رویداد۲۴ شادی مکی: چند روز قبل محمد فرید لطیفی معاون آمادگی و مقابله سازمان مدیریت بحران کل کشور در یک برنامه تلویزیونی گفت: سیل تا امروز سطح استانی دارد و بنابراین وزیر به قضیه ورود نکرده است. آقای نجار (رییس سازمان مدیریت بحران) رفته و ممکن است به این نتیجه برسد که ظرفیت استان جوابگو نیست و برای سیل سطح ملی اعلام کند.
او شاخصهای بحران ملی را تعداد خانهها، مسیرها، زیرساختها تخریبی و تعداد جان باختگان عنوان کرد و معتقد بود سیل سیستان و بلوچستان جنبه ملی ندارد چون هر پنج پارامتری که ویژگی یک بحران ملی است، در این استان اتفاق نیفتاده است.
سخنان محمد فرید لطیفی، واکنشهای زیادی را به همراه داشت؛ یکی از کاربران فضای مجازی نوشت: «یعنی حتما باید هزاران بلوچ کشته شوند تا سطح بحران ملی شناخته شود.»
یکی دیگر از کاربران توییتر نیز نوشت: «سیل بلوچستان برای مردم بلوچ سطح ملی داشت و برای حکومت سطح محلی و به همین خاطر سازمان مدیریت بحران ورود نکرد. چه کسی دلسوز بلوچستان است؟ کسی که مشکلاتش را سطح ملی ببیند یا محلی؟»
دیگری هم مینویسد: «در سیل بلوچستان ۸۷۷ روستا دچار قحطی برق، ۶ هزار ملیارد ریال خسارت کشاورزی، ۳ هزار ملیارد ریال خسارت زیر ساخت شهری، و خسارت سیل به ۲.۵ هزار ملیارد تومان رسیده؛ اونوقت معاون سازمان مدیریت بحران میگوید: سیل در سطح ملی نیست که ورود کنیم! چند هزار آدم بمیره شما ورود میکنید؟»
بیشتر بخوانید:
مشقت سیل زدگان سیستان برای دریافت کمک! +فیلم
لطیفی در حالی سیل سیستان و بلوچستان را بحرانی ملی نمیداند که سیل بخشهای وسیعی از جنوب استان را در نوردیده و اموال مردم و زمینهای زراعی را به تاراج برده است. از سوی دیگر پیش از وقوع سیل در حالیکه هشدارهای لازم نسبت به بارش باران و احتمال سرریز شدن سدها و طغیان رودخانههای محلی داده شده بود وزارت نیرو به عنوان یکی از اعضای سازمان مدیریت بحران کشور نسبت به خالی کردن آب سدها پیش از وقوع سیل اقدامی نکرد. با وجود این، اما نماینده ستاد بحران کشور حادثهای طبیعی با این گستره و شدت را در حد بحران ملی ندانست.
معین الدین سعیدی رئیس سابق شورای شهرستان چابهار به رویداد۲۴ میگوید: اظهار نظر آقای لطیفی که مطلقا هم کارشناسی نبود برای مردم سیلزده سیستان و بلوچستان بسیار تلخ بود این حادثه اگر ابعاد ملی نداشت چرا رئیس جمهور وزرا و مدیران ملی به این منطقه آمدهاند؟ آیا حتما باید هزاران نفر کشته شوند تا برای یک موضوع ابعاد ملی قائل شویم.
راه ارتزاق مردم با سیل از بین رفت
او با بیان اینکه ما به لحاظ تمام شاخصهای توسعه انسانی در پایینترین رتبه کشور قرار داریم و تعبیری که رهبری دارند آن است که در این منطقه راههای نرفته بسیار بیشتر از راههای رفته است، اظهار میکند: در حال حاضر زیرساختهای محدودی هم که در منطقه ما وجود داشت به دلیل سیل دچار صدمات جبرانناپذیر شدند. مثلا بسیاری از جادههای ما از بین رفتهاند؛ این در حالی است که پیش از این حادثه نیز پایینترین شاخصهای جاده روستایی را در کشور داشتیم. خسارات در حوزه دشتیاری، زرآباد و کاجو آنچنان جدی شده است که تا چند روز از بخشی از روستاییان منطقه کاجو بیخبر بودیم.
رئیس سابق شورای شهرستان چابهار با اشاره به اینکه زیرساختهای این مناطق همیشه بسیار ضعیف بودند که همانها نیز با این سیل از بین رفته است، عنوان میکند: یکی از مهمترین آسیبهایی که مردم از سیل دیدند در حوزه کشاورزی بوده است در شهرستانهای چابهار، کنارک و قصرقند که پیک سیل در این مناطق بود، صنعت آنچنانی برای اشتغال مردم وجود نداشت و عمده راه ارتزاق کشاورزی بود، اما کشاورزی خصوصا در منطقه عورکی کاملا از بین رفته است.
این فعال اجتماعی با بیان اینکه منطقه دشتیاری بالاترین میزان فرسایش خاک را در سطح کشور و حتی دنیا دارد، ادامه میدهد: شیارهای عمیقی در خاک ایجاد شده که گاهی عمق آن به ۱۲ متر هم میرسد؛ این پدیدهها گرگروک نام دارد. حال با توجه به اینکه سیلبندی برای ممانعت از ورود آب به این گرگروکها نداشتیم شکافهای عمیقی در سطح زمینهای کشاورزی ایجاد شده آنچنان که پس از سیل به جای زمینهای کشاورزی گرگروک ایجاد شده و این زمینها از بین رفتهاند.
بیشتر بخوانید:
وزارت نیرو خطوط انتقال آب را قبل از سیل سیستان و بلوچستان آماده نکرده بود/ به وزیر گفته بودیم ظرفیت سدها پر شده است
وی توضیح میدهد: قبلا مردم براساس دانش بومی خود سیلبندهایی برای این گرگروکها ایجاد میکردند، اما ما انتظار داشتیم که مسئولان در حوزه آبهای کشاورزی تدبیر کرده و آب را با سیلبند به سوی مسیر اصلی هدایت میکردند به جای اینکه گروکها آب را ببلعند. زمانی هم که دچار خشکسالی بودیم از وزارت نیرو درخواست کردیم که سیلبند ایجاد کنند تا آب به جای ورود به گرگروکها وارد مسیر اصلی رودخانه شده و مورد استفاده قرار بگیرد، اما وزارت نیرو اقدامی انجام نداد.
سعیدی تصریح میکند: اگر سیل بند گرگروک ایجاد میشد آبها به مسیر اصلی رودخانه هدایت میشد و سیل رخ نمیداد. در حال حاضر نیز اگر این شرایط ادامه یافته و سیلبندها ایجاد نشود در آیندهای نه چندان دور تمام زمینهای کشاورزی دشتیاری از بین میروند. شرایط انقدر وخیم است که پیرزنی روستایی که از سیل نجات یافته بود میگفت «من کنسرو نمیخواهم فکری به حال سیلبند گرگروک کنید». زیرا مردم بر اساس دانش بومی خود میدانند که نبود این سیلبندها چنین آسیبهایی به دنبال دارد.
وی با یادآوری اینکه سدهای زیردان و پیشین در حالی تاسیس شد که فکری به حال تاسیسات پایین دست آنها نشده بود، اضافه میکند: سد که تاسیس میشود باید خط لوله انتقال آب برای آب شرب و کشاورزی نیز ایجاد شود، اما این اتفاق نیفتاد این درحالی بود که وجود خطوط انتقال آب میتوانست مانع از انباشت بیش از حد آب در سدها شود، اما به دلیل نبود این تاسیسات آبها انباشته و سرریز شدند. از سوی دیگر باید همان زمان که ورود سامانه بارشی به منطقه پیشبینی شده بود تدریجا آبهای انباشته شده در سد رها میشند که این اتفاق نیز رخ نداد این موارد دست به دست هم داده و باعث شد وقوع سیل شد.
او اظهار میکند: افتتاح صوری شبکه آبرسانی دشتیاری آنهم در حالیکه هنوز خط لوله آن وارد مدار نشده و تصفیه خانه آن نیز افتتتاح نشده بود شلیکی بود به اعتماد عمومی مردم بود.
بحران مدیریت در سیل
سعیدی رئیس سابق شورای شهرستان چابهار میگوید: وقتی آقای لطیفی اعلام کرد که این موضوع در سطح ملی نبوده است، نشان داد ما نه تنها مدیریت بحران نداریم، بلکه دچار بحران مدیریت هستیم.
وی میافزاید: این بحران مدیریت آنچنان شدید است که برای بالگردها و حتی رسیدگی اولیه به سیلزدگان بیشتر سپاه و ارتش ورود کرد و سازمان مدیریت بحران آنچنان حضور ملموسی نداشت. البته ستاد مدیریت بحران استان و شهرستان فعال بوده و تلاش میکردند، اما از سوی مدیران بحران مرکز نشین شاهد فعالیت و تلاشی نبودیم.
به اعتقاد سعیدی محدود کردن شعاع این حادثه از سطح ملی به استانی در واقع پاک کردن صورت مساله است به جای حل آن.
وی با اشاره به اینکه در استان سیستان و بلوچستان مدل سیل با سیل درغرب یا شمال کشور متفاوت است، اضافه میکند: میزان تخریب منازل روستایی به دنبال سیل، به مراتب کمتر از شرایط مشابه در سایر نقاط کشور است. با اینحال بررسیهای ما نشان میدهد بیش از ۱۰۰ منزل دچار تخریب شدهاند. خصوصا چاههای فاضلاب کاملا پر شدهاند و تعدادی از سرویسهای بهداشتی دچار آسیب شدهاند.
بیشتر بخوانید:
یک منطقه سیل زده؛ یک هلی کوپتر امداد!/ یک کودک در سیل سیستان و بلوچستان جان باخت، چند نفر مفقود شدند
این فعال مدنی تاکید میکند: برای جبران خسارتهای ناشی از سیل باید از محل منابع ملی استفاده شود، زیرا دامنه اعتبارات تملک دارایی استانی در استان ما بسیار محدود است و برای جبران کاستیها باید از نظر اعتبارات بودجهای تبعیض مثبت وجود داشته باشد. زیرا زیرساختهای جادهای و کشاورزی ما به صورت جدی آسیب دیدهاند. با از بین رفتن زمینها و محصولات کشاورزی هزاران کشاورز محل امرار معاش خود را از دست دادهاند.
وی با اشاره به مشکلات مناطق سیلزده استان پیش از وقوع حادثه میگوید: سرانه دسترسی ما به آب ۱۹ درصد بوده و ۸۱ درصد مردم به صورت سقایی آبرسانی شده و از آب لولهکشی بیبهرهاند. از نظر بهداشت و درمان ما کمترین میزان تخت بیمارستانی و کمترین میزان پزشک در کشور را داریم. بالاترین میزان مرگ مادران باردار را داریم. کمترین سرانه فضای آموزشی کشور را با اختلاف زیاد نسبت به سایر نقاط در جنوب استان ما قرار دارد به ویژه در منطقه چابهار. از نظر سرانه فضای ورزشی ما با اختلاف در رده آخر قرار میگیریم. طرح هادی در منطقه چابهار تنها ۱۱ درصد اجرا شده است؛ لذا با این شرایط امیدواریم برای جبران کمبودها و عقبماندگیها به ویژه در بحث کشاورزی و زیرساختهای جادهای پس از سیل از سرفصلهای ملی استفاده شود.
سعیدی با اشاره به سفر رئیس جمهور به این استان تصریح میکند: امیدواریم سفر رئیسجمهور نتیجه بخش باشد هر چند که با توجه به سوابق قبلی سفر مرکزنشینان به استان ما انتظار نتیجه آنچنانی هم نداریم، زیرا آقایان زیاد به استان میآیند و ما به این نتیجه رسیدهایم کهای کاش آقایان میزان سفرهای خود را کاهش دهند و اگر میآیند نتیجه ملموسی برای مردم داشته باشد. ما نیاز به یک اقدام عملی، ملموس و جدی داریم.
رویکرد مدیریت بحران به واگرایی اجتماعی میانجامد
عبدالوهاب شهلیبر جامعه شناس و استاد دانشگاه در واکنش به سخنان لطیفی به رویداد۲۴ میگوید: شدت سیل به گونهای بود که پهنه گستردهای از جنوب استان را درگیر کرده بود، حداقل ۳ رودخانه اصلی منطقه طغیان کرده و سدها نیز سرریز شده بودند، بارش هم بیش از حد انتظار رخ داده بود. زیرساختها جادهای، سکونتی و کشاورزی نیز از بین رفت. اگر چنین واقعهای بحران ملی نیست پس چیست؟ وضعیت چنان بود که براساس برخی گزارشهایی که به دست ما رسیده است استانهای معین نیز موفق به کمکرسانی نشدند.
وی با اشاره به اینکه در هر استانی سیل خصوصیات خاص خود را دارد، ادامه میدهد: در سیستان و بلوچستان مدت سیل کوتاه است. یعنی به دلیل شیب زمین آب سریع تخلیه میشود، اما شدت حادثه انقدر زیاد است که امداد رسانی در ساعات اولیه بسیار مهم است. در حالیکه با وجود گذشت چند روز از سیل در بالادست رودخانه تند کاجو هنوز به ۱۶ روستا دسترسی نداشته و همچنان مواد غذایی به عنوان ابتداییترین کمک به دست آنها نرسیده است آنهم به این دلیل که جادهها در سیل از بین رفتهاند آیا چنین حادثهای ملی نیست؟
این پژوهشگر اجتماعی با بیان اینکه در سیستان و بلوچستان پراکندگی روستاها بسیار شدید بوده و برخی نیز بسیار کمجمعیت هستند، اظهار میکند: متاسفانه مسائل این استان نه در سیاستگذاری و تخصیص بودجه برای مرکز مهم است و نه در زمان بحران. این سیل فقر وحشتناکی که در استان وجود دارد را نشان داد. بازنمایی مسائل این مردم به این شکل مخدوش نه برای هویت ملی خوب است نه برای مردمی که با قناعت در چنین شرایطی زندگی و مرزداری میکنند. سخنان نماینده ستاد مدیریت بحران کشور به جای همگرایی تولید واگرایی میکند که این مساله برای من جای تعجب دارد.
وی با اشاره به اینکه هیچ گزارش شفافی درباره آنچه برای مدیریت شرایط حادثه گذشته داده نمیشود میگوید: مردم به شدت گلایهمند هستند از اینکه امدادرسانی به موقع صورت نگرفته است. اما براساس گزارشهای مردمی خود مردم بودند که به داد هم رسیدند و حتی گروههایی که با ماشینهای شاسی بلند به کار قاچاق سوخت در این مناطق مشغول بودند تبدیل به بخشی از سیستم همیاری اجتماعی شده و متناسب با رسوم و فرهنگ بلوژچها درحوزه همیاری اجتماعی شروع به فعالیت کردند و در مرحله دوم کمکهای رسمی میرسد که حدود ۲، ۳ روز بعد بوده است.
ببیینید:
سرزمین من، دردمند بیدوا/ بحرانهایی که هر سال تکرار میشوند
این جامعهشناس با اشاره به اعتبارات و امکاناتی که به صورت قطرهچکانی برای مردم ا ین مناطق در نظر گرفته شده است، میگوید: سیل همین امکانات حداقلی مانند مانند ایجاد راههای درجه ۳ و ۴ یا اجرای طرح هادی به صورت مختصر در برخی روستاها را نیز با خود شست و برد درحالیکه تا دو روز اول این اتفاق در رسانهها منعکس نشد، زیرا رسانه قوی در این مناطق وجود ندارد و از سوی دیگر ناگهان مسئولی را میبینید که به جای مرهم زدن بر زخم مردم میگوید بحران ملی نبوده است؛ این سخنان باعث میشود که مردم دچار احساس بدی شوند.
شهلیبر عنوان میکند: زیرساختهای سکونتی در روستاها به شدت ضعیف بوده و به ندرت با خانه استانداردی که بنیاد مسکن موظف به ساخت آن در روستاست مواجه میشوید، خانهها در این مناطق معمولا با سازهها ابتدایی مانند سنگهای کف رودخانه و گل خانهسازی میشود.
وی میافزاید: براساس آمارهایی که در رسانهها منتشر شد چندین هکتار باغات موز و زمینهایی کشاورزی هندوانه و طالبی از بین رفتند، مسیرهای دسترسی نابود شدهاند، ۱۱۰ دهانه پل از بین رفته و تعدادی از واحدهای مسکونی آسیب دیدهاند، رانش زمین هم رخ داده است. اگر این موارد بحران ملی نیست پس چیست یعنی باید زمین دهان بازکرده و مردم را ببلعد تا بگوییم بحران ملی بوده است.
این جامعهشناس با اشاره به سرریز شدن سرریز شدن سدهای زیردان و پیشین به دنبال اشباع شدن از بارشهایی که قبلا پیشبینی شده بود، میگوید: این سوال از وزارت نیرو مطرح است که چرا هشدارها را جدی نگرفت و تازه وقتی سدها در ثر بارش پر شده و شروع به سرریز کردند اقدام به باز کردن دریچههای سد کردند. در حالیکه میتوانستند خیلی قبلتر با ایجاد خط لوله آب برای مصرف مردمی که بدون آب مانده و به صورت سقایی آبرسانی میشوند از میزان آب داخل سد نیز کاسته و از وقوع سیل امروز پیشگیری کنند. این درحالی است که در زمان وقوع سیل دبی آب به ۱۳ هزار متر مکعب در ثانیه رسید سرعت آن که چندین برابر سرعت آب در سیل گلستان بود و به همین دلیل کل دشتیاری را با خود شست و برد.
سیل میتواند به آسیبهای اجتماعی منجر شود
وی اضافه میکند: درحال حاضر در باغات موز حدود یک تا یک و نیم متر ارتفاع گل وجود دارد که باید با لودر این زمینها صاف شود. هر کشاورز میلیاردها تومان ضرر دید آنهم در استانی که بالاترین تعداد مددجویان نهادهای حمایتی را دارد. حال باید دید وقتی کشاورزی و مشاغل از بین برود چه بر سر استان میآید.
شهلیبر با تاکید براینکه تخریبها و تبعات سیل کم کم سر از زیر آب بیرون میآورند و ترمیم خسارات وارده نیاز به منابع ویژه دارد، خاطرنشان میکند: آنچنانکه استاندار گفته بود با اعتباراتی که از قبل داریم حتی یک درصد را هم نمیتوانیم ترمیم کنیم به همین دلیل نیز این آسیبها باید در سطح ملی تعریف شوند، زیرا اگر چنین اقدامی صورت نگیرد این جمعیت به شهرهای دیگر مهاجرت میکند مانند شهر چابهار که درحال حاضر نیز بیش از نیمی از جمعیت آن حاشیه نشین بوده ودر شرایط بسیار بدی زندگی میکنند. بخشی از جمعیت حادثه نیز از استان خارج شده و به سایر استانها مهاجرت میکنند که این مساله نیز پیامدهای منفی اجتماعی ایجاد میکند.
این مدرس دانشگاه با اشاره به ویدئوی منتشر شده از یکی از سیلزدگان که با انتقاد از عملکرد مدیریت بحران میگوید مگر ما بخشی از ایران نیستیم، تصریح میکند: تبعیض حتی در بلایای طبیعی نسبت به استانهای مختلف وجود دارد و این سیل نشان داد که این مسائل ممکن است امنیت ملی را تهدید کرده و منجر به واگرایی اجتماعی شود، زیرا این برخورها این حس را درمیان مردم ایجاد میکند که تو هم در حالت عادی و هم درزمان بحران شهروند درجه چندم هستی.
به گزارش رویداد۲۴ حال باید دید با توجه به گستردگی خسارات ناشی از سیل و از بین رفتن زندگی مردم این مناطق که میتواند تبعات اجتماعی جبرانناپذیر مانند مهاجرت از روستاها و خالی ماندن روستاهای مرزی شده و حتی نیازهای کشاورزی کشور را تحت تاثیر قرار دهد باز هم مسئولان مدیریت بحران کشور میتوانند این سیل را حادثهای استانی تلقی کنند. به علاوه آنکه آیا نگاه استانی به حادثه در این سازمان همراه با پیشبینیهای لازم برای فراهم کردن تمهیدات ضروری در زمانهای پیش از حادثه، حین حادثه و بعد از آن بوده است تا مدیران استانی بتوانند از پس حادثه به تنهایی برآیند.