شک نکنیم که در این اوضاع وانفسا که تردید بخش عظیمی از مردم و بویژه نسل جدید ما را گرفته، این قبیل اظهارات نقش مکمل را بازی میکند. اگر قرار است با تفکرات شاه سلطان حسینی که نمونه اش ترویج افکار ساده اندیشانه و اخباری است مبارزه شود، این بخش از بخشهای دیگر، اولویت دارد.
رویداد۲۴ رسول جعفریان: روزی نیست که کلیپی از افاضات شگفت و عقب مانده برخی از سنتیها ناآشنا با وضع عقل و علم در فرهنگ اصیل دینی و تمدن بشری، بویژه عصر حاضر، اسباب خجلت وسرافکندی متدینان نشود. البته که همیشه این مسائل بوده و امروزه، رسانههای جدید، بیش از پیش در ترویج این نوع مطالب بی پایه نقش دارد و آن را برملا میکند. آخرین مورد آن اظهارات امام جمعه یکی از مراکز استانها بود که انصافا اسباب شرمندگی شد.
نمونه آن سخنان اخیر یک روحانی در باره احکام نجومی یا همان تنجیم و پیشگوییهای نجومی است. باید گفت این قبیل پیشگوییهای نجومی، داستان کهنه بشر در همه فرهنگهاست، روزگاری که جهل بر بشر غلبه داشت و مجبور بود آینده پژوهی خود را با حرکات افلاک کشف کند.
بیشتر بخوانید:
تنجیم امری است که اسلام، با آن درافتاد، اما قدرت و قوت آن و فشاری که از دیگر فرهنگهای هندی و ایرانی و یونانی بر فرهنگ اسلامی وارد شد، سبب شد تا شبه دانش احکام نجومی (تنجیم) بر مسلمانان تحمیل شود. علائق سیاسی سلاطین از یک طرف، نفوذ افکار عوامی از سوی دیگر در عالمی که علم سخنی برای گفتن نداشت، و نیاز روزانه مردم به این امور، سبب رواج بیشتر و بیشتر آنها شد، به طوری که ریشه کنی آنها در دنیای سنتی ممکن نشد.
به طور کلی میتوان گفت، در این زمینه مسلمانان دو گروه شدند: ساده اندیشان زود باور که این مطالب را قبول میکردند و عمده آن در اثر جهل و نادانی با نظامات عالم بود، به خصوص در آن روزگار که ابزار آلات شناخت آسمانها وجود نداشت. دسته دوم، عالمان عاقل که با این شبه دانش در افتادند و کتابها نوشتند.
دانشمند شیعی برجستهای مانند سید مرتضی (متوفای ۴۳۶) چنان به تمسخر این اندیشههای پیشگویانه پرداخته که آدمی در شگفتی میماند. او میگوید دست مردم تقویمهایی است که بر اساس نسبت میان افلاک، به پیشگویی و بیان سعد و نحس پرداخته اند. سید مرتضی که اندکی بیش از هزار سال پیش میزیسته میگوید که او ذرهای به این مسائل باور ندارد. او پیشگویان منجم را مورد تمسخر قرار میدهد که به رغم این همه حرفها، در امور زندگی خودشان، ذرهای بر دیگران برتری وشرایط بهتری ندارند و این بخاطر آن است که پیشگوییهای آنها، جز به اتفاق به جایی نمیرسد و الا خودشان برای خودشان فکری میکردند. او میگوید که هیچ گاه از این تقویمهای پیشگویانه استفاده نمیکند. البته که عالمان ساده اندیشی هم بودند که مثل سلاطین که دلبستگی به این منجمان و پیشگویان داشتند، آنها را کم و بیش باور میکردند. این در حالی است که عالمان عاقل، همیشه با این قبیل اظهارت، مخالف بودند و هم استدلالهای دینی میآوردند و هم درک میکردند که این امور، به هیچ وسیلهای قابل اثبات نیست.
ابن میثم عالم بزرگ شیعی قرن هفتم، پنبه احکام نجومی را به روشنی میزند.
میرداماد دانشمند بزرگ شیعه در دوره صفوی نوشت که این قبیل احکام نجومی به هیچ روی قابل اثبات نیست و برای همین حکمای اسلامی آنها را رد کرده اند.
پیش از او محقق کرکی، رسما در جامع المقاصد نوشت که همه این احکام نجومی کذب است و قابل اعتماد نیست.
ملاخلیل قزوینی عالم بزرگ صفوی، نه تنها به احکام نجومی که به هیچ روی به سعد و نحس روزها هم باور نداشت و میگفت، در تمام زندگیش عکس آنها عمل کرده و اتفاقی هم نیفتاده است.
علامه مجلسی هم بیشتر روایاتی را جواز نگارش تقویمهای مزبورا توصیه میکند، ضعیف و بی اعتبار دانسته است.
و، اما همه این داستانها، تا وقتی بود که نجوم جدید نیامده بود، و این افلاک هفتگانه یا نه گانه، برای بشر امری پیچیده بود و بر اساس افکار دوران اساطیری و بین النهرینی و هندی قدیم بشر، هر سیارهای را مظهر احساسی و طبعی میدانستند. و، اما پس از کشف آسمان، روشن شد که غالب دعاوی بیهوده قدما، حتی آنچه بسیاری از حکما گفته بودند، بی پایه است.
شگفت که بیش از یک صدو پنجاه سال قبل، ناصرالدین شاه هم متوجه این امر شد و با مشورت نجم الدوله دستور داد دیگر تقویمهای پیشگویانه منتشر نشود، اما فریاد عدهای به آسمان رفت و باز نشر آنها ادامه یافت.
در این اواخر، دیگر عقب ماندهترین نمونه، همین تقویمهای سنتی بود که آن مرحوم منتشر میکرد و آخرین بقایای فسیلهای کهنه که باز این آقا درچنین مقام و منصبی از آنها آن هم برای یک هدف سیاسی استفاده کرده است.
مع الاسف اندیشههای پوسیده قدیمی در این زمینه، و برخی از زمینههای مشابه، همچنان در لایههای مختلف جامعه ما وجود دارد، اما تأسف از نفوذ آنها در بین کسانی است که مدیریت بخشی از جامعه را دارند و میخواهند بصیرت افزایی هم داشته باشند. تا وقتی عوامی گری میان ما هست، عدهای به راحتی میتوانند با این اظهارات، آنها را قانع کنند، و، اما خدا وکیلی، دین خیلی مظلوم است که این طور زیر دست و پای این قبیل سخنان بی پایه، مورد اهانت قرار گیرد. البته کسانی آن گفتهها را به پای دین بگذارند، نگاه و قضاوتشان منصفانه نخواهد بود.
شک نکنیم که در این اوضاع وانفسا که تردید بخش عظیمی از مردم و بویژه نسل جدید ما را گرفته، این قبیل اظهارات نقش مکمل را بازی میکند. اگر قرار است با تفکرات شاه سلطان حسینی که نمونه اش ترویج افکار ساده اندیشانه و اخباری است مبارزه شود، این بخش از بخشهای دیگر، اولویت دارد.