پدرم خانه ما را پاتوق دوستان معتاد خودش کرده بود به طوری که هر روز با مردان اجنبی روبه رو میشدم و از نگاه شیطانی شان میترسیدم.
رویداد۲۴ من با احساس ناامنی به خانه همسایه پناه میبردم و واقعا نمیدانستم چه کار کنم. پدرم این اواخر میگفت باید برای خودت کاری پیدا کنی و هر طور شده پول به خانه بیاوری. دختر جوان با چشمانی اشک بار در دایره اجتماعی کلانتری گفت: خوب میدانستم منظور پدرم از این حرفها چیست و او چه نقشه شومی برای کشاندن من به فساد اخلاقی در سر میپروراند.
برای همین هم در برابرش مقاومت نشان دادم. پدرم که اعصابش حسابی خط خطی شده بود به رویم چاقو کشید و چند روز مرا در اتاقی زندانی کرد. اما بالاخره توانستم از چنگش فرار کنم. البته به سراغ مادرم نرفتم، چون حوصله سرکوفتها و سرزنشهای مادربزرگ و پدربزرگم را نداشتم.
بیشتر بخوانید: تجاوز جنسی به زنان خانه دار توسط پیک موتوری
من ۲ بار قبلا هم از خانه فرار کردم و به نزد مادرم رفتم، اما پدربزرگ و مادربزرگم که به چشم دختری خیابانی نگاهم میکنند مرا کتک زدند و گفتند باید به خانه پدرت برگردی. راستی یادم رفت بگویم که ۲ سال قبل مادرم به خاطر اعتیاد شدید پدرم طلاق گرفت و، چون خودش هم در خانه پدری اش، میهمان ناخوانده بود و از طرفی وضعیت مالی اش اجازه نمیداد سرپرستی ام را برعهده بگیرد به ناچار حضانت مرا به پدرم واگذار کرد.
ملیحه در این لحظه با چهرهای برافروخته افزود: من یک دانش آموز نمونه و ممتاز هستم و در المپیادهای مختلف افتخارات زیادی کسب کرده ام. اما در وضعیتی قرار داشتم که دیگر به آخر خط رسیده بودم و، چون میخواستم سالم بمانم و سالم زندگی کنم به ناچار از خانه فرار کردم.
ولی افسوس که مرتکب اشتباه بزرگی شدم و با پسر همسایه مان که مدتی نسبت به همدیگر احساس دلبستگی پیدا کرده ایم تماس گرفتم. او مرا سه شبانه روز در خانه شان مخفی کرد. ولی شب دوم عفتم را از دست دادم و فقط ۴۸ ساعت بعد هرچه با خودم کلنجار رفتم دیدم اشتباه بزرگی کردم و این کار در شأن دختری که تا به حال با مشکلات زندگی جنگیده، نبود و برای همین خودم به کلانتری آمدم تا از کارشناس مشاوره پلیس کمک بگیرم. درخور یادآوری است با اعلام شکایت مادر ملیحه، پسر همسایه و خانواده اش نیز به کلانتری احضار شدند و تحقیقات از آنها آغاز شد.
منبع: رکنا