انگیزه اصلی رئیسجمهوری ایالات متحده در حال حاضر پیروزی مجدد در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ است. در گذشته این رویکرد به لفاظیهای جنگطلبانه درباره مشاورانش و «گفتگوهایی سفت و سخت» انجامید که نتایج محدودی در پی داشت.
رویداد۲۴ سپهر سیاسی در آمریکا، از زمان روی کار آمدن رئیسجمهوری جدید همواره پرتنش و آبستن رویدادهای گوناگون بوده است. دیدار ناگهانی و در عین بینتیجه با رهبر کرهشمالی، استیضاح و همچنین اختلاف با کنگره و اخراج یکی از مهمترین همپیمانان رئیسجمهوری آمریکا به پیچیدهتر شدن اوضاع در این کشور دامن زده است.
مجموع این وقایع را باید مهمترین موضوعها در عرصه سیاست آمریکا دانست که برای واکاوی آن باید نگاهی به تحلیل مفسران و کارشناسان این حوزه انداخت.
«جان رویت» استاد بازنشسته حوزه کار و رفاه در دانشگاه میشیگانحتی پیش از روی کار آمدن «دونالد ترامپ»، رئیسجمهوری ایالات متحده، وضعیت کارگران در آمریکا روندی قهقرایی به خود گرفته بود. در آمریکا، وضعیت اتحادیههای کارگری بسیار نزول پیدا کرده، آنچنان که نمیتوان باور کرد. البته رای کارگران در امور سیاسی از اهمیت بسیاری برخوردار است، به همین خاطر است که جمهوریخواهان و رئیسجمهوری فعلی آمریکا این چنین به آنها توجه داشتهاند. خوب میدانیم که کارگران و تشکلات کارگری میتوانند چه تاثیر عظیمی در سپهر سیاسی بگذارند. نمونه خوب این قضیه فرانسه است.
پیش از ترامپ هم، اوضاع کارگران چندان جالب نبود؛ در میشیگان، در دهه ۱۹۵۰، نیمی از کارگران بخش عمومی حق عضویت در اتحادیههای کارگری را نداشتند. این روند در سالهای گذشته نیز مشابه بوده و تنها اندک بهبودی پیدا کرده است. با به قدرت رسیدن ترامپ، اوضاع پیچیدهتر شده است، چراکه او مدام از توافقهای دوران رئیسجمهوری پیشین انتقاد میکند و میگوید که میخواهد شغل معدنکاران و کارکنان بخش فلزات را به آنها بازگرداند. اخیرا، روزنامه واشنگتنپست خلاصهای از دروغهایی را منتشر کرد که ترامپ طی اقامتش در کاخ سفید گفته بود. خب، این نشان میدهد که ترامپ اهل دروغگویی است و مردمی هم که وعدههایش را میشنوند باورش میکنند و امیدوار میشوند. او گفته که مشاغل معدنچیان و کارگران حوزه فلز را احیا میکند. در حقیقت، ترامپ وعده داده که میتواند گذشته را زنده کند. البته قرار نیست چنین اتفاقی بیفتد و نمیتوان گذشته را بازگرداند. اما مردم خسته شدهاند و چاره دیگری ندارند. ترامپ تا کی میتواند دروغ گوید؟
بیشتر بخوانید:
«الیزابت شکمن هرد»، نویسنده و استاد علوم سیاسی در دانشگاه نورثوسترن
انگیزه اصلی ترامپ در حال حاضر پیروزی مجدد در انتخابات ریاستجمهوری آمریکا در سال ۲۰۲۰ است. در گذشته این رویکرد به لفاظیهای جنگطلبانه درباره مشاورانش و «گفتگوهایی سفت و سخت» انجامید که نتایج محدودی در پی داشت؛ بنابراین گمان میکنم شاهد ترکیبی از هر دوی این رویکردها در آینده باشیم.
در رابطه با اخراج «جان بولتون»، مشاور امنیت ملی باید گفت ترامپ آدمی ناشکیبا، خودشیفته و بیپروا است. او بارها افراد بسیاری را از تیم خود اخراج کرده است؛ بنابراین کنار گذاشتن افرادی که با رویکردهای او موافق نیستند در کاخ سفید اتفاقی معمول است! بسیاری در کاخ سفید از رفتار بولتون راضی نبودند و گفتهها و شنیدهها حاکی از آن بود که او جدای از دیگر اعضای تیم شورای امنیت ملی فعالیت میکرد. در حقیقت، بولتون حتی جدا از دیگر اعضای کاخ سفید فعالیت میکرد. بولتون در نشستها شرکت نداشته و برنامههای خود را، جدای از دستوراهای ترامپ، دنبال میکرد. این خود نشان میدهد که اوضاع در دولت ترامپ چقدر بیبندوبار است! هیچکس کاری را که باید انجام نمیدهد و نتیجهاش هم البته میشود رویکردهای بینظم کاخ سفید در قبال کشورهایی، چون ایران، چین و حتی مذاکرات اخیر با طالبان. این شکل از بینظمی چهبسا یکی از دلایلی بود که باعث شد کاسه صبر ترامپ سرآید و بولتون را برکنار کند.
«رابرت ریردون» استاد علوم سیاسی دانشگاه نیوهمپشایر
مذاکرات هانوی به هیچ نتیجه ملموسی نرسید. هر دوطرف درباره علت بینتیجه ماندن گفتگوها با یکدیگر اختلافنظر دارند. راستش، به نظر من واشنگتن و پیونگیانگ شانسی برای موفقیت در این نشست نداشتند. انتظار ترامپ از کرهشمالی برای پایان دادن تماموکمال به برنامههای هستهایاش از همان آغاز کار واقعگرایانه نبود. توان هستهای برای کره شمالی امری حیاتی است، چراکه از این طریق میتواند بر شورای امنیت سازمان ملل فشار آورد، همچنین بر سوریه و چین. چرا باید این قدرت را کنار بگذارد؟
ترامپ در اصل در پی رسیدن به «پیروزی» در سیاست خارجی بود تا خود را بهعنوان «مذاکرهکننده کارکشته» نشان دهد و جلسه استعماع «مایکل کوهن» وکیل پیشینش را در مجلس نمایندگان بیاهمیت جلوه دهد. با این حال، اگر ترامپ تلاش میکرد این توافق ناتمام را به جلو ببرد، بیتردید بسیاری از مشاوران سیاسیاش استعفا میدادند.