رویداد۲۴- کمتر کسی است که مناظرههای داغ سال ۹۲ را فراموش کرده باشد. وقتی شهردار نظامی تهران به دبیر سابق شورای عالی امنیت ملی گفت به دانشجویان تحکیم وحدت مجوز نداده است و روحانی در پاسخ از برخوردهای گازانبری گفت و از آزادی دانشگاهها دفاع کرد. سه سال بعد از آن روز تعداد تشکلهای مستقل جنبش دانشجویی کم کم به صد تشکل رسید.
حالا بعضی از دانشگاهها بیش از یک تشکل سیاسی اصلاحطلب و منتقد دارند. دانشگاه علامه طباطبایی، علم و صنعت، علوم پزشکی اصفهان، یزد، شیراز، علوم پزشکی شیراز، ایلام، شهید چمران اهواز، صنعتی اراک و علوم پزشکی یاسوج دانشگاههایی هستند که بیش از یک تشکل اصلاحطلب در آنها اجازه فعالیت دارد و دانشگاه امیرکبیر با داشتن سه تشکل فعال اصلاحطلب در این زمینه رکورددار است.
اما این تعداد تشکلهای سیاسی فرصت است یا تهدید؟
آذر منصوری فعال سیاسی اصلاحطلب و عضو شورای مرکزی حزب اتحاد ملت درباره فعالیت تشکلهای دانشجویی به ایلنا میگوید: در یک دهه گذشته جنبش دانشجویی متحمل هزینههای بسیاری شده است.بسیاری از فعالان تشکل های دانشجویی ستاره دار و محروم از تحصیل شدهاند و برخی هنوز در زندانند و برخی دیگر از حتی حقوق اجتماعی هم محرومند.
وی معتقد است: لازمه پویایی ، ماندگاری و اثر گذاری هر جنبشی نقد و آسیب شناسی حرکت های گذشته است.
منصوری میگوید: قاعدتا جنبش دانشجویی باید بررسی کند و به این سوال پاسخ دهد که آیا در این روزگار و با توجه به گشایش نسبی فضا برای فعالیت تشکلهای دانشجویی تا چه میزان ضرورت سامانهای که کارکردی مانند دفتر تحکیم وحدت داشته باشد، احساس میشود؟ یا بالعکس.
وی تصریح میکند: در این مقطع ضرورت ایجاب میکند که با ایجاد سامانههای متعدد اما هماهنگ و همسو از یک طرف این پویایی و اثر گذاری بیشتر شود و از سوی دیگر از هزینهها که در صورت مداومت مانع شکل گیری و ادامه فعالیت میشود کم کرد؟ این یکی از موضوعاتی است که در نقد و آسیب شناسی تاریخ جنبش دانشجویی باید مورد بحث و گفتگو قرار گیرد.
وی هدف مهم را رسیدن به یک راهبرد توافقی میداند راهبردی که بر اساس واقع بینی و همین منطق باید مدنظر قرار گیرد.
از تکثر دفاع کنیم/ تشکلهای همسو ادغام شوند
مجید فراهانی دبیر کل حزب ندای ایرانیان که در یکی از ادوار تاریخی دفتر تحکیم وحدت عضو شورای مرکزی آن بوده است درباره فعالیت تشکلهای مختلف دانشجویی به خبرنگار ایلنا میگوید: اساسا معتقد به آزادی تشکلها در دانشگاه هستم. نه فقط دانشجویان اصلاحطلب و اصولگرا؛ حتی دیگر تفکرات هم باید تشکل متناسب با خود را داشته باشند تا عقاید آنها را نمایندگی کنند.
دبیر سابق دانشگاه صنعتی شریف با اشاره به تجربه تحکیم وحدت ادامه میدهد: در گذشته ناهمگونیهایی در انجمنهای اسلامی داشتیم چون تشکلهای دیگر اجازه فعالیت نداشتند و در غالب انجمن اسلامی دیدگاه خود را بیان میکردند و این دیدگاهها گاهی با دیدگاه انجمن اسلامی در تضاد بود و مشکل ایجاد میکرد.
وی افزود: اساسا از فعالیت تشکلهای مختلف دانشجویی در دانشگاه دفاع میکنم تا همه دیدگاهها بتوانند و حق قانونی داشته باشند که در چارچوب دانشگاه فعالیت کنند.من مخالف این که در طیف اصلاحطلبی هم تشکلهای مختلف فعالیت کنند نیستم چون طیف اصلاحات هم طیف متکثری است و دیدگاههای مختلفی در سی حزب اصلاحطلب وجود دارد و هر کدام دیدگاههای مختلفی مطرح میکنند. اساسا مخالف این نیستم که حتی درون طیف جریان اصلاحطلبی و اصولگرایی تشکلهای مختلف وجود داشته باشند.
با این حال فراهانی توصیهای هم برای تشکلهای اصلاحطلب دارد.وی می گوید: «تشکلها اگر اختلافاتشان اندک است گفتوگو کنند و برای بالا بردن وزن خود در هم ادغام شوند تا تعداد بیشتری از دانشجویان را زیر چتر پوشش خود قرار دهند. با اینکه دفاع میکنم از تکثر تشکلها اما ادغام تشکلهایی که اختلافات کمی دارند را برای این تشکلها مفید میدانم. امروز ادغام شرکتهای غول پیکر و حتی ادغام کشورها مثل آلمان غربی و شرقی باعث توسعه این کشورها شده است و حرکت به سمت ادغام در بسیاری از مجموعه ها با استقبال مواجه میشود.
تکثر شبیه تشکلهای اصولگرا خوب نیست
حسین نقاشی که در سالهای دولت احمدینژاد دبیر انجمن اسلامی دانشگاه تهران بوده است نیز درباره تکثر فعالیتهای انجمنها میگوید اگر تشکلها حول محور فکری و سیاسی از هم منفک شود بسیار مطلوب است اما اگر این تکثر به واسطه مسائل شخصی و برخی رویکردهای روشی باشد مفید نیست. هم برای دانشگاه مفید نیست و هم برای دانشجویان گمراه کننده است و آنها را به نتایج مطلوب نمیرساند. فعالیت موازی تشکلهای دانشجویی به جای آنکه تمرین مدارا و دموکراسی باشد یک رقابت منفی و فرسایشی بین تشکلها و اعضای آن ایجاد می کند که این رقابت به پیشبرد دموکراسیخواهی و بازشدن فضای دانشگاه و ارتقا علمی ختم نمی شود و حتی فعالیتهای مثبت تشکلها را خنثی میکند و هیچ پیش بردنی در آن وجود ندارد. مگر اینکه این اختلاف بر سر مبانی هویتی تشکلها باشد که در این صورت میتوانند در مسائل صنفی و ملی با هم همراهی کنند و در دیگر مسائل دیدگاههای خود را مطرح کنند.
نقاشی درباره فعالیتهای سه تشکل در دانشگاه امیرکبیر میگوید به نظر من اختلاف جدی نبوده است و اختلاف بین فعالان این دانشگاه روشی بوده است و البته بچههای این دانشگاه به عقلانیت خوبی رسیدهاند که به نظر من اختلافات بین دانشجویان این دانشگاه فرسایشی نبوده است اما به صورت کلی ممکن است برخی تکثرها در بین تشکلهای یک جریان سیاسی بیشتر فرسایشی و نزولی باشد نمونه آن در جریان اصولگراست که ۴+۱ تشکیلات دانشجویی در اختیار دارند که کمترین اصطکاک هویتی را دارند و یک آبشخور فکری دارند و تفاوت عینی و واقعی ندارند و فقط برای پر کردن حجم و فضای دانشگاه چنین تشکلهایی راه اندازی شده است.
نقاشی درباره انجمن دانشگاه تهران گفت: هیچ وقت این تشکل به محاق تعطیلی نرفت و در هر دانشکدهای هم شورای مرکزی و شورای عمومی وجود داشت و هر دانشکده یک تشکیلات کامل با نشریه و شورای مرکزی و ... داشت و به این دلیل این تشکیلات ماندگاری خود را حفظ کرده است و تشکیلات موازی دیگری در کنار آن شکل نگرفته است اما مثلا امیرکبیر در دانشکدهها به این وسعت کار نکرده بودند و تعطیلی چند ساله انجمنهای اسلامی هم ضربه بزرگی به فعالیت سیاسی آن زد.
یکی از تشکلها منفعل شده
محمدرضا شهبازی، فعال دانشجویی دانشگاه یزد که در آن دو تشکل اصلاحطلب فعالیت میکنند به ایلنا میگوید: «دو یا چند تشکل بودن به شرطی که تشکلها طیفهای فکری مختلف تشکلهای اصلاح طلب را پوشش بدهد، لازم است اما اگر دو یا چند تشکل صرفا به خاطر اختلاف سلیقههای معمول تشکیل شوند یک تهدید برای فعالیتهای دانشگاه است. الان در دانشگاه یزد عملا یکی از تشکل ها کاملا منفعل است. از یک طرف فعالیت درخوری انجام نداده و از طرف دیگر پتانسیل بچه های این تشکل سوخته میشود. در کنار همه این ها، در واقع بچه های اصلاح طلب دانشگاه دو دسته شدند که هیچ فرقی با هم ندارند!»
گاهی وحدت منجر به تجزیه میشود
امیرمسعود ناصری دبیر انجمن فرهنگ و سیاست دانشگاه امیر کبیر نیز درباره فعالیت چند تشکل نزدیک به هم در دانشگاه میگوید این تشکلها فرصتی هست برای ایجاد تضارب آرای بیشتر ولی این فرصت زمانی تبدیل به تهدید میشود که مثل دانشگاه ما سه چهار تشکل و نهاد همزمان فعالیت میکنند.
وی به وضعیت تشکلهای اصلاحطلب دانشگاه امیرکبیر اشاره کرد و گفت: نظر من ابتدا روی فعالیت یک تشکل بود بود ولی وقتی اتفاقات گذشته را مرور میکنم بودن دوتا تشکل را به یک تشکل ترجیح میدهم. زمانی که انجمن اسلامی چند پاره بود و هرکس ساز خود رو میزد چهره واحد و خوبی نداشت و داشت کم کم به سمت انحطاط و تجزیه پیش میرفت.
ناصری معایب و مزایای چند تشکل بودن دانشگاهها را اینطور میگوید: یک نکته مثبت دیگر فعالیت متکثر این است که اگر قرار شود باز هم دولتی بیاید که سیاست آن دربرخورد با دانشگاه عوض شود بستن دو تشکل به مراتب سخت تر از بستن یک تشکل است.
دبیر انجمن فرهنگ و سیاست اعطای مجوز از طرف دانشگاه را به تشکل سوم یک اشتباه استراتژیک از سوی دانشگاه خواند و گفت: ما در دانشگاه امیرکبیر تشکلی داریم که دانشگاه نمیخواهد به امور آن رسیدگی کند. به شکل عجیبی این تشکل از رسمیت افتاده ولی همچنان فعالیت میکند و درعین حال خود را یک تشکل اصلاح طلب پیرو خط امام میداند.
تهدید است ...
ابراهیم گرانپایه فعال دانشجویی و عضو سابق شورای احیا -که برای احیای تشکلهای منحل شده دوره احمدینژاد فعالیت میکند- به ایلنا میگوید: حضور چند تشکل با خط فکری به طور کلی مشترک در یک دانشگاه قطعاً تهدید است. از چندین جنبه میتوان به این موضوع پرداخت. اما مهمترین موضوع به زعم بنده تناقضی است که تأسیس چند تشکل اصلاحطلب با نفس تشکلیابی دارد.
درک و یادگیری به ثمر رساندن فعالیت مشترک و جمعی مهمترین هدف یک تشکل دانشجویی است که چند تشکل هم سو خط بطلانی بر آن است.
با توجه به هویت عموماً سیاسی انجمنهای اسلامی و مرزبندیای که اینگونه تشکلها جداییشان را معلول آن مینامند، خصوصاً در شرایطی که مجموعه بزرگ اصلاحطلبان در تلاش برای ائتلاف و ایجاد جبهه واحد اصلاحطلبان هستند، تفاوت میان این تشکلها غیر منطقی به نظر میرسد و نشان از نزاعی بیهوده و نه گفتمانی دارد.
این فعال دانشجویی مشکلات این دانشگاهها را ضعف تشکیلاتی تشکلها را ناشی از تقسیم شدن فعالان دانشجویی میان دو یا سه تشکل هم سو, توزیع نامناسب و محدود بودجه معاونت فرهنگی دانشگاهها میان این تشکلها میداند.
وی میگوید: رقابتهای بیهوده میان تشکلها در برخی مواقع تا سطح محل دفتر تشکل در دانشگاه یا رزرو سالن تنزل مییابد که بعضاً ناخوشایند بوده و منجر به نزاع به جای رقابتهای مفید درون تشکیلاتی میشود.
برگزاری برنامههای تکراری و مشابه تشکلهای همسو، ایجاد هویتهای کاذب میان دانشجویان جهت یافتن دلیلی برای انشقاق و مرزبندی از دیگر آسیبهای موجود این تشتت است.