رویداد۲۴ - بیژن نوباوه وطن در مورد برخی از چهره هایی که از اصولگرایی خارج شدند نیز گفت: «آقای لاریجانی اصلا از مجلس نهم یا هشتم موضع گیری اصولگرایی را قبول نداشت. تعداد اصولگرایان حدود 110 نفر بود و ریاست آنان با حدادعادل بود. روزی که لاریجانی آمد، اگر اینها اصولگرا بودند که اصولگرایی دارای یک فراکسیون بود، اما این افراد فراکسیونی به نام رهروان تشکیل دادند که رئیس این فراکسیون در آینده به لیست اصلاح طلبان پیوست.»
اصولگرایان پس از انتخابات مجلس و شکست مطلق در تهران، به این نتیجه رسیدند که باید در فرآیند آماده سازی برای انتخابات ریاست جمهوری 96 تعجیل کنند، اما نه تنها هنوز به یک گزینه مشخص نرسیده اند، بلکه همچنان سیاست مشخصی نیز برای پیشبرد امور ندارند.
در این میان به نظر می رسد پدیده انشقاق در میان طیف های مختلف اصولگرایان که در قبال لاریجانی و همچنین کاندیداتوری احمدی نژاد شکل گرفته، این عدم انسجام را تشدید کرده که ممکن است نتایج جبران ناپذیری برای اصولگرایان به همراه داشته باشد. در کنار تمامی این موضوعات باید به قحط الرجالی اصولگرایان نیز اشاره کرد.
بیژن نوباوه وطن، نماینده اصولگرای مجلس هشتم و نهم در گفت و گو با
رویداد۲۴ در مورد این موضوعات گفت: «سیاست پشت این مسائل می تواند سردرگم کردن طرف مقابل باشد، این طور نیست که اصولگرایان کسی را نداشته باشند و الحمدالله در کشور نیز قحط الرجال نیامده است.»
بیژن نوباوه وطن البته در این گفت و گو در مورد برخی از چهره هایی که از اصولگرایی رویگردان شدند نیز گفت: «آقای لاریجانی اصلا از مجلس نهم یا هشتم موضع گیری اصولگرایی را قبول نداشت. تعداد اصولگرایان حدود 110 نفر بود و ریاست آنان با حدادعادل بود. روزی که لاریجانی آمد، اگر اینها اصولگرا بودند که اصولگرایی دارای یک فراکسیون بود، اما این افراد فراکسیونی به نام رهروان تشکیل دادند که رئیس این فراکسیون در آینده به لیست اصلاح طلبان پیوست.»
رویکرد اصولگرایان به انتخابات ریاست جمهوری 96 همراه با سردرگمی است، هر از گاهی نام چهره ای برای کاندیداتوری اصولگرایان به شکل غیر رسمی رسانه ای می شود، اما خود اصولگرایان نیز می دانند که هیچ یک از این افراد حداقل از منظر پایگاه اجتماعی، توان رقابت با روحانی را ندارند. منشا این سردرگمی چیست؟
این سردرگمی نیست بلکه شاید اصولگرایان استراتژی خود را اعلام نکرده اند. به نظر بنده اشکال در سیستم کشور ما است. اگر تحرکات حزبی در کشورهای دیگر را در نظر بگیریم، مشاهده می شود که احزاب آنها حداقل از یک یا دو سال قبل شروع به اعلام نظر و معرفی کادرها می کنند، ولی چون ما تشکیلات حزبی نداریم قاعدتا این فرآیند خیلی دیر شکل می گیرد ولی به معنای این نیست که اصلا وجود ندارد و دستگاه ها و گروه ها فکر نمی کنند. فکر می کنم این مساله در پوسته های اعلام نشده وجود دارد. البته نام بعضی افراد اعلام می شود که این موضوع می تواند کار گروه های مقابل باشد یا روش تبلیغاتی برای گمانه زنی و سنجش عکس العمل طرف مقابل است. فکر می کنم که اصولگرایان برنامه نسبی دارند ولی ضعفی که عرض کردم همیشه وجود دارد.
این مشکل در همه انتخابات ها وجود دارد، حتی مجلس و شوراها، یعنی حتی مردم به عنوان انتخاب کنندگان اصلی نیز سردرگم هستند، افراد پا به عرصه می گذارند و مجموعه ای از شعارها را مطرح می کنند که معمولا نیز محقق نمی شود و بیشتر حرف است. در این میان گاهی اتفاقات خوبی می افتد و افرادی باسابقه وارد عرصه می شوند که مردم در این مورد راحت تر می توانند دست به انتخاب بزنند چون عملکرد آنها را در گذشته دیده اند. ولی به نظر می رسد که این مشکل همیشه وجود دارد و در حال حاضر نیز برای انتخابات ریاست جمهوری 96 وجود دارد؛ حتی از سوی اصلاح طلبان که روحانی به آنها نزدیک تر است نیز چنین چیزی دیده می شود، چرا که ممکن است اصلاح طلبان نیز موافق ادامه ریاست جمهوری روحانی نباشد.
آقاین مصباحی مقدم و سبحانی نیا در گفت و گو با رسانه ها گزینه حمایت اصولگرایان از روحانی را مطرح کرده اند و حتی مصباحی مقدم از احتمال سکوت اصولگرایان در انتخابات را مطرح کرده است. آیا واقعا اصولگرایان با قحط الرجال روبرو شده اند؟
سیاست پشت این مسائل می تواند سردرگم کردن طرف مقابل باشد، این طور نیست که اصولگرایان کسی را نداشته باشند و الحمدالله در کشور نیز قحط الرجال نیامده است و حتی رجالی که قدرت را در دست می گیرد نیز خیلی رجال نیست، یعنی این افراد ممکن است تا دیروز هیچ مسئولیتی نداشته اند و اینک به مسئولیت می رسند. اینکه اصولگرایان در مورد ریاست جمهوری آینده سکوت کنند، ممکن است یک استراتژی باشد. در عین حال، فکر می کنم که اصلاح طلبان نیز باید به دنبال گزینه های خود باشند.
با توجه به عادت های اجتماعی و سیاسی جامعه ما، تا حدودی برای اظهارنظر در مورد اینکه آیا گزینه ای وجود دارد یا خیر، زود است. در حال حاضر شما نشانه های آن را در افکار عمومی می بینید که در پاسخ به این موضوع که چه کسی برای انتخابات کاندیدا خواهد شد، بسیاری اعتقاد دارند که احمدی نژاد پا پیش خواهد گذاشت. این در حالی است که اصلا مشخص نیست که وی چه تصمیمی گرفته است.
با این تفاسیر این سوال مطرح می شود که چرا اتاق فکر اصولگرایان سریع تر به این گمانه زنی ها پایان نمی دهد؟
شما را ارجاع می دهم به مصاحبه روحانی قبل از انتخابات ریاست جمهوری 92 که اعلام کرد 2 یا 3 ماه است که به این فکر افتادم که وارد عرصه انتخابات شوم. متاسفانه فرصت از زمان تصمیم تا انتخابات کوتاه است و بنده همیشه اعلام کرده ام که این عادت سیاسی ما، یک عادت ناصحیح و غیرکاربردی است. نباید فکر کرد که در فاصله یک سال تا انتخابات گروه ها برنامه ریزی کرده اند، چرا که هنوز زود است، شاید تا 2 یا 3 ماه دیگر قضایا کمی جدی شود ولی تجربه در طول این یازده دوره ریاست جمهوری نشان می دهد که اینگونه نبوده که گروه ها نسبت به انتخابات بی تفاوت باشند.
یعنی اصولگرایان قطعا سکوت نمی کنند!
نه قطعا. کما اینکه در دوره های قبل نیز سکوت در میان نبوده و بحث حضور منسجم یا غیرمنسجم نیز همیشه در دو اردوگاه وجود داشته است. با تمام این مسائل، هنوز برای این گمانه زنی زود است.
حمیدرضا ترقی با خروج لاریجانی از لیست اصولگرایان قبل از انتخابات، این خروج را یک پالایش برای جریان اصولگرایی دانست اما پس از انتخابات لاریجانی را برای اصولگرایان خیرالموجودین دانست. در کنار موافقان و مخالفان لاریجانی در جریان اصولگرایی، در حال حاضر عده ای از اصولگرایان مخالف کاندیداتوری احمدی نژاد برای انتخابات 96 هستند و برخی طیف ها موافق سرسخت این موضوع. آیا این تضادها نشان از انشقاق در جریان اصولگرایی ندارد؟
نام این موضوع انشقاق نیست، مگر در جریان اصلاح طلبان همه با آقای روحانی موافق هستند؟ در جریان اصولگرایی نیز ممکن است نظرات متفاوتی وجود داشته باشد. شخص بنده از کسانی هستم که در جریان انتخابات این تئوری را مطرح و بیشترین دفاع را از آن کردم که باید صد در صد در اردوگاه اصولگرایی یک پالایش صورت گیرد و افرادی که به نرخ روز نان می خورند، اصلا نباید جایی در اردوگاه اصولگرایان داشته باشند.
منظور شما آقای لاریجانی است؟
منظور بنده هیچ کس نیست، از زبان من چیزی ننویسید. شما در مورد پالایش پرسیدید، بنده هم در مورد پالایش گفتم. به عنوان مثال، اینکه من اعلام کنم که امروز در اردوگاه اصلاح طلبی هستم و فردا اصولگرا شوم یا بالعکس، اینکه من اصولگرای سفت و سخت هستم ولی چون منافع من ایجاب می کند، فردا به لیست اصلاح طلب ها بپیوندم، این سوال را مطرح می کند که آیا این افراد برای نظام قابل اعتماد هستند؟ هیچ فرقی هم بین اصولگرا و اصلاح طلب نمی کند، هر دو جریان مایه افتخار کشور هستند که این رقابت در کشور وجود داشته باشد ولی مهم این است که عملکرد هر دو جریان در راستای تحکیم نظام باشد.
در این شرایط افراد مذبذب، افرادی که منافع خود را مهم تر از منافع نظام می دانند، قطعا نباید جایی داشته باشند، هیچ تفاوتی هم ندارد؛ اصولگرا یا اصلاح طلب، افرادی که چهره عوض کردند و این بی مایگی را از خود نشان دادند. حمیدرضا ترقی اعلام کرده که فلانی خیرالموجودین است و فلانی فلان است، ولی بنده اعلام می کنم که نظام باید حساب خود را با این افراد پاک کند. چندی پیش دختر آقای هاشمی نیز به خوبی اشاره کرده بود و بنده نیز در مصاحبه هایم اعلام کردم که کسی که امروز اصولگرا است و فردا اصلاح طلب می شود، معلوم است که فردا به اصلاح طلبی نیز خیانت خواهد کرد و دیدیم که همین اتفاق نیز افتاد.
بسیاری از افراد خط عوض کردند، اصولگرایانی بودند که بعدها اصلاح طلب شدند و برخی که اصلاح طلب بودند به آمریکا فرار کردند و به اردوگاه دشمن پیوستند، اما نمی توان گفت که اصولگرایان یا اصلاح طلبان بد بودند، اصلا نباید به حساب گروه ها گذاشت، بلکه این افراد تمایلات دیگری داشتند.
موضع اصولگرایان قبل و بعد از انتخابات در قبال لاریجانی کاملا متفاوت بود. در واقع با خروج لاریجانی از اردوگاه اصولگرایی، طیف های مختلف این جریان به تقابل با وی برخاستند اما پس از انتخابات و پیش آمدن احتمال ریاست عارف، بار دیگر اصولگرایان برای جلوگیری از ریاست عارف، به حمایت از لاریجانی برخاستند. آیا این تغییر موضع اصولگرایان دقیقا مثل رفتار لاریجانی نیست؟
شما دو مساله را در نظر گرفته اید؛ زمانی شما بین خوب و بد انتخاب می کنید، یا بین بد و بدتر و یا بین خوب و خوب تر. اینکه در مورد تغییر موضع صحبت می کنید، باید گفت که آقای لاریجانی اصلا از مجلس نهم یا هشتم موضع گیری اصولگرایی را قبول نداشت. تعداد اصولگرایان حدود 110 نفر بود و ریاست آنان با حدادعادل بود. روزی که لاریجانی آمد، اگر اینها اصولگرا بودند که اصولگرایی دارای یک فراکسیون بود، اما این افراد فراکسیونی به نام رهروان تشکیل دادند که رئیس این فراکسیون در آینده به لیست اصلاح طلبان پیوست. این موضوع نشان می دهد که فراکسیون رهروان از ابتدا فراکسیون اصولگرایی نبود و این یک امر واضح است، اگر هم اصولگرا بودند باید پاسخگو باشند. همچنین بسیاری از اصلاح طلبان مجلس چون تشکیلات خاصی نداشتند که اعلام موضع کنند، منافع خود را در حمایت از لاریجانی دیدند. طبیعی بود که اصولگرایان اعلام کنند که لاریجانی اصولگرایی که از آن تعریف شده، نیست.
در حال حاضر نیز فراکسیون اعتدال را تشکیل دادند و فراکسیون ولایت را دچار انشقاق کردند!
اینک حرف هایی که ما پیش از این زده بودیم و در زمان مناسب از آن دفاع کردیم، الحمدلله مشخص شد که کاملا صحیح بوده است.
در مورد انتخاب رئیس مجلس که صحبت می کردیم، شما از عبارت «بد و بدتر» استفاده کردید، به نظر شما...
من قصد گفتن بد و بدتر ندارم، به همه افراد احترام می گذارم، اما در مورد این سوال که اصولگرایان تغییر موضع دادند، باید گفت که زمانی فرد از نظر شخص خود، بین خوب و بد انتخاب می کند. اصلا چرا از کلمه «بد» استفاده کنیم؟ مناسب و نامناسب، اما زمانی شما باید اسم آن را نامناسب و نامناسب تر بگذارید.
سوال بنده این است که اصولگرایان در انتخاب رئیس مجلس بین نامناسب و ...
بنده منظور شما را می دانم، این حرف را هرگز از زبان من نخواهد شنید. بحث بنده این نیست که بین خوب و بد بود، همه قابل احترام هستند و هرکس رئیس مجلس یا رئیس جمهور می شود، باید به وی احترام گذاشت؛ دموکراسی یعنی همین. با این وجود، اگر شخص بنده در مجلس بودم رای نمی دادم.
یعنی شما اگر در مجلس دهم حاضر بودید، به ریاست لاریجانی رای نمی دادید؟
هرگز رای نمی دادم.
و هنوز هم انتخاب اصولگرایان بین بد و بدتر را قبول ندارید؟
اصلا این بحث را قبول ندارم، اینکه من به شما گفتم در مقام مَثَل بود، که مبادا شما آن را بلد کنید و تیتر بزنید. اصلا چنین حرفی را قبول ندارم که اصولگرایان بین بد و بدتر انتخاب کردند، این یعنی اینکه بد را لاریجانی در نظر بگیریم و عارف را بدتر؟ اصلا چنین حرفی نیست، هر دو بزرگوار هستند.
منظور بنده از بد و بدتر این است که اصولگرایان بر سر یک دوراهی تصمیم گرفتند گزینه ای که ضرر کمتر دارد را انتخاب کنند!
البته به نظر بنده اصلا عادت بد ما این است که فکر می کنیم که خیرالموجودین همین افراد هستند و همیشه همین چارچوب را می بینیم و پای خود را از این چارچوب بیرون نمی گذاریم، در حالی که اصولگرایان می توانستند در انتخاب رئیس مجلس انتخاب بهتری نیز داشته باشند.