رویداد۲۴ لیلا فرهادی: اختلاف پدر آرات حسینی با باشگاه سپاهان، بار دیگر مسئله مهم مرز «آزار کودکان» و «تربیت کودکان» را مطرح کرد و این سوال مطرح شد که آیا پدر آرات حسینی در حال تربیت صحیح فرزندش است یا در حال آزار اوست. در این ماجرا، مدیران باشگاه سپاهان گفتهاند «این بچه وقتی سر تمرین میآمد، میدیدیم که دست روی سینهاش میگذارد، به نظر میرسید خسته است و تحت فشار تمرینی سنگین قرار داشت. چند بار ما دیدیم که بدون هماهنگی با مربی و ما صبح این بچه را به ورزشگاه میآوردند و هوازی با او کار میکردند، بدون اینکه به مربی بدنساز گفته باشند و با باشگاه هماهنگ کرده باشند. این رفتارها را با این بچه داشتند و خطرناک بود و ممکن بود اتفاقی برای این بچه بیفتد. وقتی در قالب قرار نمیگرفتند، احتمال اینکه این مسئولیت (به خطر افتادن سلامتی آرات) به گردن باشگاه بیفتد وجود داشت.» پدر آرات اما معتقد است باشگاه سپاهان میخواسته از نام «آرات» استفاده کند و به همین دلیل از آنها جدا شده است. رویداد۲۴ به بهانه ماجرای آرات حسینی، مسئله «کودک آزاری» به بهانه تربیت فرزندان پرداخته است.
بیشتر کودکان از فعالیتهایی نظیر بازی کردن، خوردن تنقلات جذاب، تلویزیون دیدن و دورهمی با دوستانشان لذت میبرند، اما همه کودکان شانس این را ندارند که کودکی کنند و از این دوران لذت ببرند. مهمترین نمونه این سالها که بسیار هم در شبکههای اجتماعی خبرساز شده، آرات حسینی است؛ کودکی که سال ۹۴ با گزارش خبرنگار ورزشی دیلی میل به یکی از قربانیان شبکههای اجتماعی تبدیل شد.
به گزارش رویداد۲۴ سال ۲۰۱۵ کوری چارلتون خبرنگار ورزشی دیلی میل برای اولین بار در اینستاگرام به پیچ آرات حسینی برخورد و از نمایشهای پسر بچه ۲ ساله بابلی به حدی شگفت زده شد که گزارشی از او در رسانهاش چاپ کرد. گزارش دیلی میل ظرف مدت کوتاهی فالوئرهای آرات را به ۲۰۰ هزار نفر رساند و جریان زندگی او را به سمت دیگری تغییر داد. جریانی که با ۳.۵ میلیون فالوئری شدن آرات، آینده او را تحت الشعاع قرار خواهد داد.
آرات حسینی در یک تلنت شوی چینی به نام «ایمپاسیبل چلنج» شرکت شرکت کرد و اگرچه در مرحله اول این تلنتشو شکست خورد، اما بارها به کشورهای مختلف سفر کرده و در برنامههای تلویزیونی آنها شرکت کرد. آنها در این سالها بارها مهمان برنامههای صدا و سیما شدند. برنامههایی که بنا به گفته بسیاری از کسانی که از نزدیک با آن در ارتباطند، بدون دریافت هزینه هیچ مهمانی را نمیپذیرند.
پدر «آرات حسینی» در مصاحبه با یکی از رسانههای داخلی از وضع بد مالیشان گلایه کرده و گفته بود ماشین زیر پایش را فروخته تا هزینههای سفرها را بپردازد و مادر آرات برای تامین هزینههای زندگی در خانههای مردم تمیزکاری میکند. پدر آرات برای تامین هزینههای پسرش دست به دامن اسپانسرها شده و تنها در یک فقره، تبلیغات یک کلینیک کاشت مو را در پیج پسرش قبول میکند.
در همین شرایط که وضعیت مالی این خانواده مناسب نبوده، پدر آرات از درآمدهای فرزند ۶ سالهاش در گفتگویی با سایت ورزش سه خبر داده است. او به سرمایهگذاریهایش روی آینده نا معلوم یک کودک ۶ ساله به صراحت اشاره کرده و گفته شخصی که باعث آمدن ما به انگلیس شد و هزینههای ما را میداد به یک باره گفت باید قرارداد ۱۲ ساله امضا کنیم. طبق قول و قرار قبلی خواستیم قرارداد ۳ ساله ببندیم، اما او گفت برای من قرارداد ۳ ساله ارزشی ندارد. آنها میخواهند در اولین قرارداد حرفهای آرات که شاید ۱۰ سال دیگر امضا شود شریک باشند.
ویدئوهای ورزشهای سنگین آرات حسینی و اشکهای او در مقابل فشارهای پدرش بازتاب گستردهای در شبکههای اجتماعی داشته و انگشت اتهام را به سمت پدرش نشانه رفته است. همزمان در سالی که آرات باید به مدرسه برود به نظر میرسد با وعدههای برخی دلالها، پدر و پسر در لندن آواره شدهاند و ماجرای مهاجرت آرات حسینی به لندن پیش آمد؛ مهاجرتی که ناکام ماند و آنها بعد از مدتی به ایران بازگشتند. اما آرات تنها نمونه کودک آزاری با اهداف سودجویانه از سوی والدین نیست. نمونههای مشابهی در ایران و جهان وجود داشته که بعضا تصویر گویاتری از آینده کودکانی که مورد سوءاستفادههای والدین خود قرار میگیرند نشان میدهد.
نمونه خارجی آرات حسینی کودکی معروف به «هرکول کوچک» است. ریچارد سندراک اوکراینی در ۶ سالگی به خاطر بدن ورزیدهاش به کوچکترین بدنساز جهان بدل شد. پدر ریچارد در کودکی او را مجبور به انجام ورزشها سنگین میکرد و در این مسیر برای یافتن راه بهتری جهت نمایش مهارتهای پسرش راهی لس آنجلس شد و آشنایی او با فرانک جیاردینا برای همیشه مسیر زندگی کودکش را تغییر داد.
جیاردینا مربی بدنسازی بسیاری از سلبریتیهای هالیوودی بود. آشنایی با جیاردینا آغاز پولسازی ریچارد برای دلال و پدرش بود. او آموزشهایش رابه کودک ۶ ساله شروع کرد. ریچارد روزی ۶۰۰ دراز و نشست، ۶۰۰ بشین و پاشو و ۳۰۰ اسکات میزده و در ۶ سالگی بدنی ورزیده با سیکس پک داشته است. او در ۷ سالگی دور آمریکا را چرخیده و بدنش را به نمایش گذاشته بود و از این طریق پول قابل توجهی به دست آورده بود.
او هرگز به مدرسه نرفت و مادرش در خانه به او تدریس میکرد. او هیچ وقت یک بچه معمولی نبود، چون برنامههای فشرده پدرش اجازه معمولی بودن را به او نمیداد. کم کم رسانهها در آن زمان روش زندگی این کودک و پدرش را زیر سوال بردند. معلوم شد که پدر ریچارد حق خوردن غذاهای چرب را به فرزندش نمیدهد و او را مجبور میکند برای حفظ فرم بدنش روی زمین سفت بخوابد. در سن ۱۰ سالگی، ریچارد تنها یک درصد چربی در بدنش بود. این درصد برای هر انسانی خطرناک است چه برسد به یک کودک ۱۰ ساله.
این فرآیند سوء استفاده از ریچارد تنها زمانی متوقف شد که پدر ریچارد به دلیل خشونت خانگی و آسیب رساندن به مادر ریچارد، بازداشت شد. از این زمان زندگی عادی ریچارد شروع شد و او از زیر نورافکن رسانهها خارج شد. کارشناسان پزشکی در سال ۲۰۰۷ در گفتگو با گاردین اعلام کرده بودند ریچارد سندراک در کودکی توسط والدینش دچار رعب و وحشت شده بود.
به گزارش رویداد۲۴ دیگر نمونه سوءاستفاده والدین از کودکان، حسین عطایی کودک ده سالهای است که با حضور در برنامه های مختلف صدا و سیما (که همچنان شائبه دریافت پول در ازای پذیرش مهمان را دارند) مدعی شد تواناییهای خارقالعاده در زمینه طراحی خودرو دارد. از شرکتهای معتبر خودروساز جهانی مانند تسلا و ولوو پیشنهاد کار گرفته و از یک کالج کانادایی (بدون ذکر نام کالج) برایش دعوتنامه فرستاده شده است.
پس از مشخص شدن تسلا اعلام کرد این کودک ارتباطی با آنها ندارد، انگشت اتهام به سمت والدین کودک نشانه رفت. پدر حسین در واکنش به انتقادات بار دیگر موفق شد آنتن صداوسیما را از آن خود کرد و مدعی شد قرار است شرکتی مثل ولوو و تسلا به نیت استخدام حسین را نخواسته اند بلکه میخواهند روی نابغه ای مانند حسین سرمایهگذاری کرده و ده سال بعد از او بهره برداری کنند!
یکی از دیگر نمونهها، سید محمدحسین طباطبایی ملقب به «علم الهدی» نابغه قرآنی دهه هفتاد است. کودکی که در ۵ سالگی حافظ قرآن بود. او در حالی که هنوز توانایی خواندن و نوشتن نداشت، با فشارهای پدرش شیوهای برای حفظ کردن قرآن آموخته بود و در آن سالها تمام وقت خود را صرف نمایش این شیوه در شبکههای تلویزیونی میکرد.
طباطبایی سال ۹۵ در مصاحبهای با باشگاه خبرنگاران جوان اشارهای به کودکی از دست رفتهاش کرده و گفته «من اصلا مدرسه نرفتم و زمانی را که باید در مدرسه باشم در کشورهای خارجی و یا در محافل داخلی در حال اجرای برنامه بودم و دروسی را که تا دبیرستان خواندم همه را غیر حضوری امتحان دادم... میتوانستم در مدرسه حضور پیدا کنم به همین دلیل با بچهها ارتباط و همراهی نداشتم که توسط آنها حسادتی متوجه من باشد.»
در پاسخ به سوالی درباره آموزش قرآن به فرزندانش گفته بود: «مطمئنا من هم دوست دارم فرزندانم را از سنین پایینتر از ۴ سال به یادگیری قرآن تشویق کنم البته از هیچ گونه اجبار و اکراهی برای این کار استفاده نخواهم کرد.»
بیشتر بخوانید: چه اقداماتی کودک آزاری محسوب میشوند؟
سوء استفاده از کودکان توسط والدین با اهداف مالی یک نمونه جالب توجه و معروف دیگر نیز در تاریخ جهان به خود دیده است. خالق اثر «وینی پو» در واقع فرزند خود را برای حفظ منبع الهامش استثمار کرده بود. کریستوفر رابین، پسرک کارتونی داستان وینی پو در دنیای واقعی ماجرای غمانگیزی داشته است. او در دنیای واقعی فرزندای ای میلن نویسنده داستان وینی پو بود. کریستوفر رابین در گفتگویی که با چن مک میلان، نویسنده زندگی نامه اش داشته درباره خودش گفته: بعضیها با بچهها رفتار خوبی دارند و بعضیها نه. این یک موهبت است که بعضیها از آن برخوردارند. پدر من از این موهبت برخوردار نبود.
با معروف شدن داستان وینی پو، کریستوفر رابین زندگی کودکیاش را فدای محبوبت بینالمللی داستان پدری کرد که هیچ توجهی به او نداشت. کریستوفر در زندگی نامهاش به خبرنگار گفته پدرم از طرز فکر من برای داستانهایش الهام میگرفت، اما مستقیما با من ارتباطی نداشت بلکه هر آنچه درباره من میخواست بداند را با واسطه از مادرم میشنید.
با وجود رابطه سرد پدر و پسر، کریستوفر تمام کودکیاش را صرف عکسهای خبری با خرس عروسکی و پدرش کرد و برای جمعیت مشتاق آوازهای کتاب پدرش را خواند و حتی نقش پسر رویاهای پدرش را برای ضبط کتاب صوتی وینی پو بازی کرد.
شهرت به اندازهای به کریستوفر رابین صدمه زده بود که در ۱۳ سالگی او مجبور شد برای مقابله با کسانی که در مدرسه به او حسادت میکردند بوکس یاد بگیرد تا از خودش دفاع کند. اما این شهرت نه تنها در بزرگسالی دست از سر او برنداشت بلکه هرچه سن او بالاتر رفت، کارتون وینی پو محبوبیت بیشتری پیدا کرد.
او در زندگینامهاش گفته وضعیت به گونهای بود که به نظر میرسید پدرم از شانههای کوچک من در کودکی بالا رفته و به جایی رسیده که نام من را دزدیده و مرا بدون هیچ نامی و در خلاء رها کرده است.
بر اساس آنچه در زندگی نامه کریستوفر رابین آمده، او تنها زمانی از شر سوءاستفادههای والدینش خلاص شده که برخلاف میل آنها با دختر عمویش ازدواج کرده است. بعد از ازدواج آنها پدرش به ندرت با او حرف زده و مادرش به کلی او را طرد کرد. او اواخر عمرش به خبرنگاران گفته بود همه زندگیاش رابطه عشق ونفرتی با وینی پو داشته است.
محتوای شبکههای اجتماعی در دنیای امروز به صنعتی سودآور تبدیل شده که به راحتی از خانه قابل مدیریتند؛ صنعتی پرسود که میتواند کودکان را قربانی کند. مسئله سوءاستفاده از کودکان توسط والدین به ویژه در فضای مجازی منجر به تولید دستورالعملهایی برای نحوه مواجه والدین با شبکههای اجتماعی در ارتباط با فرزندانشان شده است. بر اساس دستورالعملهایی که به نوعی فرهنگ شبکههای اجتماعی محسوب میشود، والدین حق انتشار تصویر فرزندانشان را ندارند.
بازداشت میشل هابسون صاحب اکانت اینستاگرامی «فنتستیک ادونچرز» چشم بسیاری را به اهمیت این موضوع باز کرد. اساسا زمانی که کودکان به عنوان بازیگر استخدام میشوند، قوانینی برای رصد تحصیلات کودک-بازیگران و ساعتها و شرایط کاری آنها در جهان وجود دارد. اما زمانی که یک کودک توسط والدینش به کار گمارده میشود و در مقابل دوربین تلفن همراه والدینش قرار میگیرد، قوانینی برای مراقبت از او وجود ندارد. هابسون که هفت کودک را به سرپرستی پذیرفته بود با ۲۵۰ میلیون فالوور درآمدی نزدیک به ۱.۷ میلیون دلار در سال داشت.
هابسون به جرم سوءاستفاده از یکی از فرزندانش، هفت مورد کودک آزاری، پنج مورد بیتوجهی به فرزندان و پنج مورد حبس غیر قانونی فرزندانش در آمریکا بازداشت شد. پلیس درباره بازداشت هابسون گفته بود او زمانی که کودکانش متن صحبتهایشان را فراموش میکردند یا جلوی دوربین اشتباهی مرتکب میشدند آنها را حبس میکرده، از اسپری فلفل علیهشان استفاده میکرده و به آنها گرسنگی میداده است.
قانون حمایت از حریم خصوصی کودکان در آمریکا، مسئولیت حفظ حریم خصوصی کودکان زیر ۱۳ سال را به والدینشان داده است. استنی اشتاین بک استاد حقوق دانشگاه فلوریدا در این باره به سی ان ان گفته: وقتی یکی از والدین تصویر فرزندش را در شبکههای اجتماعی منتشر میکند در واقع هم نقش قیم حریم خصوصی این کودک را بازی میکند هم کسی که از افشای اطلاعات خصوصی او سود میبرد. موارد زیادی وجود دارد که والدین از فرزندشان سوء استفاده میکنند.
برای این منظور بسیاری از سلبریتیهای شبکههای اجتماعی برای حفظ حریم شخصی کودکانشان، از انتشار تصویر آنها خودداری میکنند. میشل و هدر مارتین صاحب اکانت یوتیوبی «فمیلی او فایو» یا کریستین بل بازیگر آمریکایی در اینستاگرام تصویر فرزندانشان را شطرنجی میکنند.
ایمی وب در گزارشی که در نشریه اسلیت نوشته نشان میدهد چگونه تصاویری که شما از فرزندانتان، حتی بدون سودجویی و تلاش برای درآمدزایی از تصویر آنها، منتشر میکند میتواند اینده آنها را بدون دخالت آنها شکل دهد. او در این یادداشت به یکی از بندهای اساسنامه فیسبوک اشاره کرده و گفته هر عکسی که از فرزند شما در این شبکه اجتماعی آپلود شود عملا به فیس بوک کمک میکند زندگی دیجیتال او را با زندگی واقعیاش انطباق دهد. الگوریتمهای فیسبوک میتوانند افراد پیرامون فرزند شما را تحلیل کنند و در طول زمان عملا حلقه نزدیک به او را شکل خواهند داد.