هرگز دست از تلاش برنميدارد و ميگويد: «به خاطر ايران، به خاطر مردم ايران و به خاطر همه زحماتي كه خودش و خانوادهاش كشيدهاند، تلاش ميكند تا خوب پارو بزند و بهترين نتيجه را در المپيك ريو كسب كند.»
اردوهاي تهران، حضور در انتخابي كرهجنوبي و حال سهميه المپيك. از حال و هواي آن رقابتها بگو.
بعد از موفقيت در بازيهاي آسيايي و بازيهاي دانشجويان جهان كه موفق به شكستن دو ركورد خود شدم، به اين باور رسيدم كه ميتوانم در كره خوب كار كنم. از طرفي هم ميدانستيم برخلاف تصورات با سطح رقابتهاي بالايي روبهرو ميشويم. پيشبيني هم درست از آب درآمد و رقابتها خيلي سخت بود. واقعاً اين را ميگويم.
يعني گرفتن سهميه برايت سختي بسياري داشت؟
مسلماً. من از همان ابتداي تمريناتم در تهران تلاش مضاعفي داشتم. بعد از آن هم اردوي چين و تمرين در پيست استاندارد. يك هفته هم زودتر به كرهجنوبي رسيديم و به هنگام تمرين، عملكرد ساير نفرات شركتكننده را هم ديديم تا بر ما سند شود كه كار سختي داريم اما خدا را شكر رقابتها را خوب شروع كردم و به واسطه شكستن ركورد قبليام به ميزان 15 ثانيه انگيزه زيادي پيدا كردم. بالاخره نيمهنهايي و فينال با يك ركورد خوب به پايان رسيد و سهميه را گرفتم.
در ميان حريفان فينال (اندونزي، كرهجنوبي، قزاقستان، چينتايپه و ويتنام) چطور صاحب مدال نقره شدي؟
من تاكنون در عمر 6 ساله ورزشيام در روئينگ چنين رقابت فشرده و سنگيني را تجربه نكرده بودم. 100 مترهاي آخر بدنم خسته شده بود و چشمهايم تار ميديد. فقط پارو ميزدم تا خط پايان را رد كنم. مسابقهاي سخت با فاصلههاي ثانيهاي. اصلاً فكر نميكردم حريف چينتايپهاي را جا بگذارم. او برگ آس تايوانيها بود با سابقهاي 12 ساله اما در يك ثانيه او را رد كردم.
حريف كرهاي هم سرسخت بود و با وجود اينكه در رقابت قبلي او را پشت سر گذاشته بودم اما اين بار او بود كه از من پيشي گرفت ولي خوشحالم در پايان خيلي خوب پارو زدم و دوم شدم.
به نظر شما دليل افت روئينگ در اين چند سال اخير چيست و چرا بايد تنها يك سهميه داشته باشد؟
در زماني كه دنيامالي از قايقراني رفت، فدراسيون دچار مشكل شد. اسبقيان، ابراهيمي و اميني نفراتي بودند كه جايگزين او شدند. با اين شرايط وضعيت مربيان و اردوها به هم ريخت اما در بخش بانوان روئينگ با درايت سرمربي تيم، فرزام روزها از حاشيهها دور ماندند و تمركزشان را به تمرين دادند. به نظرم بانوان هم كارشان و هم ركوردهايشان خوب بود. درست است دو نفره سهميه نگرفت ولي ركوردي كه بر جاي گذاشتند، نشان از ترقي و رشد آنهاست. خود من هم چندين بار ركورد ملي را جابهجا كردم اما در بخش مردان كه دچار افت شدند، شرايطي بود كه بهتر است خودشان صحبت كنند. فدراسيون روي سهميه عاقل حبيبيان خيلي حساب كرده بود اما نشد.
پس الان ميتوان به شما لقب ركوردشكن روئينگ داد؟
در اين 9 سالي كه روئينگ به ايران آمده است، تايمي را كه من به ثبت رساندهام، بهترين زمان بوده است. ركوردهاي خودم را هم دو بار شكستهام. يادم هست هميشه به آقاي فرزام ميگفتم مگر ميشود زير 8 دقيقه ركورد بزنم اما الان ركورد 7:35 را دارم.
يعني در اردوها رقيب نداريد؟
در اردوها هميشه رقيب هست. شايد قدرتمند نباشند اما مدتهاست با چند ثانيه اختلاف در صدر هستم.
علت بيرقيب بودن چيست؟
من 6 سال است كه پارو ميزنم و در اين مدت هميشه سعي كردهام تمام حواس و تمركزم روي رشته ورزشيام باشد. سختي زيادي را تحمل كردم. از دوري خانواده گرفته تا اردوهاي طولانيمدت و تمرينهاي سخت و فشرده اما همه را براي يك نتيجه خوب تحمل ميكنم. هميشه يك هدف مشخص دارم و تا زماني كه به آن نرسم، دست از تمرين نميكشم. الان هم خوشحالم به يك نتيجه خوب رسيدم.
المپيك براي هر ورزشكاري آرزو و رؤياست. فكر ميكني در المپيك چه نتيجهاي بگيريد؟
هميشه پيشبينيهاي سرمربيام درباره ركوردها و نتايجي كه ميگيرم، درست از آب درآمده است. او قبل از مسابقه ركورد من را ميداند. خواسته اوست كه به فينال C راه پيدا كنم و ركوردم را هم 5 ثانيه بهبود ببخشم. اميدوارم اين اتفاق بيفتد و بهترين نتيجه المپيكي روئينگ رقم بخورد. من تمام سعيام را ميكنم تا به خاطر ايران، خانوادهام و كساني كه برايم زحمت كشيدهاند، بهترين نتيجه را بگيرم.
فكر ميكني نتيجه غير قابل پيشبيني بانوان در المپيك مال روئينگ باشد؟يعني مدال بگيري.
مدال كمي دور از دسترس ماست. روئينگ رشته سختي است با قدمت 40 ساله و نفراتي كه در المپيك پارو ميزنند با ميانگين سني بالاي 35 هستند و تجربه حداقل چهار دوره المپيك. پس اين نكته نتايج را پيشبيني ميكند. من سعي دارم بهترين خودمان شوم و نشان بدهم بانوان به خودباوري رسيده و پيشرفت داشتهاند.
يعني مدال شما را براي سال 2020 كنار بگذاريم؟
دقيقاً. اگر شرايط و امكانات تغيير نكند و فدراسيون به ورزشكارش اهميت بدهد و خود ما هم پيگير باشيم. با دو سال سابقه حضور المپيكي ميتوان اميدوار بود. روئينگ يعني تجربه پاروزدن. هرقدر سنت بالاتر برود و بيشتر پارو بزني، درصد ركوردت بهتر ميشود. مثل من كه بعد از پنج سال توانستم پلههاي ترقي را سريعتر طي كنم. در هر دوره ركوردم پنج ثانيه بهتر شده است.
فاصله شما با قهرمان المپيك چقدر است؟
ركورد قايقران نيوزيلندي 7:15 است كه با من 20 ثانيه تفاوت دارد. البته نبايد ناديده گرفت هيچ كاري قابل پيشبيني نيست. در آسيا كسي فكر نميكرد اين همه ركوردها جابهجا شود.
عامل اصلي موفقيت در روئينگ چيست؟
اگر شاخصه جسماني را در نظر بگيري، از نظر قدي و قدرت بدني بسيار مهم است. از لحاظ روحي و رواني هم بايد ذهن قوي داشته باشي تا برنده شوي. مسابقه ما هشت كيلومتر است و در آن هر اتفاقي ميتواند بيفتد ولي با يك اشتباه جاي جبران داري.
در زماني كه پارو ميزني به چه فكر ميكني؟
هميشه براي پاروي بعديام برنامه دارم. ميدانم در 500 متر بعدي چه سرعتي بايد به پاروي خودم بدهم. در كنار آن هم نكات كليدي را كه سرمربيام به من گوشزد ميكند اجرا ميكنم. در طول مسابقه باورتان نميشود تنها صداي او را ميشنوم. خسته است. استارت بزن، سرعت بده و...
چطور شد روئينگ را انتخاب كردي؟
خيلي شانسي. زماني كه اين رشته را شروع كردم، دو سال از فعاليت آن ميگذشت. من در استعداديابي مدارس، زمان خانم ذوالقدر شركت كردم و بعد از 6 ماه تمرين در جايي كه پارو نداشتيم و هر پنج دقيقه يك نفر از قايق استفاده ميكرد، توسط مربي رومانيايي انتخاب شده و به اردوي ملي دعوت شدم و اكنون اينجا هستم.
در اردوها كدام بازيكن و همتيمي به تو انرژي مثبت ميدهد؟
بهناز مرادخاني مربي من بوده و هميشه به عنوان بهترين دوست كنارم هست. بهترين مشوق من در روئينگ بوده است.
آينده خودت را چطور پيشبيني ميكني؟ فكر ميكني بعد از ازدواج كنار بكشي؟
بعد از المپيك و روز سوم شهريورماه، روز عروسي من است. بعد از آن هم 15 شهريورماه بايد به قهرماني آسيا بروم. شرايط بعدي بستگي به موقعيتم دارد. شايد نتوانم به طور مداوم در اردوها باشم. اگر فدراسيون موافقت كند، در تستهاي انتخابي شركت ميكنم و در صورت انتخاب در زمان نزديك به اعزام به اردوها ملحق ميشوم. در حال حاضر تا بازيهاي آسيايي جاكارتا هستم.
حقوق ماهانه را از كميته ملي المپيك دريافت كرديد؟
خير. من جايزه فدراسيون را هم نگرفتهام چه برسد به حقوق كميته. تنها جايزه المپيكي شدنم را دريافت كردم.
فكر ميكنيد امكانات اردويي مناسب با المپيك هست؟
براي رشته ما امكانات خوب است.
پس چرا تنها يك سهميه گرفتهايد؟
براي بانوان مربي خوب (افشين فرزام) يك نعمت بود. او براي تمام مدت برنامه داشت ولي بايد بدانيد اين بار آسياييها فوقالعاده بودند.
حسرتي مانده كه در ورزش به آن نرسيده باشيد؟ مثل مدال المپيك؟
مدال المپيك حسرت نيست بلكه هدف است و انگيزهاي براي ساير مسابقات. المپيك بهترين رويداد جهاني است و آرزوي هر ورزشكار. پس من تنها به فكر اجراي بهترين وظيفه خود هستم. حضور خوب و كم كردن ركوردم. پنج ثانيهاي كه هر روز در ذهنم با آن درگيرم.
اسطوره تو در روئينگ كيست؟
محسن شادي. به نظر من ورزشكار بزرگي است. او اعجوبه روئينگ بوده كه هيچوقت تكرار نميشود. شادي مشوق هميشگي من بوده است.
آيا همسرت محسن سيفي شما را در ريو همراهي ميكند؟
از آنجا كه ووشو المپيكي نيست، به عنوان ورزشكار به ريو نميآيد و اگر شرايطش فراهم شود، احتمال آن هست كه آمده و در روز مسابقه كنارم باشد.
ازدواج دو ورزشكار خوب است؟
محسن خيلي خوب من را درك ميكند. كمتر كسي ميپذيرد كه همسرش 21 روز كنارش نباشد اما او به واسطه ورزشكار بودنش هميشه دركم ميكند. البته زندگي با ورزشكاري كه معروف باشد، سختتر است ولي درك متقابل خيلي مهم است.
همسرتان به واسطه رشتهاش خشن نيست؟
اصلاً. او دو دنياي متفاوت را در اين محيطها تجربه ميكند. بايد بگويم خيلي هم آرام است. در عوض من خيلي شلوغ هستم.
با محسن سيفي چطور آشنا شدي؟
در مراسم تقدير ورزشكاران زنجان من با او آشنا شدم اما در اينچئون و سالن المپيك او را دوباره ديدم و محسن شادي باعث آشنايي ما شد. نكته جالب اين است وقتي از اردوي اسپانيا برگشتم، روز 28 اسفندماه 93 بود كه از فرودگاه به زنجان رسيدم و از همانجا من را به محضر برده و عقد كرديم.
اگر در ريو موفق باشي، اولين خبر را به چه كسي ميدهيد؟
مادر و پدرم. بهخصوص مادرم. چرا كه او هميشه مشوق من بود. پدرم در ابتدا خيلي مخالفت ميكرد. اصرار زياد داشت كه مبادا به درس خواندنم لطمه بزند. يادم هست مادرم هميشه با من به اردو ميآمد و زير آفتاب ساعتها نظارهگر تمريناتم بود ولي بعد از مدتي پدرم هم همراه شد و با هر موفقيتي هر دوي آنها خيلي خوشحال ميشوند.