صفحه نخست

سیاسی

جامعه و فرهنگ

اقتصادی

ورزشی

گوناگون

عکس

تاریخ

فیلم

صفحات داخلی

سه‌شنبه ۲۲ آذر ۱۴۰۱ - 2022 December 13
کد خبر: ۲۱۷۲۳
تاریخ انتشار: ۱۴:۳۳ - ۳۱ خرداد ۱۳۹۵
گزارش رویداد۲۴ به مناسبت تولد آقای بازیگر

«انتظامی»؛ عزت سینمای ایران

انتظامی معیاری برای بازیگری در سینمای ایران است. امروز سی و یک خرداد زادروز تولد عزت الله انتظامی است. آقای بازیگر تولدت مبارک.
 رویداد۲۴-سال‌ ۱۳۴۷ سال تحول سینمای ایران بود. نطفه سینمای موج نو در این سال بسته شد. گاو و قیصر شروع تحول سینمای ایران بودند. 

آثاری مانند جنوب‌شهر، خشت و آئینه و سیاوش در تخت جمشید تجارب پراکنده‌ای بودند که نتوانستند تغییری در جریان غالب سینمای ایران ایجاد کنند. 

با گاو و قیصر بود که سینمای ایران متحول شد. این دو فیلم در دو فضای متفاوت شکل گرفتند. گاو فیلمی روشنفکرانه بود که از ادبیات ایران وام می‌گرفت و قیصر فیلمی جسورانه بود که از دل جامعه بیرون می‌آمد و برای اولین بار قهرمانی عمل‌گرا را به تصویر می‌کشید. 

عزت‌الله انتظامی و بهروز وثوقی بازیگران اصلی این دو فیلم بودند. انتظامی سابقه درخشانی در تئا‌تر داشت. با واریته بهاری به سینما آمد و با گاو به چهره اصلی فیلم‌های جریان روشنفکری سینمای ایران بدل شد. با همین فیلم اولین جایزه بین‌المللی سینمای ایران را به دست آورد و توانست بازیگری سینمای ایران را متحول کند. به مناسبت تولد آقای بازیگر سینمای ایران نگاهی به شاخص‌ترین نقش‌های اجرا شده توسط انتظامی انداخته‌ایم. 

گاو
گاو از تلفیق دو داستان عزاداران بیل نوشته غلامحسین ساعدی نوشته و ساخته شد. ساعدی به واسطه روان‌شناس بودنش در قالب جملاتی کوتاه و مُقطع و با استفاده از کمترین توضیح و کنش، فضایی ذهنی و انتزاعی ساخته بود که در آن بیش از آن‌که هویت تک تک افراد بیل معلوم باشد ما با کلی نکبت زده بنام بیل طرفیم که تمام ساکنان ده در آن حل شده‌اند. تصویری کردن چنین فضایی کار بسیار سخت و سنگینی است. 

شاید امروز برخی نمادگرایی‌ها و کمبودهای داستانی از جایگاه گاو در سینمای ایران بکاهد اما نمی‌توان خللی به بازی درخشان انتظامی وارد کرد. تمام بار فیلم بر روی دوش شخصیت مش حسن است. 

استحاله مش‌حسن از یک انسان به حیوان برای بازیگر چالش بسیار سخت و سنگینی است. تمام بار این فیلم بر دوش انتظامی است. اگر اجرای انتظامی ذره‌ای ایراد ‌می‌داشت صحنه‌های گاوشدن مش حسن بدل به کمدی ناساخته می‌شد. 

انتظامی چه در ابتدای فیلم و در توجه ویژه‌اش به گاوش و چه در ارتباط عمیق عاطفی که با آن حیوان دارد بی‌نطیر است. 

بعد از مرگ گاو هم نگاه‌های خیره انتظامی باور یک تغییر را به بیننده منتقل می‌کند. در چشم‌های انتظامی بعد از استحاله‌اش به گاو معصومیت و تمنایی هست که اجازه نمی‌دهد بیننده بابت این تغییر حالت ذره‌ای دچار تردید شود. معصومیتی که در عین شفقت بسیار ترسناک است و همین نگاه‌هاست که ما را متوجه فاجعه می‌کند. 

فاجعه‌ای که فضای جاری در بیل را هم توضیح می‌دهد و وابستگی به گاو را از یک مسئله فردی بدل به یک مسئله عمومی و معیشتی برای تمامی ساکنان ده می‌کند. 

 همه این تفاسیر را از چشم‌ها و نگاه‌های خیره و معصوم انتظامی متوجه می‌شویم. از رنجی که در عمق این چشم‌ها هست و ما را وادار به هم‌دردی می‌کند بگیر تا ترس و وهمی که در این استحاله مست‌تر است. 

 تمام این احساسات متناقض را انتظامی با نگاهش منتقل می‌کند. نگاهی خیره و معصوم که حکایت از پایان یک مرد تنها دارد. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در فیلم: «من مش حسن نیستم، گاو مش حسنم» 

اجاره نشین‌ها
بعد از چند تجربه پراکنده در سال‌های ابتدایی انقلاب اجاره نشین‌ها سکوی پرتاب مجددی برای عزت‌الله انتظامی شد. همکاری مجدد با داریوش مهرجویی باعث خلق یکی از ماندگار‌ترین شخصیت‌های سینمای ایران شد. عباس‌آقا سوپر گوشت نمونه یک ایرانی/تهرانی خالص است. مردی که قالتاق‌بازی، پشت‌هم اندازی، دوز و کلک را هم‌زمان در کنار مهر و شفقت و فرمان‌برداری دارد. مردی که در مواجهه با قندی یک لات به تمام معناست در مقابل مادرش بدل به پسری حرف گوش کن می‌شود. 

مردی که با کلک می‌خواهد خانه را از چنگ مستاجرین در بیاورد برای آشتی کردن با‌‌ همان مستاجرین و کارگران کم نمی‌گذارد و سفره‌ای رنگین پهن می‌کند. 

همین تناقضات میدان فراخی برای هنرنمایی انتظامی فراهم کرده است. بازی بدن و نحوه ادای دیالوگ‌ها توسط انتظامی این انسان متناقض را چنان باورپذیر می‌کند که ما هر واکنش و عملش را درک می‌کنیم. 

دیالوگ‌های خوب شخصیت عباس آقا با ریتم تند و جویده جویده ادا می‌شود طوری که انگ نقش است و ما را با یک بازاری زبل و کارکشته مواجه می‌سازد که هرکاری از او بر می‌آید. 

درست مثل راه رفتن سریع و چابک انتظامی که کمی فخر و تبخ‌تر در خود دارد و بیانگر نوعی اطمینان و قدرت است. اطمینان و قدرتی که تمام مستاجران را می‌ترساند و ما را محظوظ می‌کند. بدون‌شک انتظامی نگین انگشتری بازی‌های عالی این فیلم است. شخصیتی که انقدر باورپذیر است که بدل به بازتابی از خلقیات ما ایرانیان می‌شود. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در فیلم: «اکبر، بیا بپر در دکون پیش عسگری، بهش بگو واسه سی چهل نفر چرخ‌کرده و راسته جور کنه، خس مسشو، رگ و ریشه‌شو قشنگ بگیره صافش کنه، شیشک آجری باشه‌ها سوسه موسه بهت نده» 

هزاردستان
این سریال طولانی و پرمناقشه علی حاتمی جلوه‌گاه دیالوگ‌نویسی و تصویر‌پردازی خاص حاتمی است. انتظامی در این فیلم نقش خان مظفر را دارد. مردی مرموز و پیچیده که در پشت صحنه تمام اتفاقات سیاسی آن زمان ایران حضور دارد. 

حضوری مزورانه و دسیسه‌جویانه. خان مظفر مردی است که در ظاهر چیزی است و در باطن چیز دیگر. مردی که از ظاهرش نمی‌توان به خبث طینتش پی برد. 

انتظامی در اینجا تمامی چابک شخصیت را گرفته و به او کندی و سنگینی بخشیده است. کندی و سنگینی‌ای که هم ۰به دلیل مسن بودن خان‌مظفر است و هم نشانه‌ای از سیاس بودن او. مردی در ظاهر مهربان و مشفق و در باطن پلید و خبیث. انتظامی با همین نشانه‌گذاری کوچک خباثت خان مظفر را به بیننده نشان می‌دهد. کندی حرکتی که با لبخندهای مزورانه‌ای از خان مظفر و او را به یک پدرخوانده تبدیل کرده است. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در فیلم: «خواب بعد از ظهر –برزخ شب و روز-نزاع خیر و شر –با این تفاوت که در میانه روز بعضی‌ها خیرشون خسته می‌شه بعضی‌ها شر-من که شرور‌تر برخاستم» 

هامون
اولین نقش مکمل مهم انتظامی، دبیری است وکیلی قالتاق و عافیت‌اندیش که نه کاری به سلوک عرفانی حمید هامون دارد و نه در مصائبش شریک می‌شود. دبیری فقط می‌خواهد حمید هامون را از این بدبختی و مخمصه نجات دهد. برای همین صراحتاً به او حمله می‌کند. نقدش می‌کند. گاهی توهین می‌کند. برای این‌که نه اعتقادی به رفتارهای حمید هامون دارد و نه حوصله‌ای برای شنیدن حرف‌های او. دبیری فقط می‌خواهد هامون از این مخمصه نجات یابد. در این نقش چابکی انتظامی برگشته است. علاوه بر معلولیت پای شخصیت که انتظامی با ظرافتی تمام اجرایش می‌کند. دبیری از آن نقش‌های مکمل خوب است که انتظامی قدرش را دانسته و عالی اجرایش کرده. دبیری به مدد بازی انتظامی تنها شخصیت فیلم است که از سایه حمید هامون بیرون می‌آید و هویتی مستقل پیدا می‌کند. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در این فیلم: «تو هم مث اونای دیگه، یه زن خوشگل گرفتی، حالا دیگه نمی‌خوادت. می‌خواستی عنترشو بگیری» 

خانه خلوت
خانه خلوت شاید فیلم مهمی در سینمای ایران نباشد. اما مصداق بسیار خوبی است برای این‌که چطور یک بازی استثنایی یک فیلم را نجات می‌دهد. بازی بی‌نظیر انتظامی در نقش پاورقی‌نویسی که دورانش به سر آمده است، فیلم را چند پله ارتقا می‌دهد. امیرجلال‌الدین جلوه‌ای است از اضمحلال و پایان. اما این پیرمرد به آخر خط رسیده نمی‌خواهد این اضمحلال را باور کند. 

استیصال و تنهایی امیرجلال‌الدین در تمام حرکات انتظامی جاری و ساری است. حتی در نگاه‌ها و گفت‌و‌گوهای عاشقانه‌اش با زنش. انتظامی در خانه خلوت جایی فرا‌تر از فیلم می‌ایستد. اگر انتظامی نبود علت وجودی ساخته‌شدن این فیلم زیر سوال می‌رفت. فیلم تمام هویتش را مدیون بازی درخشان انتظامی است. اگر انتظامی نبود خانه خلوت هم هویتی نداشت. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در این فیلم: «مردان بی‌عار، زنان بی‌کار، تلفن‌های خر تو خر، موضوع خوبیه اما فکر نمی‌کنم چاپ کنن» 

روسری آبی
 در این روایت ملو دراماتیک و عاشقانه رخشان بنی اعتماد انتظامی رسول رحمانی است، مردی که در ظاهر همه چیز دارد. اما زندگی‌اش خالی از عشق است و محبت. روایت زنانه فیلم بیشتر راوی زندگی نوبرکردانی است. 

اما این رسول رحمانی است که احساسات تماشاگر را در دستش می‌گیرد و قلب او را به لرزه می‌اندازد. آن نگاه‌های نمناک و مهربان و آن غم و مهر لطیفی که در تمام حرکات انتظامی است ما را با او همراه می‌کند و عشقش به نوبر را از هوسی زودگذر به نیاز به همدم ارتقا می‌دهد. 

آن مونولوگ زیبا قبل از رفتن نزد نوبر کردانی وقتی توسط انتظامی ادا می‌شود به قلب چنگ می‌اندازد و ما را متوجه عمق تنهایی رسول می‌کند. متوجه پیرمردی که نیاز به محبت دارد نه ترحم. مردی که می‌خواهد در کنار رفع مشکل تنهایی‌اش، غرورش هم حفظ شود. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در این فیلم: «خوشبختی اون چیزی نیست که آدم از بیرون ببینه. خوشبختی تو دل آدمه... دل اگه خوش باشه.. آدم خوشبخته» 

حکم
حکم آخرین تجربه مهم انتظامی در سینما است. انتظامی چنین نقشی در کارنامه‌اش کم داشت. گنگس‌تر پیر و دنیا دیده‌ای که می‌خواهد دو جوان بی‌پناه و بریده را از دست شیطان مجسمی بنام محسن نجات دهد. رضا معروفی این فیلم عصاره هنر انتظامی را در خود دارد. دنیادیدگی، خرد، رندی و شیطنت را توامان دارد. پدرخوانده‌ای است تک‌اُفتاده و تنها که جز نامش، اعتبار هم دارد. 

انتظامی این شخصیت نمونه‌ای را بدل به یک شمایل خاص سینمایی کرده است. شمایلی که انگار از دل نوآرهای دهه چهل و پنجاه بیرون آمده است. با ظاهری شبیه گابن فرانسوی اما کاملاً شبیه به شخصیت‌های نوآرهای آمریکایی. مردی پخته که به تباهی پایان فیلم آگاه است. اما باز هم اشتباه می‌کند و حکم غلط را می‌خواند. در این فیلم انتظامی یک پرتره کامل می‌سازد. پرتره‌ای که ما را به قلب سینما می‌برد. 

مشهور‌ترین دیالوگ انتظامی در این فیلم: «به این رستوران نمی‌اد آخور داشته باشه، اونم با این همه یابو» 

عزت‌الله انتظامی بدون شک یک از قلل بازیگری سینمای ایران است. مردی که حاصل حضورش در سینمای ایران بسیاری اجرا درخشان است. اجراهایی که به همه ما ثابت می‌کند بازیگر یک هنر است و به جز توان و فن، معرفت هم می‌خواهد. انتظامی نه تنها در فیلم‌هایی که ذکرشان رفت بلکه در تمام آثار سینمایی‌اش عالی بوده است. انتظامی معیاری برای بازیگری در سینمای ایران است. امروز سی و یک خرداد زادروز تولد عزت الله انتظامی است. آقای بازیگر تولدت مبارک.
نظرات شما