در ادامه این مطلب آمده است: رسانه های ایرانی نوشتند که چهار فروند ناو جنگی نیروی دریایی آمریكا برای رویارویی احتمالی با تانكرهای ایران در كارائیب مستقر شدهاند. وزیر امور خارجه ایران، جواد ظریف، علیه حرکات دریایی ایالات متحده که اقدامات مداخلهای انجام دهند و سعی در ایجاد اختلال در انتقال سوخت به ونزوئلا داشته باشند، هشدار داد.
این یک واکنش افراطی بود بود. گفتنی است، هم اکنون ناوشکن های موشکی هدایت شونده یواساس لاسن، یواساس پربل و یواساس فاراگات به همراه کشتی جنگی یواساس دیترویت و هواپیمای پی 8 پوسایدون در حال گشت زنی در منطقهی کارائیب هستند. این تجهیزات به منظور انجام عملیات مبارزه با قاچاق مواد مخدر که از اول آوریل آغاز شد، در منطقه حضور دارند. البته در صورت نیاز، این امکان وجود دارد که مأموریت آنها تغییر کند و علیه تانکرهای ایرانی وارد عمل شوند.
برای نیروی دریایی ایالات متحده بسیار غیرمعمول و تحریک آمیز است که کشتی های ایرانی را در دریاهای آزاد هدف قرار دهد، اما واشنگتن در این زمینه بی تجربه هم نیست. در سال 2003، نیروی دریایی اسپانیا، بر اساس اطلاعاتی که از آمریكا به دست آورد، یك كشتی كره شمالی را كه حامل موشك های اسکاد به مقصد یمن بود، توقیف کرد. این مجازات قانونی بود، زیرا کشتی سو سان ثبت نشده بود. در دهه 1990، نیروی دریایی ایالات متحده کشتی هایی را که از خلیج فارس عبور می کردند، متوقف کرد و مانع از صادرات نفت توسط صدام حسین به دلیل نقض تحریم های آمریکا شد.
اما در قضیهی فعلی، هیچ قطعنامه ای از سازمان ملل، صادرات سوخت توسط ایران یا واردات آن توسط ونزوئلا را منع نمیکند. فقط مجازات های یک جانبه ایالات متحده وجود دارد که هیچ گونه دلیل موجهی برای توقف کشتیها و جستجوی آنها ندارند.
اگر کشتی ها با پرچم کشور دیگری تردد می کردند، همانطور که بسیاری از کشتی های تجاری این کار را انجام می دهند، ایالات متحده بر اساس توافقنامههایی که با اکثر آن کشورها مانند پاناما، جزایر مارشال و لیبریا دارد، احتمالاً می توانست این بهانه را مطرح کند که کشتیها مشغول حمل مواد مخدر و یا سلاح های کشتار جمعی هستند و باید تفتیش شوند. اگرچه این بهانه برای کشتی های باری قابل قبول است اما در مورد تانکرها خندهدار به نظر میرسد. در هر صورت، کشتی های مورد نظر متعلق به ایران و ثبت شده هستند. از طرف دیگر، به دلیل تحریم های ایالات متحده، نفتکش های ایرانی پرچم های خارجی را حمل نمی کنند.
با این وجود، یک مسئله وجود دارد که ایالات متحده میتواند بر اساس آن توجیه قانونی موجهی برای دخالت در تانکرها به وجود آورد. دریاسالار جان میلر، معاون سابق فرمانده ناوگان پنجم آمریکا، مظنون است كه این تانك ها احتمالاً دارای یك نیروی محافظ از سپاه پاسداران انقلاب اسلامی هستند. وی گفت: این امر کشتی ها را به یک بازی عادلانه وارد می کند، چرا که ایالات متحده سپاه را در سال 2019 در لیست سازمانهای تروریستی خارجی قرار داد. مجوز استفاده از نیروی نظامی در سال 2001، در مورد کسانی که مسئول حملات 11 سپتامبر علیه ایالات متحده بودند، تصویب شده است. همین موضوع توجیه اعلام شده برای ترور هدفمند سردار قاسم سلیمانی، فرمانده نیروی قدس سپاه در تاریخ 3 ژانویه بود.
یکی دیگر از توجیهات قانونی قابل استفاده توسط واشنگتن در مورد ممنوعیت فعالیت کشتیهای ایرانی در ونزوئلا زمانی به دست خواهد آمد که رئیس جمهور ونزوئلا، خوان گوایدو که توسط ایالات متحده و حدود 50 کشور دیگر به عنوان حاکم قانونی این کشور شناخته شده است، از آمریکا بخواهد که با کشتیهایی که وارد آبهای سرزمینی این کشور میشوند، مقابله کند. اگرچه این امر برای گوایدو کمی رنگ و بوی سیاسی خواهد داشت که چنین اقدامی مشکوک انجام دهد، اما درگیری یکی از دستیاران او در حمله تهاجمی به ونزوئلا که توسط نیروهای ویژه ایالات متحده در اوایل ماه می انجام شد، نشان می دهد که تسهیل تلاش آمریکا برای جلوگیری از بارگیری کشتی های نفتی در قلمروی این کشور ممکن است.
از طرفی، دولت ترامپ ممکن است منطق سیاست واقعی و بی پرده را به اجرا بگذارد. در این ارتباط باید گفت که خود ایران سال گذشته به تانکرهای خارجی در آبهای بین المللی خلیج فارس حمله و آنها را ضبط کرد. بنابراین، امکان انجام همین کار توسط واشنگتن وجود دارد، به خصوص اگر این اقدام در دریای کارائیب انجام شود که به طور سنتی به عنوان "دریاچه آمریکایی" قلمداد میشود.
میلر می گوید که من توصیه نمی کنم تا در مورد نفتکش های ایرانی به مقصد ونزوئلا مداخله کنید. زیرا ارزش تخمینی 45 میلیون دلاری فرآورده های نفتیای که آنها حمل و نقل میکنند، برای هر دو اقتصاد ناچیز است. وی گفت: این اقدامات ایران و ونزوئلا ارزش زیادی ندارد و ما نباید برای کشتن یک مگس از هویتزر استفاده کنیم.
در واقع، برای ایالات متحده بی معنی خواهد بود که سعی در متوقف کردن انتقال نفت داشته باشد. این کار تقریبا توسط هر کشور دیگر در جهان به عنوان سوءاستفادهی آمریکا از قدرتش محکوم می شود و ایران و ونزوئلا از همدلی سیاسی بینالمللی بهره مند می شوند. این محکومیت باعث می شود، ایران، علیه دارایی های آمریکا در هر نقطه از جهان و در هر زمان و مکان دست به انتقام جویی بزند.
رفتن به دنبال سپاه در کارائیب نیز می تواند یک پیش زمینه خطرناک برای حمله به مواضع سپاه در جاهای دیگر فراهم کند، زیرا برخی گروهها در داخل آمریکا از این موضوع حمایت میکنند. استفاده از این طرح علیه نیروهای سپاه که از تانکرها حفاظت میکنند، می تواند در قالب یک جنگ اعلام نشده، جبههی کاملاً جدیدی را باز کند.
با درک همه اینها، دولت ترامپ به جای این کار می تواند به دنبال وسیله های دیگری برای متوقف کردن تانکرها باشد. به طور مثال، در تاریخ 9 ماه مه، یک حمله سایبری توسط اسرائیل علیه بندری که تانکرها مسیر آن را طی می کردند، به کار گرفته شد. این حمله ظاهراً مربوط به ارتباط ایران با ونزوئلا نبود، بلکه به ادعای دخالت ایرانیان در تلاش ناکام هکری 24 آوریل در شبکه های توزیع اسرائیل مربوط میشد.
ابزار اقتصادی و دیپلماتیک نیز موجود است. به طور مثال، وزیر امور خارجه، مایك پومپئو از همه كشورها خواسته است كه به هواپیمای ایرانی متعلق به ماهان ایر اجازه پرواز بر فراز کشورهایشان را ندهند و همچنین نگذارند این هواپیماها به منظور ترخیص کالا در کشورهایشان فرود بیایند. در همین ارتباط، یک هواپیما که گفته می شود حامل طلا به ارزش 500 میلیون دلار از ونزوئلا به ایران بود، مورد تحریم قرار گرفت. حمل و نقل سوخت فعلی ظاهراً با آن معامله مرتبط است. در قالب این معامله ایران متعهد میشد که در تعمیر پالایشگاه های ونزوئلا کمک کند.
گزینه های رشوه خواری نیز ممکن است، از طرف واشنگتن مطرح شود. به طور مثال، در مورد نفتکش Adrian Darya 1 این کار در تابستان گذشته در جبل الطارق انجام شد. نماینده ویژه ایالات متحده در ایران، برایان هوک در نامه ای به کاپیتان پاداش چند میلیون دلاری برای هدایت کشتی به کشوری داد که ایالات متحده بتواند آن را تصرف کند.
بسیاری از این گزینه ها خیالی هستند. فشار ایالات متحده می تواند تجارت ایران و ونزوئلا را دشوارتر و پرهزینه تر کند اما نمیتواند به طور کامل آن را متوقف کند.