رویداد۲۴- موسیقی چالشبرانگیزترین هنر امروز ایران است. هنری که بسیار بیشتر از سایر گونههای هنری در گیر چالشهای مذهبی، عرفی و اجتماعی در سطح جامعه است.
سایر هنرها همچون تئاتر، سینما، ادبیات و هنرهای تجسمی در بین تمام اقشار جامعه، از سنتیترین آنها تا مدرنترینشان پذیرفته شده است.حتی در بالاترین سطوح مدیریتی فرهنگی برای رشد و گسترش این هنرها برنامهریزی میشود.
زمانی که دیدگاه مشترکی درباره ضرورت وجود یک پدیده در سطح جامعه وجود داشته باشد همه اقشار جامعه درباره آن به بحث و گفت و گو میپردازند و باعث رشد و پیشرفت آن پدیده میشوند.
این دیدگاه مشترک درباره موسیقی وجود ندارد. انقلاب اسلامی چالشهای جدیدی را به حوزه موسیقی اضافه کرد.در دوره پهلوی هنرمندان موسیقی اصیل ایرانی مثل محمدرضا شجریان، شهرام ناظری و بسیاری از نوازندگان این سبک موسیقی به دلیل ترویج موسیقی مبتذل و کابارهای از همکاری با نهادهای دولتی آن زمان انصراف دادند.
بعد از انقلاب ابعاد فقهی موسیقی مورد بحث و نظر قرار گرفت. به علت فضای حاکم بر موسیقی در دوران پیش از انقلاب اسلامی، بدبینی فراوانی نسبت به این هنر در بین اقشار مذهبی و علما وجود داشت.
تا آنجا که بسیاری از علما خواستار حذف موسیقی از برنامههای صدا و سیما بودند و پیشنهاد میکردند که از آواهای موجود در طبیعت به عنوان موسیقی استفاده شود.
این نظرات با مخالفت صریح و روشنگرانه حضرت امام خمینی (ره) مواجه شد و موسیقی توانست در سایه این نظرات به حیات خود ادامه دهد. سرودههای انقلابی و مذهبی که بر اساس جو موجود در سالهای اول انقلاب اجرا میشد نیز نقش بهسزایی در تعدیل نظر علمای آن زمان ایفا کرد.
حضرت امام خمینی (ره) در سالهای پایانی حیاتشان با فتوای شجاعانه دیگری بندهای بسیاری را از پای موسیقی گشودند و راه و مسیر جدیدی را برای این هنر ترسیم کردند. حضرت امام در اواخر عمرشان رای به آزادی خرید و فروش آلات و ادوات موسیقی دادند و زمینه فراخی را در چهارچوب شرع و دین برای موسیقی فراهم آوردند.
بعد از رحلت ایشان نیز مقام معظم رهبری نظراتی نزدیک به نظرات ایشان در باب موسیقی ارائه نمودند که با نظرات لایههای سنتی حوزه بسیار متفاوت است. بنابراین موسیقی تایید خود را از بالاترین مرجع دینی و سیاسی کشور دریافت کرد.
اما این امر باعث از بین رفتن دیدگاهی که معتقد به حذف موسیقی است نشد و این دیدگاه به حیات خود ادامه داد. دیدگاهی که اعتقاد راسخ دارد موسیقی فارغ از سبک و حال و هوای جاری در اثر باعث لهو و لعب است.
این دیدگاه در چندسال گذشته مجدداً قدرت عجیبی پیدا کرده است. نمود این قدرت را میتوان در لغو کنسرتهای پیاپی در سالهای اخیر دانست.
هنرمندان با اخذ مجوز از وزارت ارشاد اقدام به برپایی کنسرتهای خود میکردند اما با مرجع دیگری بنام قوه قضائیه مواجه بودند که علیرغم اخذ مجوز کنسرتهای آنها را لغو میکرد.
در این میان برخورد منفعلانه وزارت ارشاد نیز مزید بر علت بود که نااُمیدی اهالی موسیقی را فرا بگیرد. برخوردهای جناب وزیر برخوردهایی منفعلانه بود که در حد نامهنگاری باقی ماند.
ایشان در هیچ یک ازاظهاراتشان طرف اهالی موسیقی را نگرفتند و مدام اعلام کردند که کاری از دست ایشان ساخته نیست. قوه قضائیه هم بدون توجه به محتوا و سبک کنسرتها اقدام به لغو آنها مینمود.
چنانکه از شهرام ناظری و کیهان کلهر تا مازیار فلاحی طعم تلخ لغو کنسرت را چشیدند. در واقع انفعال وزارت ارشاد در ایستادگی بر سر مجوزهای صادره خودش و همچنین مواجه با قوای دیگر باعث شد هنرمندان عرصه موسیقی به فکر راهکارهای جدیدی برای ارائه هنر خود به مردم باشند.
اجرای اینترنتی کنسرت یکی از این راههاست. همچنین قیمت گران بلیطهای کنسرت میتواند یکی از دلایل گرایش به اجرای اینترنتی باشد.
قیمت معمول بلیطهای کنسرت چیزی بین سی تا صد هزار تومان است. با این مبلغ میشود چندین بار به سینما و تئاتر رفت و چندین جلد کتاب تهیه کرد.
این قیمت گران باعث حذف کنسرت از سبد فرهنگی خانوادههای ایرانی شد. به عنوان مثال اگر یک خانواده پنج نفره ایرانی بخواهد به کنسرت بروت باید مبلغی حدود صدو پنجاه تا پانصد هزار تومان را هزینه کند که برای بسیاری از خانوادههای ایرانی مقدور نیست.
بنابراین بسیاری از افراد ترجیح میدهند یا موسیقیهای مورد نیاز خود را به صورت غیرقانونی از محیط اینترنت دریافت نمایند یا آن را در قالب سیدی و دیویدی از بازار تهیه نمایند.
پس به لحاظ اقتصادی نیز برگزاری کنسرت با چالشهای فراوانی همراه است. بنابراین هنرمندان این عرصه به دنبال راههایی هستند که اولاً چالشهای اخذ مجوز را از پیشپایشان بردارد و ثانیاً به لحاظ اقتصادی نیز همراه با بازگشت سرمایه باشد.
هر چند این کنسرتها در نگاه اول چندان حرفهای به نظر نمیرسد، زیرا که کنسرت به حضور مستقیم تماشاچی و ارتباط او با هنرمند وابسته است.
اما با استقبال گسترده مردم از اولین اجرای اینترنتی به نظر میرسد مردم هم با چنین طرحی موافق باشند. چهآنکه این نوع اجرا نه هزینههای کنسرت حقیقی را دارد و نه دردسر و وقتگیر بودن آنها را. هرچند این طرح در ابتدای راه است و سرنوشت آن معلوم نیست.
اما استقبال فراوان مردم این گزاره را تصدیق میکند که مردم خواهان موسیقی هستند و آن را لازمه زندگی روزمره خود میدانند.نظری که خلاف نظر افرادی است که خواهان حذف موسیقی هستند. همچنین موسیقی احتیاج به بازاری گسترده برای ارائه محصولات خود دارد و این روش میتواند طرحی نو در احیا بازار نیمهجان موسیقی باشد.
هنرمندان این عرصه در تلاش برای ممکن کردن ماموریتی غیر ممکن هستند. ماموریتی که علاوه بر بازگشت مالی هزینهها بتواند مسئولین امر را نیز متقاعد کند که موسیقی نیاز جامعه است و نمیتوان آن را از سطح جامعه حذف نمود. مهمترین پیام این استقبال به مسئولین میتواند همین نکته باشد.