۱. سرشا رونان زمانی که برای «لیدی برد» تبلیغ میکردند، شنید که گرتا گرویگ قصد دارد «زنان کوچک» را کارگردانی کند، همان موقع فوراً به او گفت: «من باید جو باشم.»
۲. هر کدام از خواهران مارچ در «زنان کوچک» یک پالت رنگ اصلی دارند: مگ سبز و بنفش اسطوخودوسی، بت قهوهای و صورتی، ایمی آبی روشن و جو قرمز و نیلی تیره است.
جکلین دورن، طراح لباس این فیلم گفته: «در واقع رنگها را از روی دفترچههایی که مارمی به دخترها میدهد، انتخاب کردیم و بعد بنفش اسطوخودوس را هم برای مگ اضافه کردیم.»
۳. در همین فیلم، جو و لوری مرتب جلیقههایشان را با هم عوض میکنند؛ گرتا گفته که این کار نمادی از این حقیقت است که آنها نیمهی دیگر هم هستند. جکلین به همراه سرشا و تیموتی به این ایده رسیدند.
۴. گرتا گرویگ سخنرانی طولانی ایمی در مورد ازدواج را دقیقاً روزی که این صحنه را فیلمبرداری میکردند، برای فلورنس پیو نوشت؛ در واقع مریل استریپ گرتا را تشویق به این کار کرد.
فلورنس به هالیوود ریپورتر توضیح داده که مریل به گرتا توضیح داد که چرا «زنان کوچک» هنوز هم مهم است و به او اصرار کرد که به مخاطب بفهماند که زن بودن در آن زمان، چطور بوده.
۵. در فیلم «انگل»، برای این که محله به اندازهی کافی زیر آب برود، صحنه را بالای یک مخزن بزرگ آب ساختند. بونگ جون هو در مورد این صحنه گفته که آنها به خانههایی رفتند که صاحبانشان رهایشان کرده بودند و وسایل، درها، پنجرهها و بشقابهای آنها را برداشتند تا از همانها در فیلم استفاده کنند.
۶. ملودی "جسیکا، ایلینویز، شیکاگو" در فیلم «انگل» در حقیقت ترانهی معروفی است که در مدارس کره استفاده میشود تا بچهها مطالب را بهتر به ذهن بسپارند.
۷. طبقهی دوم خانهی خانوادهی پارک با استفاده از پردهی سبز/ آبی و طبقهی دوم آن در یک زمین خالی در شهر جئونجو ساخته شد.
۸. رابرت دنیرو کتاب «شنیدهام خانهها را رنگ میکنی» نوشتهی چارلز برنت، یعنی همان کتابی که «مرد ایرلندی» بر اساس آن ساخته شده، را اولین بار در سال ۲۰۰۶، زمانی که در حال ساخت فیلم «چوپان خوب» بود، خواند و بعد فوراً آن را به مارتین اسکورسیزی داد. اسکوسیزی به مجلهی انترتینمنت ویکلی گفته که آنها نزدیک به ده سال تلاش کردند تا این فیلم را بسازند.
۹. جو پشی قبل از این که تصمیم بگیرد نقش راسل بافالینو را در این فیلم قبول کند، ۵۰ بار ردش کرده بود. اسکورسیزی توضیح داده که پشی زمانی حس کرد این فیلم ارزش ساخته شدن را دارد که نتفلیکس تصمیم گرفت از پروژه حمایت کند.
۱۰. فرایند جوانسازی استفاده شده در «مرد ایرلندی» آنقدر پیچیده بود که تیم جلوههای ویژه ۱۷۵۰ برداشت برای این فیلم انجام دادند، چیزی که معادل ساخت دو فیلم است. این تیم همچنین تجهیزات مخصوصی برای دوربین و تکنولوژی جدیدی برای تصویربرداری از دنیرو، پاچینو و پشی خلق کردند.
۱۱. در اولین پیشنویش «جوجو خرگوشه» خبری از هیتلر به عنوان دوست خیالی جوجو نیست. تایکا وایتیتی کل فیلمنامه را در عرض چند هفته بازنویسی کرد و تصمیم گرفت آن را به کمدی تبدیل کند.
۱۲. در واقع این تصمیم کمپانی فاکس سرچلایت بود که تایکا نقش آدولف هیتلر را در این فیلم بازی کند، چون آنها عقیده داشتند این نقش بخصوص را باید کسی که خلقش کرده، بازی کند.
۱۳. تایکا و مسئولین انتخاب بازیگر، پنج کشور را گشتند و بیشتر از ۱۰۰۰ تست بازیگری را دیدند تا توانستند رومن گریفین دیویس را برای نقش جوجو پیدا کنند. در واقع، رومن قبل از این که برای این فیلم تست بدهد، برای بازی در دیگر مدعی اسکار ۲۰۲۰ یعنی «فورد در برابر فراری» تست داده بود.
۱۴. هواکین فینکس قبل از شروع فیلمبرداری «جوکر»، حدود ۲۳ کیلو وزن کم کرد، چون به نظرش این کار به نشان دادن شکنندگی آرتور کمک میکرد.
۱۵. او تا قبل از این که برای شروع فیلمبرداری به نیویورک برسد، فیلمنامهی نهایی «جوکر» را نخواند. پیشنهاد داد صحنهی رقصی هم به پایان داستان اضافه کنند و خبر نداشت که این صحنه از قبل نوشته شده.
۱۶. تاد فیلیپس بعد از پایان فیلمبرداری «جوکر»، دفتر یادداشت آرتور را پیش خودش نگه داشت. او به وبسایت کلایدر گفته که همیشه سعی میکند یکی از وسایل صحنهی فیلمی را که میسازد، برای خودش نگه دارد.
۱۷. در «فورد دربرابر فراری» تمام ماشینهای کلاسیک مخصوص این فیلم ساخته شدهاند؛ کارگردان این فیلم، جیمز منگلد اصرار داشت تا جایی که ممکن است از تصاویر کامپیوتری کمتری استفاده کند.
۱۸. وقتی اسکارلت جوهانسون برای اولین بار فیلمنامهی «داستان ازدواج» را خواند، صحنهای که بیشتر از همه اشک او را درآورد، صحنهی بستن بند کفش در پایان فیلم بود. او به وال استریت جورنال گفت که این صحنه بسیار ساده، اما فوقالعاده احساسبرانگیز بود.
۱۹. موقع فیلمبرداری صحنهی دعوا بین چارلی و نیکول در «داستان ازدواج»، آدام درایور واقعاً به یک تکه چوب مشت زد. او بین برداشتها، مجبور شده بود روی دستش یخ بگذارد.
۲۰. دین چارلز چپمن و جورج مکی، قبل از شروع فیلمبرداری «۱۹۱۷»، نزدیک یک سال وقت گذاشتند تا در نقشهایشان فرو روند.
۲۱. وقتی «۱۹۱۷» ادیت شد تا شبیه یک فیلم تکشات دربیاید، طولانیترین برداشتی که در واقعیت اتفاق افتاده بود، نه دقیقه طول کشیده بود.
۲۲. سم مندس یک فیلمنامهی ۴۵ صفحهای برای «۱۹۱۷» نوشت که فقط شامل نقشهها و نمودارهایی بود که جهت حرکت بازیگرها و دوربینها و جزئیات دیگر را نشان میداد.
۲۳. برد پیت و لئوناردو دیکاپریو در «روزی روزگاری در هالیوود» بداههگوییهای زیادی داشتهاند. لئو به دِدلاین گفته که رابطهی صمیمانهی آنها در صحنه، همان اول کار شکل گرفت.
۲۴. در یکی از نسخههای اولیهی «روزی روزگاری در هالیوود» صحنهای وجود دارد که چارلز منسون و کلیف بوث یک لحظه نگاهشان به هم میافتد، آن هم درست قبل از این که چارلز منسون به خانهی شارون تیت و رومن پولانسکی برسد. کوئنتین تارانتینو دربارهی حذف این صحنه با امپایر صحبت کرده و گفته: «هنوز هم دارم فکر میکنم آیا کار درستی کردهام یا نه.»
۲۵. و در آخر این که کوئنتین تارانتینو چهار یا پنج سال قبل، به صحنهی پایانی «روزی روزگاری در هالیوود» رسیده بود و همیشه میدانست که فیلم چطور باید تمام شود.