رویداد۲۴ شادی مکی: روز ۳۰ بهمن ماه وزارت بهداشت از جان باختن دو شهروند قمی دراثر ویروس ناشناخته کرونا خبر داد. به تدریج آمار ابتلا به این ویروس در قم افزایش مییافت و در حالیکه به نظر بسیاری از کارشناسان بهترین راه مهار ویروس و جلوگیری از انتقال آن به سایر نقاط کشور قرنطینه کردن این استان بود، اما مسئولان وزارت بهداشت و ستاد مدیریت کرونا از این موضوع سرباز زد.
به دنبال رفت و آمدهای صورت گرفته با مقصد و مبدا این شهر در روزهای بعد از آغاز کرونا ویروس به استانهای تهران و گیلان هم سرایت کرد. به تدریج سایر استانها هم دچار این بلای قابل پیشگیری شدند.
در روزهای اول خبرها حاکی از آن بود که مبتلایان معمولا از اهالی قم یا از افرادی هستند که از قم به شهرهای خودشان بازگشتهاند. با اینحال، اما همچنان مساله قرنطینه کردن این استان در دستور کار قرار نگرفت.
از سوی دیگر با کمبود لوازم ایمنی و بهداشتی مقابله با کرونا کادر درمان در شهرها و استانهای گرفتار ویروس خود مبتلا به کرونا شده و برخی نیز جان خود را از دست دادند. بعد از مدتی تهران و گیلان هم در صدر جدول ابتلا قرار گرفتند. وضعیت گیلان بحرانی اعلام شد، آنهم در شرایطی که مردم از تهران و سایر نقاط کشور برای فرار از کرونا و کسب آرامش بیتوجه به توصیه اکید مسئولان نسبت به انجام قرنطینه خانگی و عدم اقدام به مسافرت برای جلوگیری از انتقال ویروس به سایر نقاط کشور شروع به انجام سفر به مقصد استانهای شمالی کشور از جمله گیلان کردند.
سرانجام وضعیت گیلان چنان بحرانی شد که غلامعلی جعفرزاده ایمن آبادی نماینده مردم رشت در مجلس، با اشاره به وضعیت نگران کننده بیماری کرونا در گیلان و رشت گفته بود: آمار مبتلایان به کرونا به صورت تصاعدی در حال افزایش است در حالی که امکانات پزشکی و بهداشتی در این منطقه وجود ندارد.
در حاضر وضعیت قرنطینه استانهای شمالی نامشخص است؛ از یک سو اعلام میشود شمال قرنطینه است اما به ناگاه دستوری میرسد و قرنطینه باز میشود. در این میان خبر میرسد که گروههای خودجوش مردمی جلوی خودروهای ورودی به استانهای شمالی را میگیرند و موضوع قرنطینه به طنزی تلخ تبدیل شده است.
کامل دلپسند جامعهشناس توسعه اجتماعی به رویداد۲۴ میگوید: اولین مسالهای که وجود دارد آن است که کرونا از چه زمانی وارد ایران شده است. تاریخهای مطرح شده درباره این موضوع از سوی منابع رسمی و غیررسمی متفاوت بوده و هر یک هم مستنداتی را برای مدعای خود ارائه میدهند.
حکمروایی منطقهای در بحران کرونا
وی با بیان اینکه بخشی از منابع غیررسمی دولت را به پنهانکاری رسانهای متهم میکنند، ادامه میدهد: بر اساس اظهارات منابع رسمی مرکز شیوع کرونا در ایران قم بوده است. اما حقیقت آن است که اتفاقی که برای قم افتاد و تصمیم به موقعی که باید برای قم گرفته میشد، اما نشد، ناشی از وجود تبعیض ساختاری مبتنی بر حکمروایی دلبخواهی منطقهای است.
این جامعهشناس توسعه اجتماعی توضیح میدهد: بخشی از افراد در منطقهای ساکن بوده و تصمیمهای منطقهای میگیرند مانند بسیاری از رفتارهایی که در مشهد در رویدادهای مختلف رخ میدهد. به طور طبیعی قم به لحاظ اینکه مرکز حوزههای علمیه بوده و تسلط هژمونی نگاه دینی در آن باعث شد تصمیمات اتخاذ شدهای که در سطح جهان روی قرنطینە تاکید دارند، برای شهری با چنین شرایطی گرفته نشود.
او خاطرنشان میکند: ما تعدد منابع تصمیمگیری در قم را داشتیم که بخشی از آن باز میگردد به عدم مقبولیت قانونی که نهاد قوه مجریه با آن مواجه است. اگر تفکیک قوا رعایت میشد و دولت به صورت جدی متولی و تصمیمگیر مسائل مختلف میشد دیگر شاهد سیاست یک بام و دو هوا برای تصمیمگیری مناسب در حوزه قم نبودیم به این معنی که وقتی بیماری در قم شایع شد شاهد ایجاد شرایط قرنطینه نبودیم، اما وقتی بحران در رشت به وضعیت قرمز رسید این اتفاق رخ داد، این تفاوت رویکرد عملا نشان از این داشت کە دولت قدرت اجرای تصمیمات متقن رو در آن منطقە نداشته است.
بیشتر بخوانید:
از دعوت به قرنطینه خانگی تا باز کردن ادارات/ وقتی دولت، مردم را بلاتکلیف کرده است!
دلپسند با اشاره به اینکه تجربه جهانی نشان میدهد که در زمان کرونا قرنطینه کردن شهرها با هرقدر تبعات اقتصادی که به دنبال دارد بهترین روش برای پیشگیری از بحرانی شدن شرایط است، عنوان میکند: ما در این ماجرا شاهد تعدد منابع تصمیمگیری و ناکارآمدی حکمروایی ملی هستیم به این معنا که تصمیمها به صورت ملی گرفته نمیشود بلکه به صورت منطقهای اتخاذ میشود. در این شرایط منابع تصمیمگیری یکسان نبوده و مسئولیتها و متولی جدی مشخص نیست؛ لذا هر فردی براساس جایگاه و احساس قدرتی که دارد ابراز قدرت کرده و تصمیمگیری میکند.
وی با اشاره به اینکه پیش از این هم در تجاربی شاهد داعیههایی مبنی بر خودمختاری در تصمیمگیری در قم بودهایم اظهار میکند: این مساله حتی میتواند به امنیت ملی آسیب بزند. آنچنانکه چند سال پیش اظهارنظرهایی شد مبنی بر اینکه تصمیمگیری در قم مجزا از سایر مناطق کشور است.
این مدرس دانشگاه با تاکید براینکه نهاد دولت در ایران در داخل و خارج تضعیف شده است، میگوید: بسیاری از نیروهای پنهان در جامعه ایرانی و بسیاری از فشارهای بینالمللی به شدت باعث تضعیف کارآمدی دولت در طول زمان شدند و این تضعیفسازی داخلی و خارجی باعث تضعیف کارآمدی دولت شده است.
او تصریح کرد: وجوه مختلف توانایی و کارآمدی یک دولت را دقیقا در زمان بحرانها میتوان مشاهده کرد، دولتی که منابع و ردیف بودجههای مشخص برای نهادهای موازی و مشخصی دارد و در زمان یک بحران مستاصل شود جای تعجب دارد؛ لذا بحث بحران کرونا نه مساله دولت که مساله کل حاکمیت است. در این مساله نه تنها نهاد اجرایی دولت بلکه قوه مققنه، قوه قضائیه و تمام نهادهای نظامی و ارگانهایی که در حاکمیت ملی کشور نقش دارند مسئول هستند. اما پاسخگویی به مردم و اجرای تصمیمها برعهده دولت است. متاسفانه بسیاری از نهادها در زمانی که باید حضور داشته باشند نیستند این موضوع باعث میشود ذهن کنشگر ایرانی دوباره به سوی ناکارآمدی دولت حرکت کند در حالی کە همە مسئولند، ولی بخش اعظم ناکارآمدی بە پای دولت نوشتە میشود.
دلپسند میگوید: دولت با این تضعیف شدگی چندین سالهای که از سوی نهادهای مختلف به آن دچار شده است توان چندانی ندارد و باید نهادهایی که داعیه کنشگری ملی را دارند در این شرایط پای کار بیایند. این در حالی است که باردیگر این مردم بودند که با خودمراقبتی و رفتارهای اجتماعی مناسب در این شرایط به صورت خودجوش به کمک دولت آمدند و باردیگربا مشارکت دراین امر خطیر ملی دولت را همراهی کردند.
وی اظهار میکند: ضروری است تمامی نهادهای تاثیرگذار که داعیه کارگزاری دارند باید پای کاربیایند این در حالی است که در شرایطی که جان شهروندان ایران در خطر است حضور ندارند و خودشان را نشان نمیدهند.
این جامعهشناس توسعه اجتماعی با تاکید براینکه در این سالها اعتماد اجتماعی مردم به دولت و حاکمیت را از دست دادهایم، بیان میکند: وقتی که اعتمادی وجود ندارد، همراهی، مشارکت و همدلی هم وجود ندارد حتی اگر در حوزه سلامت باشد.
این جامعهشناس اضافه میکند: مردم فکر میکنند مشکل با خودمراقبتی حل میشود. اما واقعیت امر آن است که بی اعتمادی نهادی چنان در وجود مردم شکل گرفته است که حتی با وجود هشدارهای جدی داده شده از سوی دولت باز هم مردم به صورت انفرادی تصمیمگیری کرده و عمل میکنند. یعنی عملا احساس کنشگری جمعی و ملتبازی و منفعت جمعی را بر منفعت فردی ترجیح دادن هنوز شکل نگرفته است که علت آن همان بیاعتمادی نهادی و سازمانی به دولت و حاکمیت است.
حس جمعی تضعیف شده است
وی خاطرنشان میکند: حس جمعی و حس ملی در جامعه ایرانی تضعیف شده است. حفظ تقدم دیگری برخود تضعیف و فردگرایی به شدت رشد یافته است. این موضوع را حتی در فرایند خرید ماسک و ضدعفونی کنندهها میتوان مشاهده کرد. در زمان بحران است که فرهنگ اجتماعی یک جامعه مشخص میشود. وقتی بحران در ژاپن پیش میآید مردم به قدر نیاز اقلام را تهیه میکنند، اما درکشور ما این تصور وجود دارد که هر قدر فرد داراتر باشد دباید بیشتر تهیه کند، رفتاری که باعث افزایش نرخ کالا میشود.
دلپسند تصریح میکند: خودخواهی، خودمداری و خودبینی تبدیل به بخشی از تربیت اجتماعی جامعه ایرانی شده است که وجود و ظهور آن را در همین بحرانهای اجتماعی میتوان مشاهده کرد. یعنی ما در دوراهی اجتماعی نفع جمعی و نفع شخصی به این نتیجه رسیدیم که نفع فردی اولویت دارد.
این جامعهشناس میگوید: در مساله قرنطینه کردن شهرها اگر دولت تنها تصمیمگیرنده و متولی در این موضوع بود واقعا باید از تحکم اجرایی استفاده میکرد، اما تعدد منابع تصمیمگیری مانع از اجرای سیاستهای درست است. البته باید به این نکته توجه کرد که اگر شرایط بحران با خشونت دولتها همراه شود حتی اگر درست هم باشد تبعات منفی اجتماعی به دنبال دارد که غیرقابل پیشبینی است. اما در مساله قرنطینه کردن وقتی بحران جدی شده و قرنطینه باعث حفظ سلامت مردم میشود ابراز اقتدار بسیار ضروری است البته اگر دولت تنها تصمیمگیرنده بود، که متاسفانه چنین نیست.