رویداد۲۴ هفتم خردادماه ۹۹ که از راه برسد، دولت حسن روحانی با سومین مجلسِ عمرِ ۷ سالهِ سیادتِ خود بر پاستور مواجه خواهد شد؛ مجلسی آکنده از نیروهای اصولگرا با جمع محدودی از اصلاح طلبان و مستقلین. دولت روحانی البته پیش از این و به مدت قریب سه سال، تجربه مواجهه با مجلس عمدتا اصولگرای دوره نهم را داشت و به نظر میرسد مجلس یازدهم نیز آزمونی دیگر از همان جنس برای «شیخ دیپلمات» باشد.
چالش بهارستان با پاستور کمتر از سه ماه دیگر تا بازگشایی مجلس دوره یازدهم باقی نمانده و در این میان برخی چهرهها به ویژه حامیان اصلاح طلبان، تازه راه یافتگان به بهارستان را مانع تراشانی سفت و سخت بر سر راه امورات دولت روحانی قلمداد و تحلیل میکنند. مثلا صادق زیباکلام از کنش گران اصلاح طلب تاکید دارد که کار مجلس بعدی حتی به استیضاح شخص رئیس جمهوری نیز خواهد کشید. اشرف بروجردی فعال اصلاح طلب نیز با اشاره به ترکیب اصولگرایی مجلس آینده، گفته بود: «من فکر میکنم آقای حسن روحانی شرایط سختی در یک سال آینده خواهد داشت مگر اینکه به اصولگرایان تفهیم شود که از این مبارزه نامطلوب که ضرر آن به جامعه و حاکمیت میخورد دست بردارند و احساس کنند وظیفه دارند پایههای نظام را تقویت کنند.» دیگر چهرههای اصلاح طلب هم نگرانی خود از این بابت پنهان نکرده اند.
بیشتر بخوانید:
حمله بیولوژیک آمریکا به ایران و چین با سلاحی به اسم «کرونا»؟
رویارویی بهارستانی احمدی نژادیها با دولت روحانیهمانطور که ذکر آن رفت، تعداد قابل توجهی از کرسیهای مجلس آینده متعلق به چهرههای منتسب به جناح راست یا اصولگرایی است که از قضا اصلیترین جناح منتقد دولت حسن روحانی نیز در بین همانها وجود دارد. این جریان در یک تبارشناسی سرانگشتی به دو طیف تقسیم میشود: طیف متصل به محمود احمدی نژاد رئیس جمهور پیشین کشورمان و طیف متصل به جبهه پایداری. گروه اول عمدتا با چهرههایی مانند سیدشمس الدین حسینی، فریدون عباسی و علی نیکزاد نمایندگی خواهند شد. افرادی که سابقه حضور در دولت احمدی نژاد را داشته و این بار در قاموس نمایندگی مردم در مجلس به صحنه سیاست بازگشته اند. سابقه اظهارات و ابرازات این افراد، نشان دهنده تضاد با دولت و شخص روحانی است و یکی از چالشهای پیش روی رئیس جمهوری و وزرای او در مجلس آینده، طبیعتا در نسبت با این طیف خواهد بود.
دردسرهای جدید جبهه پایداری برای دولتطیفی که در مقایسه با طیف متصل به احمدی نژاد، احتمال تضادش با دولت روحانی در مجلس آینده بیشتر خواهد بود، جبهه پایداری است؛ جبههای که تاکنون منطق کنش گری سیاسی اش معمولا در حرکت خلاف جریان اصلی -فارغ از اینکه آن جریان به کدام سمت گرایش داشته باشد- بوده است. پایداریها در ابتدا و در آستانه انتخابات مجلس نهم، قالب اندیشهای و نگرشی خود را عمدتا در ابراز ضدیت با سازمان فکری و عملی دولتمردان دهم عنوان میکردند. آنها در روزهای رخوت سیاسی حاکم بر اولین سال دهه نود که منجر به خروج مقطعی اصلاح طلبان از صحنه شده بود، تز رقابت درون جریانی با اصولگرایان سنتی را سر دادند و با همین تز، به اقلیتی پر زور یا به بیانی بهتر و رساتر، پر سر و صدا در مجلس نهم تبدیل شدند.
این طیف که با افرادی مانند مرتضی آقاتهرانی، حسینیان، حمید رسایی، نبویان، مهدی کوچک زاده و بیژن نوباوه وطن نمایندگی میشد، در نیمه دوم عمر مجلس نهم که همزمان با روی کارآمدن دولت تدبیر و امید شده بود، عمده وقت و انرژی اش را برای مانع تراشی با طرحهای دولت گذاشت. طیف مزبور در ماجرای تصویب برجام در پارلمان در دی ماه سال ۹۴، تمام قد در برابر علی لاریجانی رئیس مجلس ایستاد. پایداریها بعد از یک دوره دوری از پارلمان حالا با تعدادی پرشمار و البته چهرههایی جدیدتر به بهارستان بازگشته اند و بازهم مدتی را قرار است با دولت روحانی بگذرانند. نمایندگان منتسب به جبهه پایداری در مجلس آینده ازجمله رضا تقی پور، آقاتهرانی، علی خضریان و نوباوه، با توجه به درشت گوییهای پیشا انتخاباتی شان در نسبت با دولت، در میان طیفهای اصولگرای راه یافته به پارلمان، از بالاترین استعداد در جهت تزاحم علیه پاستورنشینان برخوردارند.
نور امیدبخشی به نام اصولگرایان سنتیدر میانه انبوه طیفهای اصولگرای ناهمسو و ناسازگار با دولت روحانی در مجلس یازدهم، اصولگرایانی هم یافت میشوند که میتوانند به قدر وسع و توان خویش، فضای ترش و تند احتمالی را تا حدی ملین و نرم کنند. در این طیف اصولگرایی که با معمولا با عناوینی نظیر «میانه رو» یا «سنتی» شناخته میشوند، چهرههایی حضور دارند که بیشتر از آنکه در پی پیشبرد مطلوبات و متبوعات جناحی خویش باشند، عمدتا به دنبال بهترشدن تمشیت امور کشور و مردم هستند.
این طیف قادر هستند ضمن حفظ موضع انتقادی خود، با ارائه طرح و قانون و اعمال اخطار و تذکر، ریل گذاری مناسب برای حرکت بهینه دولت را فراهم آورند.
حتی محمدباقر قالیباف نیز با وجود همه انتقاداتی که طی سالهای اخیر نسبت به روحانی و دولت او داشته، اما به واسطه آنکه از اقبال بالایی برای تصدی ریاست قوه مقننه برخوردار است، در مجلس آینده در زمره همین اصولگرایان معقول و میانه رو تعریف خواهد شد.
به نظر میرسد مرد عملگرای سیاست ایران و ایضا چهرههای نزدیک به او، نیک واقف اند که برای رواننمودن مسیر سیاست ورزی خود در آینده و نیز ثبت خاطرهای خوش از اصولگرایان در اذهان عمومی، نباید اتمسفر پارلمان دوره یازدهم را به تضادهای لاینحل و سرشاخ شدنهای بی حاصل و پر هزینه با دولت روحانی آغشته نمایند.
در همین باره روح الله ایزدخواه عضو فهرست وحدت اصولگرایان به سرلیستی قالیباف، اخیرا در گفتگویی با «صبح نو» با اشاره به رویکرد مجلس آینده به دولت گفت: «بعید میدانم که مجلس آینده بخواهد رییسجمهوری را استیضاح کند و این موضوع را منتفی میدانم. در مجموع مجلس آینده بهدنبال چالشآفرینی سیاسی نیست.»
در مجموع انتظار میرود که طیف اصولگرایان معقول، در مجلس بعدی نقش ضربه گیر (Buffer) را در مقابل هجوم و یورش بی محابای اصولگرایان رادیکال علیه قوه مجریه ایفا کنند و با همین نقش آفرینی، روابط دو قوه را از تخاصم به تعامل شیفت دهند.
اصلاح طلبان مهجور، اما کنشگر با وجودی که اصولگرایان در مجلس بعدی، تسلط قابل ملاحظهای بر مناسبات خواهند داشت، اما نمایندگان منتسب به جبهه اصلاح طلبی نیز میتوانند با برنامه ریزی و مشخصا با جذب نمایندگان مستقل، فراکسیونی در خور در حدود ۷۰ الی ۸۰ نماینده دست و پا کنند و به اصطلاح، به «اقلیت موثر» پارلمان تبدیل شوند.
صلاح اصولگرایان در چیست؟ با وجود انبوه پیش بینیها و پیش گوییها از درگرفتن ستیزی بی امان میان مجلس آینده و دولت روحانی، به نظر میرسد اصولگرایان آرمانگرا و عملگرا، هر دو به یک اندازه به آینده سیاسی خود نظر دارند و نمیخواهند به قیمت امروز، فردا را به حریف واگذارند. از نگاه آنها، چنانچه اصولگرایان بخواهند توپخانه مجلس را از همان روز اول، ضد مواضع دولت روشن کنند و هر روز به طور تصاعدی، بر باروت اختلافات بیافزایند، بی شک وضعیت به سمتی میرود که عمده مشکلات و معضلات کشور به پای رادیکالیسم جناح راست نوشته خواهد شد و در این صورت، نتیجه انتخابات ۱۴۰۰ که مقصود و مقصد عمده طیفهای اصولگرایی است، برخلاف انتظار ایشان به نفع جناح چپ تمام خواهد شد.
این تحلیل آنجایی معنادار میشود که اخیرا بهزاد نبوی از کهنه کاران جناح چپ در گفتگو با روزنامه دولتی «ایران»، هم مسلکان سیاسی اش را به در پیش گیری سیاست «صبر و انتظار» در قبال شرایط کشور در طول یک سال تا انتخابات ریاست جمهوری بعدی، تشویق کرد. او در این باره تاکید کرد: «میانه روها و جریانهای معتدل باید به حاکمیت اجازه دهند با سلیقه خود کشور را اداره کند. در عین حال به مردم فرصت ارزیابی نتایج انفعال و قهر خود با صندوقهای رأی داده شود.» ناصر ایمانی تحلیلگر اصولگرا هم اخیرا با اشاره به پیامدهای رادیکالیزه کردن فضای مجلس آینده از سوی اصولگرایان، گفت: «اگر مردم ببینند عملکرد اصولگرایان یک رویکرد رادیکال و توام با درگیری و تنش برای جامعه خواهد بود، مسلما در انتخابات ریاستجمهوری ۱۴۰۰ اصولگرایان شانس بسیار کمی خواهند داشت.»