دکتر امان الله قرایی مقدم، جامعه شناس در مقام استاد دانشگاهی که حدودا پنج دهه از عمر خود را بر روی آسیبهای اجتماعی موجود در کشور و در بطن آنها پدیده «قتلهای ناموسی» گذاشته است، در گفتگو با «انتخاب» از منظر جامعهشناختی به بررسی قتل رومینا اشرفی، دختر ۱۴ ساله توسط پدرش پرداخته است.
قرایی مقدم با تاکید بر اینکه او از سال ۱۳۴۸ تا کنون بر روی پرونده قتلهای ناموسی پژوهش انجام داده و اولین پژوهشگر ایرانی است که در این زمینه به تحقیق و تفحص پرداخته، اظهار داشت: در ابتدا پیرامون «قتلهای ناموسی» در شمال خراسان تحقیقاتی را انجام دادم و سپس در میان قبایل عرب خوزستان نیز پدیده «نحوه» یا همان قتلهای ناموسی» را مورد بررسی قرار دادهام.
این جامعهشناس در ادامه تصریح کرد: از منظر جامعهشناسی کیفری و جامعهشناسی فرهنگی مساله قتلهای ناموسی مورد بررسی و خوانش است. قتلهای ناموسی اساسا یک پدیده فرهنگی، اجتماعی و متکی بر سنتهای جمعی است که در تمامی کشورها به نوعی وجود داشته و دارد اما خوشبختانه به صورت روزافزون شاهد هستیم که این واقعه در حال کاهش است. در ایران نیز فاجعهبارترین وضعیت را در این زمینه میتوان متعلق به خوزستان دانست اما در دیگر استانهای کشور همانند لرستان، کرمانشاه، کردستان، خراستان، سیستان و بلوچستان، آذربایجان و... نیز وجود دارد؛ به گونهای که میتوان از وقوع چنین رخدذادی در تمام کشور سخن به میان آورد.
قرایی مقدم افزود: متاسفانه از نظر حقوقی ضامنهای لازم برای ممانعت از تکرار قتلهای ناموسی وجود ندارد؛ زیرا بر اساس قانون پدر به عنوان ولی دم فرزندان، با مجازات قانونی مبنی بر مقابله با مثل مواجه نخواهد شد. البته این قتلها در وضعیت کنونی ابعاد مختلفی به خود گرفته است. در خوزستان غالبا پدر، برادر و پسرعموها قتل دختر را بر عهده میگیرند. در کردستان و لرستان، پدیده خوشصلح وجود دارد؛ بدین معنی که به آسانی از خون کسی که قتل ناموسی را انجام میدهد، میگذرند. همچنین، متاسفانه در بسیاری از مناطق قتلهای ناموسی به صورت وادار کردن زنان به خودکشی اجباری صورت میگیرد.
وی افزود: از دوران مشروطه تا کنون که قانون اساسی برای کشور تنظیم شده، متاسفانه مکانیزمی قانونی برای ممانعت از وقوع چنین پدیدهای وجود ندارد. در این میان، باید توجه داشت که مخالفت با اصلاح قوانین موجود در این زمینه، پدیدههای دیگری همچون کودک همسری را به همراه داشته است.
این جامعهشناس در ادامه تاکید کرد: باید توجه داشت، جامعهای که قتل رومینا اشرفی در آن اتفاق افتاده، از نظر دموگرافی یکدست بوده و تنها 5 هزار نفر جمعیت دارد. هر چند اقدام پدر او کاملا فاقد اصول انسانی بوده و قابل توجبه نیست اما باید دو مساله مهم را مورد توجه قرار داد. یکی اینکه در گذشته و هم اکنون نیز طی یک سال بیش از 1000 نمونه از چنین قتلهای ناموسی اتفاق میافتد اما چون در جامعه یا فضایی بزرگتر و یا گاها در محیط بسته و به دور از چشم رسانههای اتفاق میافتد، رسانهای نمیشود اما در موضوع رومینا این رسانهها بودند که نقشی تاثیرگذار را در انتشار این واقعه شوم داشتند. دیگر مساله این است که در جامعه دو دیدگاه پیرامون این اقدام پدر رومینا وجود دارد. یک دسته نسل جدید هستند که کاملا این اقدام را منکوب و محکوم میکنند اما دسته دیگر گروهی با ارزشهای سنتی هستند که از اقدام پدر رومینا دفاع و حمایت میکنند.
وی افزود: اساسا باید توجه داشت فرهنگ جامعه از دو دسته رسوبات و مشتقات تشکیل میشود. رسوبات، همان سنتهای تهنشین شده در ذهن و افکار ما انسانها است. کلیشههای همانند اینکه «زنان ناقصالعقل هستند» , «زنان نباید فلان و فلان کار را انجام دهند» و... رسوبات فرهنگی هستند که در جامعه ما وجود دارند و مشتقات آن نیز همانند قتلهای ناموسی یا وادرا کردن زنان به خودکشی است. لایههای فرهنگی تهنشین شده در اذهان انسانها نسل گذشته، در یک منطقه کوچک همانند تالش که یک پدر برچسپ بیناموسی را بر پیشانی خود میبیند و احساس بی حرمتی و بیآبرویی خود را از طریق قتل دختراش انجام میدهد. هر چند باید توجه داشت که این اظهارات به معنای دفاع از اقدام غیر انسانی پدر رومینا نیست.
قرایی مقدم، در بخشی دیگر از گفتههای خود پیرامون راههای مقابله با این پدیده تاکید کرد: در این زمینه، دو راهکار وجود دارد. یکی در بُعد حقوقی است که باید اصلاح قوانین از مجرای مجلس شورای اسلامی در دستور کار قرار بگیرد. راه حل دوم نیز در ارتباط با آموزش فرهنگی است. بدین معنی که در سطوح مختلف مدارس، کتابها، رسانهها و... در پی حذف و پایان دادن به این فرهنگ غیرانسانی گام بردارند. به عبارتی ترمیم فرهنگی میتواند به طور جدی در دستور کار قرار بگیرد.
بیشتر بخوانید: سیزده سؤال درباره قتل رومینا سیزده ساله + تصاویر
وی افزود: در سطحی دیگر باید توجه داشت که رسانهها از نقشی بی بدیل در حذف و پایان دادن به قتلهای ناموسی برخوردارند. همین که امروزه با موجی بزرگ از تحصیلکردگان مواجه هستیم که پدران و مادران آینده هستند، خود نقطهای امیدبخش است. شاید در تهران نیز رخدادی مشابه رابطه رومینا و یک پسر اتفاق بیافتد اما چون محیط بزرگ است، اساس برای پدر و وجهه او بازخوردی ندارد اما مساله برای پدر رومینا و در منطقهای 5 هزار نفره بسیار متفاوت است. متهم شدن پدر رومینا به بیناموسی، وجهه و شخصیت او را نابود میکند اما مساله این است که رسانهها باید تلاش کنند فرهنگ جامعه را از بنیان نسبت به چنین رخدادهای ترمیم کنند که دیگر چنین فشار روانی و اجتماعی بر اشخاص وارد نشود.