رویداد۲۴ شادی مکی: روز جمعه ۱۶ خرداد پلیس فتا از دستگیری مادر کودک آزاری که کلیپهای کتک زدن فرزندش را در اینستاگرام منتشر میکرد، خبر داد. این مادر در صفحه اینستاگرامیاش فرزندش را کتک میزد و فیلمش را به اشتراک میگذاشت و برای عدم انجام این رفتار از مردم تقاضای پول میکرد.
این رفتار زن جوان واکنش کاربران اینستا گرام را به دنبال داشت و در نهایت با دخالت پلیس فتا این فرد دستگیر شد. هنوز ریشه رفتار جنونآمیز این زن مشخص نیست. اما نکته تلخ ماجرا آنجاست که از انتشار خبر قتل دردناک رومینا نوجوان ۱۳ ساله تالشی مدت زیادی نمیگذرد، خبری که درد و رنج زیادی را به وجدان جامعه تحمیل کرد. حال بروز رفتار کودکآزاری به صورت مکرر و ظاهرا به هدف کسب درآمد این درد را چند برابر میکند.
حال باید پرسید که چه اتفاقی رخ داده که نسل جوان که در بستر ارتباطات جهانی رشد یافته و با مفاهیمی مانند حقوق بشر، حقوق کودک و... بیش از سایر نسلهای کشور آشناست دست به خشونت برده و فرزندان خود را قربانی خودخواهی و خواستههای شخصی میکنند. آیا میزان اختلالات روانی رو به افزایش است یا اینکه جامعه ما به سوی بحران رشد آسیبهای اجتماعی پیش میرود؟
به گزارش رویداد۲۴ حقیقت آن است که کودکان همچنان آماج تیر بلا نه تنها از سوی غریبههای کودکآزار که تلختر از آن از سوی خانوادههای خود هستند. نبود قوانین حمایتگر در حوزه حمایت از کودکان موضوعی است که نمیتوان آن را نادیده گرفت، اما اینکه روابط والدین و فرزندان در سالهای اخیر به شدت مورد آسیب قرار گرفته، نیازمند کالبدشکافی و کار پژوهشی در این حوزه است. اینکه پدری به نام غیرت و ناموس فرزند کم سن و سالش را به فجیعترین شکل ممکن به قتل برساند و پاسخ یک اشتباه را به جای استفاده از مشاوره با داس بدهد آنهم پدری که متعلق به همین نسل ارتباطات جهانی است و مادری دیگر با استفاده از فضای مجازی و تکنولوژی مدرن با فرزندش مانند گروگان رفتار کند قطعا ناکارآمدی در مدیریت جامعه است؟
نقش تعیینکننده حکومت در عدم تحول فرهنگی
احمد بخارایی عضو شورای مدیریت گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران در این خصوص به رویداد۲۴ میگوید: پدیدههایی مانند فرزندکشی یا فرزندآزاری پدیدههایی جدید نیستند و در گذشته نیز وجود داشتهاند. اما به دلیل وجود نظام ارتباطی نوین در عصر حاضر چنین ماجراهایی رصد و در جامعه با سرعت و وضوع بیشتری اطلاعرسانی میشوند.
وی ادامه میدهد: ماجرای مادری که کودکش را در اینستاگرام مورد آزار قرار میدهد یا قتل رومینا توسط پدر یا خودکشیهایی که در جامعه مشاهده میکنیم همگی ارتباط معناداری با یکدیگر دارند.
عضو شورای مدیریت گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران با بیان اینکه پول و نظام اقتصادی نقش مهمی در سوق دادن جامعه به سوی بروز رفتارهای ناهنجار در حوزه خانواده و جامعه دارد، توضیح میدهد: مثلا وقتی یک مادر طلب پول میکند تا در صفحه مجازی خود، کودکش را آزار ندهد این مساله کاملا مرتبط با درآمد کم، هزینه بالای زندگی، میزان بیکاری در جامعه و تمام مقولاتی است که تحت یک نظام اقتصادی شکننده و بیمار و ناکارآمد تعریف میشوند.
او با اشاره به اینکه مساله اقتصادی شرط لازم برای وقوع پدیدههای نابهنجار و مجرمانه در جامعه است، میافزاید: شرط لازم به معنای تمام بسترهایی است که وجود داشته و به بروز یکسری پدیدهها انجامیده است. شرط کافی، اما مجموعه عواملی است که بعد از وجود زمینههای لازم به صحنه میآیند مثلا در کشاورزی وجود آب و زمین شرط لازم است و وجود بذر و باغبان شرط کافی است. در ناهنجاریهای اجتماعی هم شرایط لازم و کافی برای بروز و ظهور چنین پدیدههای نامطلوبی در جامعه ضروری است.
این جامعهشناس با تاکید براینکه شرط کافی برای بروز پدیدههای نامطلوب و آسیبها و خشونتهای اجتماعی عدم تحول فرهنگیاست، عنوان میکند: در موضوع قتل رومینا تحول نیافتگی فرهنگی را در حد اعلای خود مشاهده میکنید. اما در بحث کودکآزاری مادر در صفحه اینستاگرام هم همین تحویل نیافتگی فرهنگی را میتوان ردیابی کرد. پدر و مادر به فرزند خود به چه چشمی نگاه میکنند؟ نقش و وظیفه خود را چگونه میبینند؟ چه رابطهای بین خود و فرزندشان تعریف میکنند؟ پاسخ به این سوالات در حوزه فرهنگ میگنجد.
وی اضافه میکند: ما در این حوزه همواره با ۲ مشکل بزرگ مواجه هستیم یکی مسائل اقتصادی کشور است که به شدت درحال آسیب رساندن به جامعه است به این معنا که وقتی فرد معیشت مناسبی نداشته باشد آمادگی افتادن به دامن انواع نابهنجاریها و آسیبهای اجتماعی را دارد. مساله دیگر هم توسعهنیافتگی فرهنگی است به این معنا که ما در یک فرهنگ سنتی گرفتار شدهایم که الگوهای رفتاری و فرهنگی آن در دنیای مدرن امروزی و در قرن ۲۱ کارآمدی لازم را ندارند.
بخارایی با بیان اینکه ارتباط معناداری میان قتل رومینا، خودسوزی دخترآبی، خودکشیهای مختلف، و سایر آسیبها و خشونتهای اجتماعی وجود دارد، اظهار میکند: در این تحول نیافتگی فرهنگی حکومت نقشی تعیینکننده را ایفا میکند. بر اساس آخرین تئوریهای علمی در حوزه تحول فرهنگی، برنامهریزی در سطح کلان برای تحول فرهنگی ضروری است مثلا رسانهها نقشی مهم در این امر دارند که خود توسط نظام سیاسی مدیریت میشوند. خصوصا در جامعه ما که نظام سیاسی بیش از هر جامعه دیگری علاقه به حفظ انحصار خود داشته و این انحصار را در رسانهها، صدا و سیما، منابر و مساجد نشان میدهد. یعنی در این کانونها نیز صداهایی حق انتشار دارند که به نحوی تحت حاکمیت تعریف شده و مشروعیت مییابند. در چنین شرایطی تحول فرهنگی چگونه باید رخ دهد و چه شخصی مسئول این پدیده است؟
وی با تاکید براینکه نظام آموزشی کشور، کتابهای درسی و پرسنل این نظام از عوامل اصلی جامعهپذیر کردن افراد وتحول فرهنگی جامعه است، میگوید: چه کسی آموزش و پرورش را از صفر تا صد مدیریت میکند؟ تمام عوامل و عناصری که یک انسان خوب را میسازد یعنی انسانی نو که توانایی تطبیق خود را با نیازهای جهان امروز از منظر اخلاقی، متعادل بودن، احترام به محیط زیست، احترام به همنوع دارد، تحت عنوان تحول فرهنگی تعریف میشوند، در جهان امروز انسان خوب فردی است که توانایی همزیستی مسالمتآمیز با جهان را دارد و این انسان محصول تحول فرهنگی است.
این جامعهشناس اضافه میکند: حال این انسان را چه کسی میسازد؟ آموزش و پرورشی که نظام سیاسی آن را مدیریت میکند؛ لذا از هر بعدی که به چنین موضوعاتی پرداخته شود نظام سیاسی در راس امور ایفای نقش کرده و حتی نظام اقتصادی که یکی از عوامل ایجاد کننده آْسیبهای اجتماعی است نیز تابع نظام سیاسی و مدیریت کلان کشور است.
او با تاکید براینکه در نگاه جامعهشناسی ناکارآمدی نظام سیاسی نقشی بزرگ در ایجاد پدیدههای نامطلوب اجتماعی دارد، توضیح میدهد: ممکن است یک نظام سیاسی از منظر سیاسی کارآمد باشد یعنی امنیت وجود داشته و افراد به هر حال به صورت نصفه و نیمه در انتخابات مجلس شرکت کنند و این عوامل باعث سر پا ماندن آن نظام سیاسی شده و با بحران مشروعیت هم چندان مواجه نباشد. اما از منظر جامعه شناسی مشاهده میکنیم که با یک ابربحران ناکارآمدی اجتماعی نظامی سیاسی مواجه هستیم.
بخارایی تاکید میکند: کارآمدی اجتماعی به این معناست که اعضای جامعه بدون تبعیضهای قومیتی، جنسیتی و مذهبی از رضایت نسبی برخوردار باشند. یعنی وقتی فرد از آغاز روز احساس اضطراب و بیاعتمادی نسبت به آینده خود را ندارد و کمتر با احساس عدم امنیت شغلی، شهری، ناموسی و... دست به گریبان است.
عضو شورای مدیریت گروه مسائل و آسیبهای اجتماعی انجمن جامعه شناسی ایران تصریح میکند: وقتی در جامعه تبعیض و بخشی نگری وجود دارد و نظام سیاسی به بخشی از جامعه بیش از بخش دیگر توجه میکند. وقتی با تبعیض و آپارتاید سیاسی مواجهیم آمار مهاجرت افزایش مییابد. آنچنانکه در حال حاضر ۷ میلیون نفر از کشور ما مهاجرت کردهاند و به دلیل دافعهای که وجود داشته تمام سختیهای این کار را به جان خریدهاند. این مسائل در کنار بیکاری، کمرنگ بودن بخش تولید در اقتصاد کشور، مراودات بینالمللی ناموفق، بخشینگری و... همگی نشاندهنده ناکارآمدی نظام سیاسی است.
فیلمی که ایران را تکان داد/ دختر ۹ ساله عقد موقت شده کیست؟
وی خاطرنشان میکند: وقتی نظام سیاسی ناکارآمد باشد، تحول فرهنگی و نظام اقتصادی پویا بیمعنا میشود. وقتی این دو عنصر بیمعنا میشوند یک روز پدری با داس فرزندکشی میکند، یک روز مادری در اینستاگرام فرزندآزاری میکند، خودکشی در ملاءعام انجام میشود، روسپیگری افزایش مییابد و خلاصه آمار آسیبها و خشونتهای اجتماعی بالا میرود و در آن زمان با نگاهی به آمار متوجه از هم گسیختگی اجتماعی در کشور میشوید.
بخارایی درباره نقش هنجارها و علقههای خانوادگی برچنین رویدادهایی عنوان میکند: خانواده به معنی الگوهای رفتاری است که والدین و فرزندان باید براساس آن رفتار کنند. درگذشته خانوادههای گستردهای در جامعه وجود داشتند که اعضای آن به الگوهای رفتاری خاص این شیوه زندگی تن میدادند. امروزه در زندگی شهری خانواده هستهای و شامل والدین و فرزندان است و الگوهای رفتاری خاص خود را دارند. مثلا در این الگوی رفتاری ارتباط با پدربزرگ و مادربزرگ قطع نمیشود، اما لازم نیست همواره کنار هم زندگی کنند که این یک الگوی رفتاری جدید است. اما در جامعه امروز ما خانوادهها در حالت بیهنجاری هستند.
وی با تاکید براینکه بیهنجاری با هنجار شکنی متفاوت است، توضیح میدهد: در هنجار شکنی، از قبل هنجار وجود داشته، اما برخی آن را رعایت نمیکنند. اما در خانوادههای امروزی و بهویژه در نسل جوان شاهد بیهنجاری و بیالگویی هستیم، گویی این خانوادها در خلاء قرار دارند و هیچ الگویی نیست. در این شرایط فاقد الگو، مادر کودکآزاری میکند، پدر خیانت میکند، فرزند رفتار نامناسب اجتماعی نشان میدهد که در نهایت همه این موارد برونداد مجموعه یک نظام بیمار است.