رویداد۲۴ فرید زکریا ستون نویس و روزنامه نگار آمریکایی در ستون این هفته خود در روزنامه واشنگتن پست، شباهتهای انتخابات بریتانیا و آمریکا را برشمرده و گفته پیروزی حزب محافظه کار در شهرهایی که در چندین دهه گذشته به حزب کارگر بریتانیا رای میدادند، پیام روشنی برای انتخابات آتی آمریکا دارد.
زکریا این پیام را در دو استراتژی اصلی بوریس جانسون جستجو کرده و گفته این دو استراتژی عینا در آمریکا و انتخابات ترامپ تکرار شده و قبلا جواب خود را پس داده است و در انتخابات سال آینده نیز میتواند به پیروزی حزب جمهوری خواه منجر شود.
او در این یادداشت نوشته
استیضاح ترامپ خبر مهمی است، اما فریادها درباره آن واقعه مهم دیگری را که اتفاق افتاده به محاق برده است؛ حادثهای که درسهای مهمی برای انتخابات ۲۰۲۰ خواهد داشت: انتخابات هفته گذشته بریتانیا.
سادهترین راه برای درک نتایج انتخابات انگلیس نگاه به یک واقعیت است: اگرچه محافظه کاران از سال ۱۹۸۷ تا کنون اکثریت مجلس را در دست دارند، اما رای کلی این حزب در دو سال گذشته تنها یک درصد افزایش داشته. در انتخابات ۲۰۱۷ محافظه کاران ۴۲.۴ درصد رای آوردند و در انتخابات امسال ۴۳.۶ درصد.
حزب کارگر از سوی دیگر از ۴۰ درصد آرا در سال ۲۰۱۷ به ۳۲ درصد نزول کرده است. این یک سقوط تاریخی است. حزب کارگر کمترین کرسی را در ۸۴ سال گذشته به دست آورده است. دیوار سرخ که استعارهای مناطق تحت تسلط طبقه کارگر در شمال بود فرو پاشید و کرسیهایی که در ۵۰ سال گذشته به حزب کارگر تعلق داشت، به حزب محافظه کار رسید. سدگ فیلد حوزه انتخابیه تونی بلر که از سال ۱۹۳۵ به حزب کارگر رای داده بودند هفته پیش به حزب محافظه کار رای دادند.
دلایل متعددی برای چرایی شکست حزب کارگر وجود دارد. این حزب با ریاست جرمی کوربین که یک شخصیت رادیکال غیر کاریزماتیک است، با اتهامات یهودی ستیزی مواجه است.
به گزارش رویداد۲۴ زکریا نوشته است: جانسون انتخابات را روشن و ساده کرد و آن را به یک همهپرسی برای برگزیت تبدیل کرد. او حزب خود را در این تصمیم میانهرو معرفی کرد و به مردم گفت به محافظه کاران رای بدهید تا برگزیت را به نتیجه برسانند. در سیاست یک پیام ساده و روشن همواره میتواند پیامهای پیچیده و تیره را شکست دهد: شعار «دیوار خواهم ساخت» را به خاطر دارید؟
دومین تصمیم استراتژیک جانسون تغییر موضع اقتصادی حزب محافظه کار بود. در زمان تزرا می و دیوید کامرون، نیروهای محافظه کار حزبی بودند که به دنبال دولت محدود و کاهش هزینههای دولت با سیاستهای ریاضتی بودند. جانسون همه اینها را عوض کرد و وعده داد که هزینهکرد دولت را در همه زمینهها اعم از خدمات درمانی تا شهریههای مدارس افزایش خواهد داد. او قوانین مالی حزبش را تغییر داد تا بتواند ۱۰۰ میلیارد پوند اضافی وام بگیرد و هزینه کند.
استراتژی دوم جانسون بدجوری عمل کرد. محافظه کاران شاید نمیتوانستند رای طبقه کارگری که حتی نسبت به اروپا تردید داشتند را جذب کنند، اما حزبی که پیام اقتصادیاش به بازار آزاد میانجامید قطعا رای آنها را جذب نمیکرد.
در سال ۲۰۱۶ ترامپ هم با شعارهای اقتصادی پوپولیستیاش همین کار را کرد. او مواضع چپ را در حوزه تجارت، امنیت اجتماعی و خدمات درمانی به عاریه گرفت و توانست رای طبقه کارگر را در ایالتهای دموکرات به سمت خود جلب کند. حزب جمهوری خواه امروز ائتلافی میان مدلهای بازار آزاد و پوپولیست است. تنشی بین گروهها وجود دارد، اما تکثرگرایی و وفاداری حزبی منجر شده جمهوری خواهان سنتی ترامپ را یک دموکرات ندانند.
دموکراتها پایگاه رای بزرگتری نسبت به حزب کارگر بریتانیا دارند، اما با توجه به جغرافیای آمریکا و سیستم الکترال انتخابات، آنها هم آسیب پذیری مشابهی دارند. از دست دادن خاستگاه اجتماعی و رای دهندگان طبقه کارگر در ایالات حیاتی نقاط آسیب پذیری آنهاست؛ و آنها برای رسیدگی به این نقاط ضعف کار خاصی نکردهاند.
دموکراتها دائما در مسائل اقتصادی استدلالهایی را مطرح میکنند، اما مردم حامی مواضع موجود در این معضلات هستند. (مواضعی که به مردم اجازه میدهد زیرساختهای آمریکا را درست کنند، از ثروتمندان مالیات بیشتری بگیرند و حداقل حقوقشان بالاتر برود). پاشنه آشیل حزب مساله مهاجرت است. نیمی از کاندیداهای دموکرات میگویند میخواهند عبور غیر قانونی از مرزها را جرمزدایی کنند و حتی از این هم بیشتر، میخواهند به مهاجرانی که مدارک هویتی دارند خدمات درمانی رایگان بدهند.
اکثریت بزرگی در کشور با این سیاستها مخالفند و میتوانید انتظار داشته باشید که ترامپ این مساله را به نقطه عطف ستاد انتخاباتی خود تبدیل کند.
جمهوری خواهان مانند محافظه کاران از نظر ایدئولوژیک چتر بزرگی را پهن کرده است در حالی که دموکراتها که به طور تاریخی ائتلاف بزرگی از ایدههای مختلف بودند امروز از نظرایدئولوژیک نگاهی محدود به معضلاتی دارند که تکلیف انتخابات ۲۰۲۰ را روشن میکند.