رویداد۲۴ زمانی که یک انفجار در عراق و سوریه رخ میدهد یا یک عابر پیاده در سوئیس یا آلمان با چاقو به شهروندان آن کشور حمله میکند، یکباره اخبار به سمت و سویی دیگر جهت پیدا میکند. وقتی که یک خودرو روی پُلِ وِستمینستر در قلب لندن عابران پیاده را زیر میگیرد یا یک جماعتی در کابل و سایر ولایات افغانستان رگبار مسلسلهای خود را بر روی یک مشت بیگناه میگیرند، آنجاست که ابهام نمایانگر میشود و یکباره موجسواری رسانهها و اعتراض شهروندان شروع میشود. یکی میپرسد چه شد، مگر قرار نبود تمام شود؟ دیگری رو به پلیس میکند و درخواست تلفن همراه دارد تا به خانوادهاش بگوید از مرگ قِسِر در رفته است! آنطرفتر عدهای یا آغشته به خون هستند یا از شدت فشار روانی زبان در دهانشان خشک شده و به جنازهها و خونهای تازه اطرافشان زیر چشمی نگاه میکنند. همه این اتفاقها در یک لحظه مانند صاعقه بر سر همگان فرود میآید که آنها قبلاً گفته بودند: داعش تمام شده است!
شکی وجود ندارد که از دونالد ترامپ گرفته تا مقامهای کشورهای مستقر در قاره سبز، معتقدند که داعش تمام شده، اما گویا آنگونه که میگویند، نیست. ما به چشمان خودمان رقصِ مرگ را در عراق و سوریه به مدت هشت سال دیدهایم. دیدیم که چگونه انصار (عناصر بومی داعش در سوریه و عراق) و مهاجرین (اعضای غیربومی داعش که از سایر کشورها به عراق و سوریه آمدند) از زن و بچه گرفته تا پیر و جوان را سر بریدند و مورد تجاوز و هزار جنایت دهشتناکِ دیگر قرار دادند و داعش با استفاده از مدیا و رسانه، شدیدترین و شنیعترین اقدامات علیه بشریت را به یک فرصت برای جذب تبدیل کرد. رسانهای که شالوده و فونداسیون آن توسط کشورهای غربی بنیان گذاشته شد. طبیعی است که مجموعه رسانههای این جریان باعث شد تا داعش از تمام گروههای تروریستی دنیا (حتی از سَلَفِ خود یعنی سازمان القاعده) مستثنی شود و همین موضوع از سوی سرویسهای اطلاعاتی دنیا همچنان یک تهدید برای امنیت بینالملل به حساب میآید. چون نمیخواهم سخن به درازا برود، اصل صحبتم در مورد حیاتِ نصفه و نیمه داعش است که البته رسانه در آن دخیل بوده و خواهد بود؛ اما پرسش اصلی این است که آیا داعش تمام شده یا خیر؟
فاز جدید جذب در بسترهای متزلزل اقتصادیهمانگونه که پیشتر اشاره کردم، شماری از تحلیلگران غربی چنان بر پایان داعش، پافشاری میکنند که گویی رهبر جدید این جریان (ابو ابراهیم الهاشمی القریشی) صبح به صبح آخرین اخبار را با ایشان به اشتراک میگذارد! البته این مدل از اظهارات و تاکید بر پایان جریانهای تروریستی (چه داعش باشد یا القاعده) بیش از آنکه جنبه واقعی داشته باشد، درونمایه سیاسی دارد. به گونهای که دولتها به دنبال آن هستند تا به افکار عمومی کشور خود و همچنین به افکار عمومی جامعه ملل بفهمانند که کارِ داعش تمام شده است. به عنوان مثال پس از آنکه ابوبکر البغدادی در ۲۷ اکتبر ۲۰۱۹ (پنجم آبان ۱۳۹۸) در سوریه (شبیخون به خلیفه در باریشا) مورد هدف قرار گرفت و کشته شد، ترامپ همانند گذشته و از روی هیجان سعی داشت به دنیا بفهماند که ما (ایالات متحده) داعش را تمام کردیم، ولی این اظهارات تنها مصرف داخلی دارد. هیچکدام از مفسران و حتی تحلیلگران و نظامیان به این نکته اشاره نمیکنند که منظور از اتمام داعش، «برچیده شدن خلافتِ ارضی این جریان تروریستی» است. ما میتوانیم بگوییم که خلافت خودخوانده داعش در عراق (به مرکزیت موصل) و در سوریه (به مرکزیت رقه) از بین رفته و البته مهمترین مهره این جریان کشته شده؛ در حالی که بقایای خلافت سوم داعش در لیبی (شهر سرت) که به دست خلیفه حفتر و کمک ناتو و آمریکا برچیده شد یا خلافت خراسان که هنوز در افغانستان فعال هستند، وجود دارند. چراکه کریدور ورود داعش و حتی القاعده به اروپا، از ایتالیا است و سواحل شمالی لیبی باراندازی به سوی جزایر جنوبی ایتالیا محسوب میشود.
«نماز جماعت سلفیهای مقیم آلمان»
روند فعالیتهای داعش پس از برچیده شدن خلافتهای موصل و رقه تا حد زیادی کُند شد و سیر نزولی به خود گرفت، اما قطع نشد. این روند از روی زمین به زیر زمین منتقل شد که بسیاری پژوهشگران از این تغییر حالت به عنوان «هستههای خفته داعش» نام میبرند که من نامِ «زیستِ پنهان یا حیات در شکاف» را برای آن در نظر میگیرم. اینکه هستههای ترورِ داعش در زیر زمین خفتهاند موضوع درستی است، اما اینکه مرکز اطلاعرسانی امنیتی عراق، دوشنبه هفته گذشته (هشتم اردیبهشت) اعلام میکند که گروهی از تروریستهای داعش عصر روز قبل (یکشنبه) به مراسم افطار در یکی از روستاهای منطقه الولید در استان الانبار حمله کرده و یک تن را ربودند، نشانگر دو چیز است: نخست اینکه داعش به دنبال اخذ بیعتهای جدید از عشیرههای اهل سنت عراق است تا بتواند بار دیگر خود را نمایان کند یا حداقل بتواند از بسترِ امنِ جغرافیای این عشیرهها به نفع عناصر و فرماندهان میدانی خود استفاده کند و دوم اینکه، داعش در حال مخابره پیام تهدید به حاکمیت عراق، سوریه و سایر کشورهای دیگر است. اینکه دیده میشود وزیر اسبق و دبیرکل اتحادیه اسلامی ترکمنهای عراق (جاسم محمد جعفر البیاتی) پنج روز پیش (چهارشنبه) طی بیانیهای رسمی از افزایش فعالیت و تحرکات گروه تروریستی داعش در کرکوک خبر میدهد و مناطقی مانند طوزخورماتو، آمرلی، کرکوک و ارتفاعات حمرین را اهداف داعش در عراق اعلام میکند، نشان از موج جدید فعالیت این جریان تروریستی دارد.
در این میان باید متوجه باشید که شیوع کرونا هم بیتاثیر نبوده است. چند روز پیش حسن الکعبی (معاون اول رئیس پارلمان عراق) جلسهای مشترک با رئیس کمیسیون امنیت و دفاع پارلمان، اعضای این کمیسیون، معاونت فرماندهی عملیات مشترک و شماری از فرماندهان عملیاتی استانهای کرکوک، صلاحالدین و دیالی برگزار کردند که موضوع آن «بررسی نقصهای مقابله با تهدیدهای داعش» در سه استان مذکور بوده که دلیل آن هم شیوع کرونا و وضعیت پیچیده فعلی است. در اینجا باید به این نکته توجه شود که شیوع کرونا و آثار مخرب اقتصادی این ویروس برای داعش و حتی سازمانهای تبهکار و مافیا بهترین فرصت را برای جذب نیرو ایجاد کرده است. شکی وجود ندارد که داعش در مناطقی مانند افغانستان، پاکستان، عراق، سوریه، آفریقا، کشورهای آسیای میانه، قفقاز و ... که از اقتصاد شکننده برخوردار هستند و رکودِ تورمی باعث توسعه فقر و بیکاری شده، به راحتی با پرداخت مبلغ ناچیز یا چند وعده غذا و ملزومات خوراکی میتواند خیل عظیمی از جوانان و حتی کسانی که نانآورِ خانه هستند به سوی خود جذب کند. اگرچه آهنربایِ جذب داعش ایدئولوژیک است، اما سیاسی کردن این ایدئولوژی و ترکیبش با مقوله اقتصاد میتواند باری دیگر داعش را نه تنها در خاورمیانه و آفریقا بلکه در اروپا جان تازه ببخشد. به عنوان مثال هماکنون در عراق دولت قدرتمند مستقر نشده و نخستوزیر مکلف (مصطفی الکاظمی) هم با جریانهای متععد سیاسی درگیر است. داعش از همین موضوع (به دلیل اینکه نخستوزیر را جناح شیعیان معرفی میکنند) به نفع خود استفاده میکند و اینبار ایدئولوژی خود را با سیاست و همچنین بحرانِ نان و آب ترکیب میکند. به همین جهت آنها فعلاً در حال ترمیم سلولهای ترور (شبکههای ترور) خود هستند؛ اما در کشورهایی مانند عراق، سوریه، افغانستان و ... که زمینه مساعدتری دارند این موضوع راحتتر از اروپا است.
جیش الخلافه، جیش الولایه: کدامیک میداندار هستند؟بارها و بارها در ویدئوها و تصاویری که در رسانه داعش منتشر شده دیدهاید که عدهای از عناصر این جریان سوار بر وانتهای خود به صورتی تیمی به یکی از مقرهای ارتش سوریه، عراق یا کشورهای آفریقایی حملهور میشوند و هر شخصی که آنجا وجود دارد را میکُشند و غنایم را به تاراج میبرند و هرچه که به جا مانده را به آتش میکشند و میروند. این افراد در ساختار و لوگاریتم داعش «جیش الخلافه» یا همان لشگر خلافت نام دارند. در مقابل بخشی دیگر از عناصر داعش که پس از حمله به یک روستا یا شهر در آنجا مستقر میشوند و علاوه بر برافراشتن پرچم داعش در آن جغرافیا تمام امورات جاری در آن شهر (اعم از دریافت زکات، مدیریت غنائم، تعلیم، خدمات، راهبری مساجد، زراعت، امور حسبه و غیره) را به عهده میگیرند، «جیش الولایه» نامگذاری شدهاند که وظیفه آنها استقرار در جغرافیای فتح شده است. جیش الولایه همانگونه که از نامش پیداست مسئولیت حفظ ولایاتی را به عهده دارد که داعش آنها را به زور یا به اختیار با خود همراه و هماهنگ کرده است تا در نهایت علاوه بر بیعت با این جریان تروریستی، از ظرفیت انسانی، ایدئولوژیک و همچنین جغرافیایی آن علیه حکومت حاکم (اعم از دولت عراق، سوریه، افغانستان و غیره) استفاده کند. اگر بخواهیم طوری دیگر به ولایات داعش و مدل مدیریت جیش الولایه نگاه کنیم میتوانیم اینگونه بگوییم که داعش با تسخیر و اشغال شهرها، روستاها، و مناطق مختلف سعی میکند تا ویروس ترور را در یکجا تجمیع کند. سپس با ارائه آموزشهای ایدئولوژیک، نظامی و اطلاعاتی سعی میکند این ویروس را آرام آرام وارد در آن محدوده پخش کند و در نهایت ما شاهد یک شهرِ (ولایت) هماهنگ با داعش هستیم. درست است که همه ساکنان میل به بیعت با داعش ندارند، اما آنها هیچ چارهای در این خصوص ندارند. به همین دلیل است که میبینیم آزادسازی یک شهرِ اشغال شده توسط داعش ممکن است ماهها زمان ببرد و حتی به نتیجه نرسد.
حال اگر این موضوع را در وضعیت کنونی بررسی کنیم میبینیم که بیشتر ولایات داعش به صورت علنی از لوث وجود آنها پاکسازی شدهاند، اما بسیاری از عناصر این جریان تروریستی طی این مدت با عشیرهها و خانوادههای عراق و سوریه فامیل شدهاند. به عبارتی دیگر یکی از شگردهای داعش که برای در امان ماندن از دستگیر یا اعدام شدن به اعضای خود آموزش داده بود این است که آنها به محض ورود به ولایات یا شهرها، اقدام به ازدواج با عشیرهها و خانوادههای بزرگ آن منطقه کنند تا در زمان خطر از امکانهایِ عشیرهها برای پنهان ماندن، اسکان دائم یا موقت و جمعآوری اخبار استفاده کنند. در شرایط فعلی، بسیاری از مفسران و تحلیلگران بر این عقیدهاند که با پاکسازی ولایات، این جماعت از بین رفتهاند، ولی سرویسهای اطلاعاتی عراق و سوریه و حتی لیبی، افغانستان و ... به خوبی میدانند که نمیتوان این موضوع را به صورت ۱۰۰ درصدی تایید کرد. با نگاهی به این مسائل و حملات روزها و هفتههای اخیر داعش در عراق و سوریه به این نتیجه میتوان رسید که داعش در حال سست و ضعیف کردن دیوارههای دفاعی و امنیتی در شهرهای مختلف عراق است که البته پاسخ آنها از سوی حشدالشعبی و ارتش سوریه یا عراق داده شده است.
بر این اساس معتقدم که داعش با تسلیح مجدد و برنامهریزی جهتدار به دنبال آن است تا جیش الخلافه را با اهداف جدید جهت تسخیر شهرها و روستاهای کوچک، وارد میدان کند و سپس بعد از آن نوبت به عناصر پنهان جیش الولایه میرسد. این عناصر همانند افراد عادی روز به روز با مردم نماز میخوانند و حتی در نانوایی، مکانیکی، درمانگاه و ... مشغول کار و خدماتدهی به مردم هستند، اما هنوز در فکر انتقام هستند. بعضاً میشنویم که این عناصر نیمه شبها اقدام به ترور اعضای ارتش، پلیس و حشدالشعبی میکنند که انگیره آنها تلافیجویی و تسویه حساب است. بدیهی است که عناصر جیش الخلافه به اندازه جیشالولایه از ساز و کارها و وضعیت داخل شهرها با خبر نیستند و به این جهت امکان دارد با توجه به وضعیت اقتصادی و اجتماعی پس از شیوع کرونا، شاهد بیعت پنهان و بعداها آشکار با داعش باشیم؛ چراکه زمینههای آن تا حدودی مهیا شده است.
بازتعریف و ترمیم سلولهای ترورمساله کنونی این است که آیا داعش به دنبال احیای خود است یا اینکه تنها میخواهد اعلام موجودیت کند؟ زمانی که البغدادی کشته شد بسیاری از تحلیلگران بر این عقیده بودند که عدم توانایی او در رهبری این جریان موجب شد تا داعش تا حدودی افول کند و نقدهای زیادی به واپسین روزهای خلافت خلیفه وارد شد. کمی بعد که ابراهیم الهاشمی القریشی به عنوان خلیفه جدید داعش معرفی شد، شاهد بیعت عناصر این گروه در جای جای دنیا با او بودیم که ویدئوهای آن مرتباً در حال انتشار بود. این منحنی به خوبی نشان میدهد که داعش تا حدودی ضعیف شده، که البته یک امر طبیعی است؛ چراکه پس از کشته شدن بنلادن یا ملاعمر، القاعده و طالبان هم تا حد زیادی آرام شدند، ولی این سکوت مقطعی بود. اگر طالبان با حذف ملاعمر تمام شده بود، امروز شاهد امضای توافق صلح میان آنها و آمریکا در دوحه نبودیم و اگر القاعده تمام شده است نباید در ۱۵ دیماه سال گذشته شاهد حمله الشباب (جریان تروریستی در بیعت با القاعده) به کمپ نظامی آمریکا در کنیا میبودیم؛ لذا معتقدم که داعش در وضعیت کنونی به دنبال هدفی بالاتر از اعلام موجودیت است.
اگر به «تئوری سلولها»ی بنلادن رجوع کنیم به خوبی میبینیم که داعش در حال ترمیم همان تئوری است. بنلادن معتقد بود که در کشورهای غیر مسلمان مانند اروپا، آمریکا و سایر دولتهایی که فعالیت عناصر القاعده در آنجا سخت و دشوار است، باید عناصر این سازمان یکدیگر را پیدا کنند، ولی ارتباط آنها باید با احتیاط کامل انجام شود که زیر فشارهای امنیتی قرار نگیرند. این تئوری بعدها که فشارهای امنیتی و تورهای اطلاعاتی در سراسر آمریکا و اروپا و سایر کشورها زیادتر شد به تئوری «گرگهای تنها» تغییر شکل داد. این نکته را باید متذکر شوم که گرگهای تنها نوع یا مدلی از عملیات نیست. بارها دیده شده که مخاطبان یا برخی از تحلیلگران از گرگهای تنها به عنوان یک نام برای عملیاتهای داعش استفاده کردهاند در صورتی که این موضوع کاملاً غلط است. گرگهای تنها یک روندِ زیستن و در نهایت عملیات کردن علیه اشخاص یا اماکنی است که از منظر القاعده «هدف» تلقی میشوند. دلیل این امر هم کاملاً مشخص است؛ وقتی که اعضای القاعده پس از بمبگذاری قطار مادرید (۲۰۰۴)، بمبگذاری لندن (۲۰۰۵) زیر نظر قرار گرفتند، بیم آن میرفت که شبکههای این سازمان در سراسر جهان با مشکل و نهایتاً ضربههای اطلاعاتی روبهرو شوند و به همین دلیل بود که کادر مرکزی القاعده به اعضای خود دستور داد که در قالبهای انفرادی دست به عملیات علیه اماکن یا اشخاص یا هدف خاص بزنند. این روند ادامه پیدا کرد و حالا داعش در حال استفاده از آن است.
«تجمع طرفداران داعش در آلمان و درگیری با پلیس/آگوست ۲۰۱۴»
گرگهای تنها میتوانند به داعش یا القاعده هم گرایش نداشته باشند و مثلاً به یک جریان دستِ راستی افراطی در دانمارک، آلمان و مجارستان نزدیک باشند، ولی به هر جهت این مدل از عملیات، تهدیدی بود که القاعده آن را با استفاده از فتاوی مفتیهای خود پایه گذاشت که امروزه به یکی از تهدیدهای اروپا تبدیل شده است. در فضای کنونی اخبار زیادی در مورد فعالیتهای داعش در جغرافیای اروپا منتشر میشود که نگرانی بسیاری از مقامات را فراهم آورده است. به عنوان مثال در ۱۵ آوریل ۲۰۲۰ (۲۷ فروردین ۱۳۹۹) پایگاه خبری دیفِنس پُست اعلام کرد که آلمان پنج شهروند تاجیک را به دلیل عضویت در داعش و قصد حمله به نیروهای آمریکایی در شهر کارل سروهه (واقع در جنوب غربی آلمان) دستگیر کرده است. جالب اینجاست که انگیزه عناصر داعش برای حمله به آمریکاییها در آلمان، تلافی به دلیل توهین آنها به اسلام گزارش شده است. در گزارش تکمیلی واحد ضدتروریسم پلیس آلمان آمده است که دو تن از آنها قبلاً به آلبانی سفر کردهاند و قرار بوده در ازای دریافت ۴۰ هزار دلار دست به عملیاتهای تروریستی بزنند. کمی بعد در ۲۱ آوریل ۲۰۲۰ (۲ اردیبهشت ۱۳۹۹) پلیس لهستان اعلام کر یک مرد لبنانیالاصل به اتهام طراحی برای انجام حملات تروریستی در غرب اروپا را در ۱۶ آوریل دستگیر کرده است. پس از اینکه این فرد به سرویس اطلاعاتی لهستان تحویل داد شد، بعدها سخنگوی سرویس اطلاعاتی این کشور (AW) اعلام کرد این فرد با داعش در ارتباط بوده و مشغول شبکهسازی در لهستان و سایر کشورهای اروپایی بود و هدف نهایی او اجرای عملیات تروریستی در غرب اروپا بوده است. سایر اطلاعات این متهم نشان داده که او از طریق اینترنت با اعضای داعش در عراق و سوریه در ارتباط بوده و برای آنها در اروپا کمکهای مالی جمعآوری میکرده است.
به غیر از این دو نمونه، اخیراً در اواخر ماه آوریل (اوایل اردیبهشت ماه سال جاری) پلیس اسپانیا اعلام کرد که یکی از اعضای بلندپایه داعش به نام «عبدالماجد عبدالباری» که ریشه مصری-بریتانیایی داشته را دستگیر کردهاند و مشخص شده که او با قایق و در بین سایر پناهجویان، وارد خاک اسپانیا شده است. همین سه روز پیش (۱۰ اردیبهشت) پلیس آلمان مجدداً اعلام کرد که حدود پنج فرد ناشناس در شهر هانائو (غرب آلمان) با چاقو به عابران پیاده حمله کردند که در نتیجه آن شش نفر زخمی شدند و تنها دو نفر از ضاربان دستگیر شدهاند. در روسیه هم اوضاع تقریباً به همین روال است. به گونهای که سرویس امنیت فدرال روسیه (FSB) دو روز پیش (پنجشنبه) اعلام کرده که در یک عملیات ضد تروریسم از وقوع حملات تروریستی در یکاترینبورگ، چهارمین شهر بزرگ این کشور جلوگیری کرد و سه فرد مسلح دستگیر و مقادیر زیادی تسلیحات، مواد منفجره و مهمات در خانه آنها کشف شده است. در استرالیا پلیس گزارش کرده که دو شب پیش (پنجشنبه) یک فرد ناشناس در شهر ساوث هدلند چندین نفر از جمله یک مادر و کودک را توسط چاقو زخمیکرده است. در دانمارک هم پلیس این کشور (پنجشنبه) از خنثیسازی یک حمله تروریستی خبر داده است. چندی قبل (دوشنبه هفته پیش) هم شاهد برخورد عمدی خودرو با دو موتورسیکلت پلیس در شهر کلومب واقع در شمال غرب پاریس بودیم که دادستان فرانسه اعلام کرده راننده خودرو با داعش اعلام بیعت کرده بود! این دادهها تنها متعلق به یک ماه پیش (آوریل) است و به خوبی نشان میدهد که داعش همچنان به دنبال آن است تا علاوه بر زنده نگه داشتن نام خود، از وضعیت فعلی (شیوع کرونا) و کم شدن نظارتها و تمرکزهای امنیتی بر روی مرزها به نفع خود استفاده کند. اینکه دیده میشود عدهای از مردم آلمان، آمریکا، فرانسه و سایر کشورهای غربی بر ضد سیاست قرنطینه دست به اعتراض میزنند، دقیقاً همانجایی است که داعش فکر میکند بهترین بستر برای جذب نیروهایش فراهم شده است. از سوی دیگر، اعتراض مردم به مدیریت غلط دولتهای خود در برخورد با کرونا که موج نارضایتی را راه انداخته است، باعث شده تا داعش بتواند دراین فضا تنفس و رشد کند. علاوه بر این مسائل، تمام کشورها به دنبال آن هستند تا از این فضا به نفع خود استفاده کنند و همین موضوع به خوبی میتواند بستر مناسبی برای آزادسازی اعضای بازداشت شده داعش توسط سرویسهای اطلاعاتی کشورها علیه کشور دیگر را فراهم آورد.
«دستگیری اعضای داعش در اسپانیا/آوریل ۲۰۲۰»
اینکه میبینیم چندی پیش سرتیپ «تحسین الخفاجی»، سخنگوی رسمی فرماندهی عملیات مشترک عراق به مروّجان بازگشت داعش در شبکههای اجتماعی هشدار شدید اللحن میدهد و آنها را تهدید به برخورد بر اساس ماده ۴ قانون مبارزه با تروریسم عراق میکند نشان میدهد که دستگاه اطلاعاتی عراق و زیرمجموعههای آن میدانند که سناریوی اصلی، شلوغ کردن محیط عراق توسط آمریکا است. حتی چندی پیش پنتاگون گزارشی جنجال برانگیز در مورد فعالیتهای مجدد داعش در عراق و سوریه و ارتباط آن با اقدامات و سیاستهای دولت دونالد ترامپ منتشر کرده است.
براساس این گزارش، داعش بین ۱۴ تا ۱۸ هزار نیروی فعال دارد که عملیات ترور، عملیات انتحاری و سوزاندن محصولات و داراییها را در سوریه و عراق انجام میدهند و این اقدامات تهدیدی بزرگ برای غیر نظامیان این دو کشور است و گفته شده که اعلام خروج نظامیان آمریکا از عراق باعث شده تا این مسائل تشدید شود. اینکه آمریکا داعش را در عراق تحریک میکند تا محیط آنجا را بهم بریزد و نهایتاً در این کشور باقی بمانند موضوع قابل تاملی است، اما واقعیت این است که اوضاع در اروپا چیز دیگری میگوید.
داعش در اروپا به دنبال هزینهزایی روانی و سیاسی برای دولتها است و از سوی دیگر به غیر از اعلام موجودیت میخواهد از گسلهای اجتماعی، قومی و مذهبی به نفع خود استفاده کند. به هر ترتیب ادامه داعش نه تنها در اروپا بلکه در بسیاری از کشورهای دیگر در انواع و اقسام گوناگون قابل رویت است و به نظرم علاوه بر ادامه این روند، داعش سعی میکند تا مدل جدیدی از تهدید را به همگان بچشاند که میتواند چرخه امنیتی و نظامی را با رکود و خستگی روبهرو کند.