رویداد۲۴ حضرت، ولی عصر (عج) و آخرین حجّت الهی که خیر اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ (ه. ق) چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السرور آن حضرت است، احتمال دارد شب قدر نیز باشد، همان گونه که به برخی اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است.
نیمه شعبان، شب مبارکی است که در فضائل شباهت بسیاری به لیالی قدر دارد و همان گونه که در برتری شبهای قدر فرموده اند که «فإنّها لیله آلی الله علی نفسه الا یردّ سائلاً له فیها ما لم یسأل معصیه.»
در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه ریگهای زمین و موی گوسفندان بندگانش را میآمرزد: این سخن، کنایه از فراوانی آمرزیده شدگان در این شب مبارک است.
بیشتر بخوانید: فضیلت و اعمال لیله الرغائب
کلام نورانی دیگری از امام صادق (علیه السلام) نشان میدهد نیمه شعبان نیز در حدّ خویش، شب قدر و واجد یکی از درجات تقدیر امور است. ایشان در برابری این سنت با لیالی مبارکه قدر فرمود: «انّها اللیله التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیله القدر لنبیناصلی الله علیه و آله و سلم» همان طور که خداوند به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.
حضرت آیت الله جوادی آملی درباره راز همتایی لیله میلاد امام زمان (عج) با شب قدربیان داشتند که:
” امام باقر (علیه السلام) در پاسخ پرسشی درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که با فضیلتترین شب پس از لیله القدر شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب فضل خویش را بر بندگانش ارزانی میدارد و با منّ و کرم خود آنان را میآمرزد، پس برای نزدیکی به خدای سبحان در این شب بکوشید، چون خداوند سوگند یاد کرده است که هیچ سائلی را تا وقتی که امر ناپسند و گناهی نخواسته است محروم نگرداند.
انسان کامل معصوم که مصادیق منحصر آن عترت طاهره اند عِدل و همتای قرآن حکیم است و براساس حدیث متواتر ثقلین به هیچ وجه از یکدیگر جدایی نمیپذیرند. قرآن تجلّی کتاب تدوینی خدا و انسان کامل معصوم تجلّی کتاب تکوینی اوست. همان طور که با نزول قرآن در ظرف زمانی معین، آن ظرف معهود، قدر یافته و شب قدر میشود، با تجلّی امام معصوم و تنزلش از مخزن غیب الهی در ظرف زمان معین، آن ظرف شخصی قدر پیدا میکند و شب قدر میشود، زیرا هرچند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهی حَظّی از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مایه فخر مکان است همانا متمکّن است.
بر طبق این بیان جامع، میلاد، ولی معصومی که معادل قرآن مجید است، حقیقت او و نبوّت یا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود؛ و برهمین اساس آنچه درباره حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (س) و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء (عج) مبنی بر تطابق حقیقت آن ذوات مبارک با لیله القدر یا معرفی میلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح میگردد، از سنخ تمثیل است نه تعیین، همچنان که در دعای شب مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخن از جریان تجلی اعظم به میان میآید: اللّهمّ إنّی أسئلک بالتجلّی الأعظم فی هذه اللیله من الشّهر المعظّم والمرسل المکرّم.
روایات معصومان (علیهم السلام) نیز گویای تبیین پیوند ناگسستنی قرآن و عترت اند و همسو با حدیث ثقلین، گواه جدایی ناپذیری این دو حقیقت و احکام آنها از یکدیگرند. همین پیوستگی در مقام معرفت نیز جریان دارد. ائمّه (علیهمالسلام) برای معرفی خود از قرآن کمک میگیرند و برای شناساندن قرآن از حقیقت خودشان سخن میگویند، زیرا هیچ یک را بی دیگری نمیتوان شناخت.
از آنجا که حضرت خاتم الاوصیاء حجه بن الحسن المهدی (عج) عصاره فضائل اهل بیت وحی (ع) بلکه تمام انسانهای کامل است، ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غیب الهی در نشئه مُلک در میان سایر ایام مبارک و موالید حجج الهی (علیهمالسلام) برجستگی خاص و ویژهای یافته است که در پرتو آن همطراز لیالی قدر، بلکه شبی از شبهای محتمل قدر به شمار میآید.
گویا در عصر ما که زمان ولایت آن آخرین، ولی معصوم است، مقدرات عالم در مراتبی رقم میخورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شبهای ماه مبارک رمضان یکی پس از دیگری تثبیت میشود.
نیمه شعبان لیله قدر اهل بیت (علیهمالسلام (با تولد، ولی خدا بهترین برکات بهره مردم میگردد، زیرا او خیر أهل الأرض [۱]است و اثر وجودی بهترین انسان زمین تمام زمین و ساکنانش را بهره مند میسازد. ولی عصر (عج) و آخرین حجّت الهی که خیر اهل الارض زمان ماست، در سحرگاه نیمه شعبان سال ۲۵۵ (ه. ق) چشم به جهان گشودند و این شب مبارک که میلاد موفور السرور آن حضرت است، احتمال دارد شب قدر نیز باشد، همان گونه که به برخی اعمال لیالی قدر در این شب نیز سفارش گردیده است. [۲ [
نیمه شعبان، شب مبارکی است که در فضائل شباهت بسیاری به لیالی قدر دارد و همان گونه که در برتری شبهای قدر فرموده اند که فإنّها لیله آلی الله علی نفسه الا یردّ سائلاً له فیها ما لم یسأل معصیه. [۳]در فضیلت شب نیمه شعبان نیز نبی مکرم اسلام صلی الله علیه و آله و سلم فرمود که خداوند در شب نیمه شعبان به اندازه موی گوسفندان قبیله بنی کلب بندگانش را میآمرزد: یغفر الله لیله النصف من شعبان من خلقه بقدر شعر معزی بنی کلب [۴]و این سخن، کنایه از فراوانی آمرزیده شدگان در آن شب مبارک است.
کلام نورانی دیگری از امام صادق (علیهالسلام) نشان میدهد نیمه شعبان نیز در حدّ خویش، شب قدر و واجد یکی از درجات تقدیر امور است. ایشان در برابری این سنت با لیالی مبارکه قدر فرمود: انّها اللیله التی جعلها الله لنا أهل البیت بإزاء ما جعل لیله القدر لنبیناصلی الله علیه و آله و سلم [۵]؛ همان طور که خداوند به پیامبرصلی الله علیه و آله و سلم شب قدر مرحمت فرمود، به ما اهل بیت نیز نیمه شعبان را عطا کرد.
امام باقر (علیهالسلام) در پاسخ پرسشی درباره فضیلت شب نیمه شعبان فرمود که با فضیلتترین شب پس از لیله القدر شب نیمه شعبان است که خداوند در این شب فضل خویش را بر بندگانش ارزانی میدارد و با منّ و کرم خود آنان را میآمرزد، پس برای نزدیکی به خدای سبحان در این شب بکوشید، چون خداوند سوگند یاد کرده است که هیچ سائلی را تا وقتی که امر ناپسند و گناهی نخواسته است محروم نگرداند: هی أفضل لیله بعد لیله القدر؛ فیها یمنح الله تعالی العباد فضله و یغفر لهم بمنّه. فاجتهدوا فی القربه إلی الله (تعالی) فیها، فإنّها لیله آلی الله تعالی علی نفسه ألا یرد سائلاً له فیها، ما لم یسئل معصیه و… فاجتهدوا فی الدعاء و الثناء علی الله (عزّ وجلّ). [۶ [
پیامبر گرامی اسلام صلی الله علیه و آله و سلم نیز شب نیمه شعبان به عایشه فرمود که در نیمه شعبان اجلها نوشته و ارزاق قسمت میگردد و خدای عزّ وجلّ در این شب بیش از موهای بزهای قبیله بنی کلب، بندگانش را میآمرزد و فرشتگان را به آسمان دنیا و از آنجا به زمین نازل میکند و در این نزول ابتدا در مکه فرود میآیند:، اما تعلمین أی لیله هذه؟ إنّ هذه اللیله لیله النصف من شعبان؛ فیها یکتب اجال و فیها تقسم أرزاق و إنّ الله (عزّوجلّ) لیغفر فی هذه اللیله من خلقه أکثر من عدد شعر معزی بنی کلب و ینزل الله (عزّوجلّ) ملائکه إلی السماء الدنیا و إلی الأرض بمکه. [۷ [
راز همتایی لیله میلاد امام زمان (عج) با شب قدر
انسان کامل معصوم که مصادیق منحصر آن عترت طاهره اند عِدل و همتای قرآن حکیم است و براساس حدیث متواتر ثقلین به هیچ وجه از یکدیگر جدایی نمیپذیرند. قرآن تجلّی کتاب تدوینی خدا و انسان کامل معصوم تجلّی کتاب تکوینی اوست. همان طور که با نزول قرآن در ظرف زمانی معین، آن ظرف معهود، قدر یافته و شب قدر میشود، با تجلّی امام معصوم و تنزلش از مخزن غیب الهی در ظرف زمان معین، آن ظرف شخصی قدر پیدا میکند و شب قدر میشود، زیرا هرچند ممکن است زمان و زمین به واسطه صدورشان از منبع غیب الهی حَظّی از قداست داشته باشند؛ امّا آنچه مایه شرافت زمان است همانا متزمّن و آنچه مایه فخر مکان است همانا متمکّن است.
بر طبق این بیان جامع، میلاد، ولی معصومی که کَوْن جامع و معادل قرآن مجید است، حقیقت او و نبوّت یا امامت او مستلزم شب قدر شدن خواهد بود؛ و برهمین اساس آنچه درباره حضرت صدیقه کبری، فاطمه زهرا (علیهاالسلام) و نیز درباره میلاد حضرت خاتم الاولیاء (عج) مبنی بر تطابق حقیقت آن ذوات مبارک با لیله القدر یا معرفی میلاد آنان به عنوان شب قدر مطرح میگردد، از سنخ تمثیل است نه تعیین، همچنان که در دعای شب مبعث رسول اکرم صلی الله علیه و آله و سلم سخن از جریان تجلی اعظم به میان میآید: اللّهمّ إنّی أسئلک بالتجلّی الأعظم فی هذه اللیله من الشّهر المعظّم والمرسل المکرّم. [۸ [
روایات معصومان (علیهمالسلام) نیز گویای تبیین پیوند ناگسستنی قرآن و عترت اند و همسو با حدیث ثقلین، گواه جدایی ناپذیری این دو حقیقت و احکام آنها از یکدیگرند. همین پیوستگی در مقام معرفت نیز جریان دارد. ائمّه (علیهمالسلام) برای معرفی خود از قرآن کمک میگیرند و برای شناساندن قرآن از حقیقت خودشان سخن میگویند، زیرا هیچ یک را بی دیگری نمیتوان شناخت.
از آنجا که حضرت خاتم الاوصیاء حجه بن الحسن المهدی (عج) عصاره فضائل اهل بیت وحی (علیهمالسلام) بلکه تمام انسانهای کامل است، ظرف زمانی تجلّی او از مخزن غیب الهی در نشئه مُلک در میان سایر ایام مبارک و موالید حجج الهی (علیهمالسلام) برجستگی خاص و ویژهای یافته است که در پرتو آن همطراز لیالی قدر، بلکه شبی از شبهای محتمل قدر به شمار میآید.
گویا در عصر ما که زمان ولایت آن آخرین، ولی معصوم است، مقدرات عالم در مراتبی رقم میخورد که از شب میلاد آن حضرت در نیمه شعبان آغاز گردیده و در شبهای ماه مبارک رمضان یکی پس از دیگری تثبیت میشود.
عید میلاد امام عصر (عج (قرآن کریم بزرگداشت و گرامیداشت آیات خدا را از نشانههای تقوای قلوب و صفات متقیان میداند: ﴿ومَن یعَظِّم شَعئِرَ اللهِ فَاِنَّها مِن تَقوَی القُلوب﴾ [۹]و وجود گرامی امام معصوم از برترین آیات، نشانهها و شعائر آن ذوات قدسی الهی است و تکریم و بزرگداشت در ایام میلاد یا شهادت، مصداق تعظیم شعائر خدای سبحان است؛ اما در بزرگداشت ائمه هدایت به ویژه امام عصر (عج) کاری شایسته انجام است که در پرتو آن، کشور امام زمان (عج) تا ظهور حضرتش به قدر امکان از خطرها مصون بماند.
برخی از اعمال که در این اعیاد شریف صورت میپذیرد، مانند تهیه کیکهای بزرگ، چراغانیهای زیبا و شادباش گفتن، در برخی موارد کاملاً بی ارتباط به میلاد شریف عصاره هستی است، به گونهای که در چین کمونیست، ژاپن یا سایر ممالک الحادی و در عیدهای موهوم و بی اساسی که هیچ بهرهای از حقیقت ندارند، این اعمال انجام میشود، در حالی که باید این جشنهای بزرگ و ایام خجسته را به برنامهها و اعمالی زینت داد که با مولود آن عید پیوند داشته باشند و، چون از دستاوردهای ظهور حضرت بقیه الله الاعظم (عج) بلوغ عقول انسانها و کشف گنجینههای فهم بشر است، در چنین روزهایی خجسته سزاست به اموری پرداخته شود که رشد و تکامل فهم و عقل انسانها و منتظران آن حضرت را تأمین میکند. آنجا که تلاش برای فهم و رشد عقل صورت میگیرد، شایسته بزرگداشت عید میلاد حجه بن الحسن (علیهالسلام) و جایگاه اهل انتظار است.
مفسر بزرگ قرآن مرقوم داشتند: هیچ تردیدی در ظهور موفور السرور امام عصر (عج) نیست و عالم همه در انتظار ظهور ایشان به سر میبرند؛ امّا یکی از معانی ظهور یا لازمِ معنای آن، پیروزی است چنان که یکی از بارزترین مصادیق «امر الله» همان دین الهی است. انگیزه نهایی بعثت پیامبران، پیروزی دین خدا بر تمام مکتبهای باطل یا منسوخ است: «لِیظهِرَهُ عَلَی الدّینِ کُلِّهِ ولَو کَرِهَ المُشرِکون» و مهمترین عامل تحقق چنین هدفی، رهبری انسانهای کامل معصوم به ویژه وجود مبارک حضرت مهدی (عج) است، زیرا آن حضرت با تأیید خاص خدا و در ظلّ زمینه سازی معصومان پیشین که همه آنان المستقرین فی أمر الله هستند و شکوفایی خردورزی و عقلگرایی مردم از یکسو و بالندگی عدالت پروری جامعه از دیگر سو موفق میشود امر خدا و دین او را اظهار و بر سایر آراء و مکاتب برتری بخشد و در پرتو غلبه فکری و فرهنگی سایر پیروزیها را به دست آورد و همان طور که در مقطعی محدود و در سایه عنایت ویژه خدای سبحان، پیروان راستین حضرت مسیح (ع) بر کافران، پیروز شدند: … فَاَیدنَا الَّذینَ ءامَنوا عَلی عَدُوِّهِم فَاَصبَحوا ظهِرین برای تمام جهان نیز صلح و عدل مبسوط الهی پیش بینی شده است که وجود مبارک حضرت بقیه الله (عج) که خاتم اوصیا و عصاره همه ذوات مقدس قبلی است، عهده دار تأمین و اظهار آن است.
وظایف شخصی منتظرانروشن است هر منتظری باید اهل پیوند با خداوند بزرگ باشد و ضمن درخواست روزی در ابعاد ذیل، برای درونی کردن و استقرار این صفات در خویش تلاش کند:
أ. توفیق طاعت: منتظر راستین هم اهل اطاعت خدا، پیامبر (ص) و امام معصوم (ع) است و هم توفیق چنین فرمانبری را همواره از خدای سبحان میخواهد: اللّهمّ ارزقنا توفیق الطاعه.
ب. دوری از معصیت: گناهان، موانع مسیر حرکت به سوی خدا و مهمترین عامل سقوط انسان اند، از همین رو منتظر حقیقی امام عصر (عج) باید ضمن درخواست توفیق الهی در ترک گناهان، سعی بلیغ خویش را در تحقق چنین صفتی به کار گیرد. گفتنی است گناهان، هرچند به کوچک و بزرگ) صغیره و کبیره) قسمت شده اند، هر نافرمانی خدای متعالی گناهی بزرگ است: وبُعد المَعصیه.
ج. نیت خالصانه: اصلاح انگیزه اعمال (نیت) و خلوص هرچه بیشتر از هر شائبه شرک و ریا در جمیع مراتبش، به گونهای که چیزی جز اطاعت امر الهی و انجام دادن آنچه موجب رضای حق است در نیت انسان سهم نداشته باشد، ازوظایف اهل انتظار است: وصدْق النیه.
د. شناخت محرّمات الهی: ترک معاصی، شدنی نیست مگر با شناخت چیزهایی که خداوند سبحان با حکمت بالغه اش بر بندگانش حرام کرده است. و، چون حرام یعنی آنچه دریدن پرده آن روا نیست خواه آن چیز، حق باشد یا دین و یا قانون و یا… منتظری که محرمات الهی را نشناسد و حریم آن را پاس ندارد، چه بسا به شکستن حریم آنها گرفتار آید، از این رو شناختن محرمات الهی ضروری است: وعرفان الحُرمه.. انسانی که در انتظار کریمترین انسانهای عصرش به سر میبرد، بایسته است که از خداوند کریم اعطا و ازدیاد و حفظ کرامت خود را در اسباب کرامت طلب کند و خویش هم در تحقق آن خواسته از پای ننشیند.
أ. درخواست هدایت تکوینی خاص: آنچه مایه کرامت جان آدمی است، هدایت یافتن به نور دین الهی و حفظ تقوا است. آنان که به مسیر اطاعت او هدایت نشوند، در سیاهی جهالتها و انحرافها سرگردان و از کرامت الهی انسان محروم خواهند شد. بر انسان منتظر است که با تلاش علمی و جهد عملی، زمینه افاضه هدایت تکوین را در خویش هر لحظه پرورش دهد: واکرمنا بالهُدی.
ب. درخواست استقامت در مسیر هدایت: بسا کسانی که از هدایت الهی بهره مندند؛ امّا پس از اندک زمانی با غفلت از حق و روی آوردن به اهوا و امیال خویش از جاده هدایت به بیراهه ضلالت افتادند و نور هدایتشان را در شب دیجور گمراهی خاموش کردند، پس بر منتظران راستین بایسته است که در مسیر هدایتی که خدای سبحان آنها را به آن رهنمون شده است استقامت ورزند و با تمسّک به علم و ایمان از هر اعوجاجی دوری جویند تا مشمول هدایتهای برتر که محصول استقامت در مسیر هدایت است باشند: والاستقامه.
زبان، ترجمان عقل و اندیشه انسان است، از این رو توفیق نیک گفتاری زبان صیانت از آن برای اهل انتظار ضروری است. طبق آموزههای این دعای شریف، منتظران راستین میباید با توجّه به آنچه در پی میآید در صیانت زبان خویش کوشا باشند:
أ. سخن صائب گفتن: منتظر راستین آن حضرت میباید جز از سر راستی سخن نگوید و گفتار غیر صائب را (به جدّ یا به هزل) وا نهد: وسدّد ألسنتنابالصواب.
ب. حکیمانه سخن گفتن: گفتن سخنان بی محتوا و بی فایده که نه در امر دین سودی میبخشند و نه در کار دنیا، کاری حکیمانه نیست. آنچه حکیمانه نیست لغو است و اهل ایمان از لغو اعراض میکنند. بر همین اساس بر اهل انتظار شایسته است که حکیمانه سخن بگویند و زبان را از سخنان لغو صیانت کنند: والحکمه.
قلب انسان منتظر، ظرف مبارکی است که هر مظروفی شایسته آن نیست. در این دعای شریف هم مظروف شایسته قلب مؤمن معرفی و هم وظیفه منتظران راستین در این موضوع بازگو شده است:
أ. کسب نور علم: اکتساب علم و خروج از سیاهی نادانی، وظیفه منتظران ظهور امام عصر (عج) است و، چون علوم اکتسابی بی تعلیم و تعلّم به دست نمیآیند، از این رو تعلیم و تعلم و تلاش در جهت کسب علم حصولی و نیز تهذیب دل برای ادراک حقایق با علم حضوری، وظیفه هر مسلمان منتظری شمرده شده است.
ب. کسب نور معرفت: معرفت اخصّ از علم است و به علمی اطلاق میشود که با تمییز کامل معروف از غیر خود و ادراک خصوصیات آن همراه است. بر منتظران راستین است که به اکتساب علم بسنده نکنند و با عمق بخشیدن به گستره علوم به کسب معرفت نایل آیند، که هر معرفتی علم هست؛ اما هر علمی معرفت نیست.
منبع: برگرفته از کتاب مهدی موعود موجود تالیف حضرت آیه الله العظمی جوادی آملی، صفحات ۶۲ و ۶۳. پاورقی
[۱]ـ الکافی، ج ۱، ص ۴۶۷؛ من لایحضره الفقیه، ج۴، ص۱۷۷.
[۲]ـ ر. ک: اقبال الاعمال، ص ۲۱۴.
[۳]ـ الامالی، طوسی، ص۲۹۷؛ وسائل الشیعه، ج ۸، ص ۱۰۶.
[۴]ـ فضائل الأشهر الثلاثه؛ ص۶۱؛ بحار الانوار، ج ۹۴، ص ۸۶.
[۵]ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷؛ مصباح المتهجد، ص۷۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۵.
[۶]ـ الامالی، طوسی، ص ۲۹۷.
[۷]ـ فضائل الأشهر الثلاثه، ص۶۲؛ بحار الانوار، ج۹۴، ص۸۹.
[۸]ـ البلد الامین، ص۱۸۳.
[۹]ـ سوره حج، آیه ۳۲