بصیری: اگر از طرح روحانی استقبال شود، اقتصاد ایران دگرگون میشود
یک کارشناس مسائل بین الملل معتقد است که نامه روحانی به سران کشورهای خلیج فارس به موقع بوده است چراکه اگر قبلتر نامهها ارسال میشد این احساس نیاز از طرفهای مقابل هنوز بوجود نیامده بود.
رویداد۲۴ امروز چالش امنیت در منطقه خلیج فارس بر هیچ یک از کشورهای این حوزه ابی مهم پوشیده نیست. از همین رو ابتکار عمل رییس جمهور در قالب ارسال نامه به سران کشورهای همسایه پس از ارایه طرح " صلح هرمز " در مجمع عمومی سازمان ملل، حالا شکل عینی تری به خود میگیرد. چنانکه با وجود اختلافات و تنش در روابط کشورهای منطقه بویژه میان تهران و ریاض، رییس جمهور دست به قلم شده تلاش میکند ازتنشها بکاهد. نامهای که از مصمم بودن جمهوری اسلامی برای اجرای طرح " صلح هرمز " حکایت دارد. هنوز بازتابها و نوع برخورد کشورهای مذکور با این نامهها مشخص نیست، ولی روشن است که اقدام ایران ابراز یک حسن نیت واضح است که میتواند اثرات مثبتی در منطقه داشته باشد. در این رابطه محمد علی بصیری استاد دانشگاه و کارشناس بین الملل میگوید:
«ابتکار "صلح هرمز" کپیبرگردان محلی و بومی شده دکترین دهه هفتاد نیکسون رییس جمهور آمریکا مبنی بر مشارکت جمعی و همکاریهای منطقهای در خلیج فارس است. با این تفاوت که نظارت و دخالت یک قدرت بزرگ خارجی مثل آمریکا و چین و امثال آنها دیده نمیشود؛ بنابراین اراده بر این شده که مجموعه کشورها شمال و جنوب خلیج فارس و تا حدودی عمان، با اعتمادسازی بین خود و مسئولیت جمعی، امنیت هرمز را به عهده بگیرند تا بحرانها و برخوردهای کوری که در چند ماه گذشته سبب شد که هر کشوری ضربه میخورد طرف مقابل را محکوم کند، دیگر تکرار نشود. چنین شرایطی در طرح صلح هرمز لحاظ شده است.
بیشتر بخوانید:
طرحی که کلیات آن را هم آقای رئیس جمهور در مجمع عمومی سازمان ملل و نشست اتحادیه اوراسیا و حتی شانگهای و هم آقای جهانگیری به آن پرداخته اند. از سویی این ابتکار طرح عملیاتی بوده که در آن بحث اصلی عمده کشورها، امنیت منطقه از جمله امنیت هرمز لحاظ شده است. شاید اجرایی شدن این طرح با خواستههای طرفین عملیتر باشد تا مدل غرب که در آن امنیت تنگه هرمز صرفا توسط قدرت برتر یعنی آمریکا تامین میشد، در حالی که ایران در منطقه مدعی قدرت برتر بوده است.
تنگه هرمز یک آبراه بین المللی است امنیت آن به عهده قدرتهای بزرگ است و آنها نیز باید نقش داشته باشند. اما در این میان غرب با مطرح کردن بحث شکننده بودن امنیت تنگه هر لحظه این خطر را برای طرفها بیشتر میکند. در حالی که دخالت بازیگران و سوءاستفاده گران خارج از منطقه که منافعشان در برخورد نظامی دو قدرت اصلی خلیج فارس یعنی ایران و عربستان تامین میشود، وضعیت را به بحران و در نهایت جنگ میان دو کشور سوق میدهند.
چنانکه ضرباتی که به کشتیها یا امکانات ایران وارد میشد آن را به عربستان نسبت میدادند و بالعکس حمله به کشتیهای عربستان یا امارات را به ایران نسبت میدادند. بهر حال همواره هر دو طرف مسئولیت این حملات را نمیپذیرفتند. در این میان نیروی سوم یعنی اسرائیلی یا امریکایی یا انگلستان همیشه متهم بودند. به هر حال طرح ایران بومی سازی عملکرد طرح گذشته است که شاید به نوعی اکثریت اعضای کشورهای منطقه به آن رضایت دهند. چنانچه طرح فوق عملیاتی شود بسیاری از تنشها و ناامنیهایی که در ماههای گذشته در منطقه بوجود آمده، مهار و مانع برخوردهای هزینه بر بزرگ در منطقه میشود و ملتهای منطقه را از ضرر گسترده رها میکند.»
برخی کارشناسها معتقدند نامه رییس جمهور دیرهنگام بوده و باید پیشتر زمینه آن فراهم میشد. زمان ارسال نامهها را چگونه ارزیابی میکنید؟
البته اگر با دید غیر واقعی نگاه کنیم شاید دیر هنگام بودن ارسال نامهها درست باشد که اگر زودتر اقدام میشد، بی اعتمادی میان کشورهای منطقه و حتی برخوردهای هزینه دار که زخمهایی بر امنیت منطقه است، وارد نمیشد، پس اگر زودتر این نامه ارسال میشد از این هزینهها کاسته میشد! اما نمیتوان به طور آرمانی و ذهنی این قضاوت یک طرفه راداشته باشیم. چه بسا اگر قبلتر نامهها ارسال میشد این احساس نیاز از طرفهای مقابل هنوز بوجود نیامده بود. اکنون ما امیدواریم این نامهها جواب مثبت را دریافت کنند.
البته اگر این نامهها با این دلیل واقعگرایانه که کشورهای منطقه همواره امنیت را خارج از منطقه و به صورت خرید از پایگاههای خارجی تامین کرده اند، اما اکنون هزینه های هنگفتی که برای نفت در برابر امنیت داده میشود عملا از آنها حفاظت نکرده و گمشده آنها که امنیت، ثبات و استمرار و صادرات امن انرژی است اکنون ضربه خورده و بسیار شکننده شده است، شاید در این صورت از نامهها استقبال بیشتری شده و اجراییتر شود.
براساس این تحلیل نمیتوانیم بگوییم نامه فوق دیرهنگام بوده است. چه بسا قبلا خود ایران نیاز به امنیت را مثل اکنون احساس نمیکرد و فکر میکرد میتواند یکطرفه امنیت را تامین کند. عربستان هم چنین احساسی نمیکرد و اگر نامههایی میرفت رد می شد و یا مسکوت می ماند. چون معتقد بود هفتاد سال امنیت را از بیرون منطقه با دادن نفت در حوزه خودم بدست آورده ام!
اما امروز همه مجاب شدند، هم ایران وهم عربستان که بهترین راهکار، تامین امنیت جمعی و همکاری متقابل است. بدون دخالت قدرتهای بزرگ که خود میتواند شکننده امنیت باشند.
در صورت استقبال از ابتکار و نامههای رییس جمهور، این رویکرد چه تاثیری در رفتار غرب به ویژه امریکا در مورد برنامههایش علیه ایران است خواهد داشت؟
ببینید آمریکاییها بیکار نمی نشینند. من معتقدم آمریکا کارشکنیهای خود را ادامه خواهد داد. چون منافع غرب در این است که در منطقه تفرقه، تشتت و رقابت وجود داشته باشد. چنانکه در گذشته از همین طریق منافع کلانی را به دست آورده است. یعنی از طریق ایجاد تنش و تهدید و ترس در بین کشورهای منطقه، برای فروش اسلحه و ماندن در منطقه توجیه خواهد داشت و در کنار این ادعا شیطنتهای دیگر و درآمدها و مزایای دیگری را از منطقه نصیب خود خواهد کرد؛ بنابراین آنها سعودیها و اماراتیها را مایوس کرده و برای آنها حدیث یاس میخوانند. البته این بستگی به عملکرد دولتمردان عربی دارد که همان روش قبل را ادامه و هزینهها را تقبل کنند یا اینکه تغییر داخلی را پذیرفته و تحرکات بیرون را بی تاثیر کنند. اگر این تغییر انجام شود که چه بهتر، اگر هم انجام نشود، اما یک نگاه چرخشی و یک نگاه محلی منطقهای به امنیت پیدا کنند - کمااینکه طرح رییس جمهور مدعی همین نکته است - در آن صورت با اعتماد سازی بهانهای برای شیطنتهای امریکا علیه ایران که تحریم اقتصادی هدف و عقبه آن است وجود نخواهد داشت. بهانههایی نظیر این که ایران عامل بی ثباتی است و عربها به ما نفت فروخته واز ما اسلحه بخرند تا ما در منطقه حضور یافته و پایگاه داشته باشیم! بنابراین اگر از طرح فوق استقبال شود هم بهانه های حضور بی ثبات کننده آمریکا در منطقه و کشورهای حوزه خلیج فارس کاهش خواهد یافت و هم استدلالهای آمریکا برای فشارهای اقتصادی بر ایران و اجماع جهانی خنثی خواهد شد. از این طریق بخشی از مشکلات اقتصادی ایران که آمریکا ایجاد کرده است، حل یا کاهش پیدا کند.